واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: مهران مدیری:شهرت مثل سرطان است، وقتی هر روز در تلویزیون نشان داده میشوی، طبیعی است كه مشهور میشوی. اما آن چیزی كه تو را از دیگران متفاوت میكند... بازیگران، نظرهای متفاوتی درباره «دنیای شهرت» دارند. برخی به صراحت اعتراف میكنند كه دوستش دارند و برخی آن را آزاردهنده میدانند. مرور گفتههای چند ستاره بیانگر آن است كه همه آنها درباره شهرت یك جور فكر نمیكنند. مهران مدیری:گرفتاریهای شهرت باعث آزار او میشود، «تو دیگر زندگی شخصی نداری، آزاد و راحت نیستی و محدود میشوی و همراهانت را هم محدود میكنی، شهرت مثل سرطان است، وقتی هر روز در تلویزیون نشان داده میشوی، طبیعی است كه مشهور میشوی. اما آن چیزی كه تو را از دیگران متفاوت میكند، آگاهی و تفكر پشت قضیه است و كسی كه متفكرانه نگاه میكند، دیگر شهرت برایش مهم نیست.» بهرام رادان: هركسی كه بگوید شهرت را دوست ندارم، دروغ میگوید، همه دوست دارند پیش اطرافیانشان به یك خصلت معروف باشند، شهرت دوستداشتنی است، اما هر امر دوستداشتنی یك سری محدودیت هم با خود به همراه دارد. شهرت باعث میشود، راحت نباشی، شهرت حصار خصوصی زندگی را كوچك و كوچك تر میكند، تا میرسد به ابعاد خانهای كه در آن زندگی میكند و چند تا دوست به تعداد انگشتان دست... اگرچه این عوامل بستگی به سرشت و ظرفیت آدمها دارد كه چه قدر بتوانند شهرت را هضم كنند. اما من دوستش دارم! اگر هم محدودیتی دارد، من راضیام و با همه مشکلاتش كنار میآیم. بیژن امكانیان: آقایی به من گفت: «شما با شهرتی که داری هنوز ماشینت مال ۱۲ سال پیشه، اما من دوستی دارم که مغازه کوچکی داره، بیا و ببین چه ماشینی سوار میشه!» (با خنده). همیشه مردم فکر میکنند شهرت مترادف با ثروت است. مصطفی زمانی: داشتن ظرفیت شهرت، كار هر كسی نیست. برای همین است كه آدمهای بزرگ انگشت شمارند. شهرت برای پیشرفت خوب است اما زندگی با شهرت كار سادهای نیست. نوشتن درباره زندگی خصوصی یک بازیگر که تازه پایش را به این وادی گذاشته است چه واقعیت داشته و چه نداشته باشد، تجاوز به حریم خصوصی اوست. اگر این اتفاقها نشانه شهرت است یا شهرت میآورد، من نه میپسندم و نه میگذارم به این نوع شهرت برسم. هنگامه قاضیانی: آقای عزتا... انتظامی همان اوایل حضورم از من پرسیدند که عاشق بازیگری هستی یا دنبال شهرتی و دوست داری که فقط همین طور کار کنی و جلو بروی. من در پاسخ ایشان گفتم: من جنون این کار را دارم، چون سالهاست برایش صبر کردهام. یعنی خیلی سالها خواستم این کار را بکنم ولی باز صبر کردم. فاطمه معتمدآریا: هنگامی كه پس از ۹ ماه دوری به ایران بازگشتم، میخواستم با همه روح و روانم احساس كنم كه در وطن خودم هستم. هر روز در خیابانها پیاده راه میرفتم تا باور كنم كه در ایران هستم. مردم با هیجان مرا بغل میكردند، شادی میكردند و فقط یك جمله به من میگفتند: «خیلی ممنونیم كه برگشتی!» این باعث شد كه من فكر رفتن از ایران را برای همیشه از ذهنم پاک كنم. هیچ جای دنیا با من به عنوان یک هنرمند این طور برخورد نمیكنند. من به عاطفه و انتقاد مردم عادت كردهام. حتی بقال سر كوچه هم از من تشكر میكرد و احساس میكردم مسئولیت سنگینی بر عهده دارم. اكبر عبدی: لذتها و آزارهای شهرت برای من، در شرایط كنونی یكی است. به همان اندازه خوب است كه بد است. این شهرت مشكلاتی دارد كه نمیخواهم به آن اشاره كنم. ترانه علیدوستی: من بازیگر خیلی مشهوری نیستم. شما جشنوارهها را نگاه نكنید كه مردم و خبرنگاران دور من جمع میشوند. این جا همه سینمایی هستند و مرا میشناسند. در مواقع دیگر این طور نیست. من راحت در خیابان راه میروم و خیلیها هم مرا نمیشناسند. بنابراین شهرت، برای من آزار دهنده نیست. هریسون فورد: اصلا فكر نمیكردم این همه متملق و چاپلوس سر راهم سبز شود! فقط میخواستم با بازی در یک مجموعه تلویزیونی، خرج زندگیام را در بیاورم. رابرت رد فورد: اگر یک ماه جای من بودید، دو هفتهاش میكردید! مریل استریپ: اگر لباسهایت را خودت اتو كنی، شهرت خرابت نمیكند. جولی كریستی: این همه تملق سازمان یافته، واقعا ویرانكننده است. كلینت ایستوود: ظاهرا استعداد لذت بردن از شهرت را ندارم. مگر من جالباسیام اگر پای صحبت اكبر عبدی بنشینید، او هم خاطرات بامزهای در این باره دارد. این كه برخی از مردم، از او انتظار دارند كه همیشه شاد باشد وحتی در یك مجلس ترحیم هم حرف بامزهای بزند و آنها را بخنداند. چندی پیش كه اكبر عبدی برای فیلم «استخوانهای بابام» به مشهد آمده بود، پسر جوانی او را دید و خواست با او عكس یادگاری بیندازد. رفت كنارش نشست و دستش را دور گردن «عبدی» حلقه كرد و فشرد. او كه عصبانی شده بود، برگشت و گفت: مگر من جالباسیام كه این طور از من آویزان شدهای؟ در آن لحظه به یاد فیلم «هنرپیشه» افتادم. آنجا كه «عبدی» داشت با ماشینش در خیابان رانندگی میكرد و هوادارانش دورش را گرفته بودند و میخواستند با او عكس یادگاری بیندازند. در آن لحظه او از عصبانیت داد و فریاد راه انداخت و همه فكر كردند كه دارد، نقشش را بازی میكند. این صحنه به خوبی نشان میدهد كه شهرت تا چه اندازه میتواند دردسر ساز باشد. البته این مسئله خاص ایران نیست. هر بازیگری كه به شهرت برسد باید خودش را برای مبارزه با دردسرهای آن آماده كند زمانی برای تنفر از شهرت این كه یک بازیگر همیشه در معرض دید است، زندگیاش را دشوار میكند. بازیگران خاطرات زیادی دارند از این كه حواسشان نبوده و دیدهاند كه یك نفر دارد با گوشی تلفن همراه، از آنها فیلم و عكس میگیرد. بنابراین آنها باید در تاكسی، اتوبوس، خیابان و مهمانی، مراقب اطرافشان باشند تا دوربینی به سمتشان نشانهگیری نكند. تازه این قسمت خوب ماجراست. قسمت بدش این است كه تصویر جعلی است و ربطی به بازیگر مشهور ندارد. آن وقت عدهای این تصاویر و فیلمها را با نام بازیگر مورد نظر، بین مردم پخش میكنند. هر چند وقت یک بار با این خبر مواجه میشویم كه «یک هنرپیشه معروف سینما به دلیل انتشار بلوتوثهای جعلی که تحت عنوان وی منتشر شده است، به مراجع قانونی شکایت کرد.» در بیشتر موارد هم تحقیقات نیروی انتظامی نشان داده است که بلوتوثهای منتشر شده، جعلی بوده و ربطی به بازیگر مورد نظر نداشته است. وقتی این خبر دوم را میشنویم دلمان برای آن بازیگر میسوزد. از این كه یک عده چقدر راحت، با آبرویش بازی كرده اند. آن وقت از هر چه «شهرت» است متنفر میشویم و ... عـوارض شهـرت عوارض شهرت، در خارج از دنیای سینما نیز خود را نشان میدهد. نتیجه تحقیقات نشان میدهد كه تقلید از ستارهها، باعث شده است دانش آموزان فكر كنند كه برای رسیدن به موفقیت، نیازی به كار سخت و درس خواندن ندارند. در مطالعهای كه توسط انجمن معلمان بریتانیا انجام گرفت، معلوم شد كه تقلید از ستارهها، باعث شده است ۷۰ درصد از دانش آموزان مدارس انتظارات و خواستههای جدیدی در زندگی پیدا كنند. ۳۷ درصد از معلمان بر این باورند تنها هدفی كه دانش آموزان مدرسه، به دنبال آن هستند رسیدن به شهرت است. آنها نگران هستند كه دانشآموزان متوجه نشوند افراد سرشناس و ستارهها هم برای ماندن در اوج شهرت، بینهایت تلاش میکنند و زحمت میكشند. بعضی وقتها هم «تركشهای شهرت» به مخاطبان سینما برخورد میكند. یك بازیگر پس از سرشناس شدن هر كاری كه بكند، مورد توجه قرار میگیرد. برای همین است كه خیلی از ستارهها به دنیای شعر و ادبیات و موسیقی و.... روی میآورند. البته در خیلی مواقع حاصل كارشان هم چنگی به دل نمیزند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3672]