محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826204031
نامه اميرحسين فردي به محسن مخملباف
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: نامه اميرحسين فردي به محسن مخملباف راستي از ابوالحسن خان بني صدر چه خبر، بد نيست با مسعود رجوي سري هم به آن رئيس جمهور سابق و ناكام بزنيد، عصرانه اي، شامي، چيزي، هر چه باشد هر سه نفر غريب هستيد و جيره خوار اجنبي و خائن به ملت خودتان. کیهان: پارسال وقتي همكارانم در تحريريه كيهان بچه ها، عكس تو را كه در جشنواره كن انداخته بودي نشانم دادند، اول نشناختمت، بعد هم كه شناختم، خنده ام گرفت و بي اختيار به پشتي صندلي تكيه دادم و بهشان گفتم: «ا... اين كه محسن خودمان است، چرا اين ريختي شده؟» پاپيوني به قاعده گندگي يك مشت چسبانده بودي بيخ سيبك گلويت! اول فكر كردم مي خواهي در يك فيلم كمدي فرانسوي بازي كني كه آن قدر خنده دار شدي، مثلاً مثل مرحوم لوئي دوفونس. اما ديدم، نه خيلي خودت را گرفته اي و اصلاً دوست نداري مضحك و خنده دار باشي، سخت به دنبال تشخص و ابهت هستي. راستش، آن كت و شلوار مشكي، پيراهن سفيد و پاپيون سياه، به تنت زار مي زدند، شده بودي عين آن داماد دهاتي هايي كه شب عروسي ناچار كراوات مي زنند و موقع راه رفتن دست راستشان با پاي راستشان بالا مي آيد و دست چپشان با پاي چپ و موجب خنده و انبساط خاطر خانم ها و آقايان مي شوند. تو هم يك همچين موجودي شده بودي، مضحك قلموي قابل ترحم! ظاهراً در حاشيه آن جشنواره جسارت هايي عليه ملت ايران كرده بودي، مثلاً اين كه مردم ايران خواب هايشان هم ايدئولوژيك است، آنها عقب مانده هستند و از اين قسم پرت و پلاها كه به قول معروف مرغ پخته روي برنج هم از اين افاضات بامزه تو خنده اش مي گيرد. ياد حرفي افتادم كه پس از يك شب خوابيدن در خانه ما اين طرف و آن طرف گفته بودي كه تو خانه فلاني موقع خوابيدن بايد نوك دماغ آدم رو به سقف اتاق باشد. واقعاً اين جوري بود كه تو رفتي اين طرف و آن طرف چو انداختي و به گوش من هم رسيد؟ خوب است اين را هم بشنوي كه هنوز هم بوي گند آن كفش هاي پت و پهن كهنه و جوراب هاي پاره پوره و كثيفت كه ماه به ماه نمي شستي، توي خانه ما مانده است. مثل اين كه اصلاً مشرب تو اين است كه پشت سر ميزبان بروي حرف بزني و لودگي كني. كاري كه الان داري با ملت ايران مي كني و تصويري وارونه و مشوه، از اين ملت رشيد و نجيب به چپاولگران و آدم كشان غربي مي دهي. مگر نه اين كه تو با پول و امكانات همين مردمي كه حالا بدشان را مي گويي به همه چيز رسيدي؟ جوانمردي و لوطي گري هم خوب چيزي است كه تو خيلي از آنها بي بهره اي. شايد بگويي كه من به خاطر همين مردم دست به آژان كشي زدم و افتادم زندان شاه و لقب چريك نوجوان را بهم دادند، حالا اين حق من است كه از مردم طلب كار باشم. محسن، خودت را گول نزن، فريب حرف هاي بامزه خودت را نخور. يادت هست مي گفتي: من مثل يك اسب درشگه اي هستم كه از دو طرف بغل چشم هايش را گرفته اند تا فقط جلوي رويش را ببيند و راهش را برود. تو واقعاً همين طور شدي، افسارت را دادي به دست درشگه چي، تا شلاق به كپل هايت بزند و تو را هر جا خواست ببرد. مسافر كشي كند و تو دلت به اين خوش باشد كه بدون توجه به اطرافت داري مي تازي و به اهدافت نزديك مي شوي! كدام هدف؟ آخر سر كه كمرت تاب برداشت، درشگه چي بازت مي كند و مي اندازدت جلوي سگ ها. بگذريم. خيلي حرف ها دارم كه اگر لازم شد مي زنم. گفتم كه همكارانم عكس پاپيون دارت را نشانم دادند تا من عصباني بشوم، امانه تنها عصباني نشدم، بلكه خنده ام هم گرفت. مي داني چرا؟ براي اين كه هيچ وقت نتوانستم تو را جدي بگيرم، چه آن زمان كه جماعتي پشت سرت راه مي افتادند و هي برادر مخملباف، برادر مخملباف بهت مي گفتند، و نه حالا كه شده اي موسيو مخملباف. تو هيچ كدام از اين ها نيستي، تو فقط محسني، محسن مخملباف. با تمام جيغ و دادهايت، اين در و آن در زدن هايت، آوارگي هايت، در به دري هايت، تو همان يهودي سرگرداني هستي كه ناگزير بايد به ارض موعودت بروي و كنار دست قصابان اسرائيلي پادويي كني و برايشان حرف هاي بامزه بزني و يا به تعبير ضد انقلابيون سلف، محمل ببافي، چيزي بالاتر اين نيستي. من نمي دانم تو اين همه كينه را از كجا آوردي، نه كه حالا اين طور باشي، اوائل دهه 60 هم، همين بودي. يادت هست آن خانواده باغبان را كه گوشه حياط حوزه هنري زندگي مي كردند، چه طور از آنجا بيرون ريختي و هيچ از خودت نپرسيدي كه آنها چه وضعي خواهند داشت، چه بر سرشان مي آيد؟ جرمشان چه بود؟ كجا رفتند، چه شدند؟ و يا با موتور تو خيابان هاي تهران راه مي افتادي تا عناصر فراري سازمان مجاهدين خلق را شناسايي و معرفي كني، مي گفتي من تو زندان با اين ها بودم و مي شناسمشان. شده بودي شكارچي گراز. دنبال مسعود رجوي مي گشتي، حالا خوب تو فرانسه به هم رسيديد! بازي روزگار را مي بيني؟ تو و مسعود رجوي، به هم پيوند خورديد! آن هم احتمالاً تو پاريس! فكرش را مي كردي؟ كارت به اينجاها بكشد؟ رجوي كه هيچ، تو حيثيتت را با سلطنت طلب ها، چريك هاي فدايي زهوار در رفته، همجنس بازها، قوادها، دزدهاي فراري از ايران، گره زدي، تو فكر مي كني مخالفان انقلاب اسلامي غير از اين ها هستند؟ تو وسط اين آدم هاي عوضي چه كار مي كني؟ جاي تو آنجاست؟ راستي از ابوالحسن خان بني صدر چه خبر، بد نيست با مسعود رجوي سري هم به آن رئيس جمهور سابق و ناكام بزنيد، عصرانه اي، شامي، چيزي، هر چه باشد هر سه نفر غريب هستيد و جيره خوار اجنبي و خائن به ملت خودتان. اگر چه تو حسابت از آن دو نفر جداست، تو بيشتر قابل ترحم هستي تا نفرت، آنها با هوش تر و خبيث تر از تو هستند، تو درصد بلاهتت از آنها بيشتر است. يك زماني پاريس پاتوق شخصيت هاي خوشنام و انقلابيون موجه، مثل فرانتس فانون و دكتر شريعتي و از اين دست آدم ها بود، حالا شده محل نگه داري حشرات موذي و بيماري زا. حواست باشد كه پرزيدنت زپرتي سابق يادش نيايد كه تو چه بلايي سر مشاورش، موسوي گرمارودي آوردي و آبرويش را در روزنامه ها بردي، جرمش هم فقط مشاور بودنش بود. همين! آخر تو آن موقع هنوز برادر مخملباف بودي و خانه تكاني روحي و از اين شامورتي بازي ها نكرده بودي. خلاصه حواست جمع باشد، تو پيش آنها هنوز چريك نوجواني. چند هفته پيش، يكي از روزنامه ها عكس حسين قدياني را انداخته بودند كه سرش باندپيچي شده بود. حسين، پسر اكبر شهيد اكبر قدياني. تو او را خوب مي شناختي، بعد از شهادتش دوتايي برايش مطلبي در همين روزنامه كيهان نوشتيم. همان طور كه شهيد حسن جعفربيگلو و شهيد حبيب غني پور را مي شناختي. اگر يادت باشد وقتي حسين به دنيا آمد شهيد اكبر در حوزه چه قدر خوشحالي كرد. شيريني داد. بعد هم رفت جبهه و شهيد شد. حالا پسر او را طرفداران همان كسي كه نمايندگي اش را در فرانسه يدك مي كشي، مضروب كرده اند. البته مي دانم كه براي تو مهم نيست، براي اين كه از آن طرفي خانه تكاني روحي كرده اي. باز هم فرزندان اصيل اين ملت را مي كشند. خانه خدا را به آتش مي كشند، دروغ مي گويند گردن كلفتي مي كنند، قانون را قبول نمي كنند، در خيابان هاي تهران عربده كشي مي كنند و دقيقا مثل رفتار آن پرزيدنت ناكام و چريك هميشه در حجله! البته، خيلي مهم نيست. اين انقلاب از جنس اقيانوس است كه هراز چندگاهي اجساد متعفن، مردار و خس و خاشاك ها را به ساحل مي ريزد. اين انقلاب و اين ملت، نجاست و پلشتي را برنمي تابند، مدام درحال بازسازي و پاك سازي خود هستند.... و اما چند هفته پيش رفته بودي پارلمان اروپا و محمل بافته بودي. گفته اي كه تو نماينده ملت ايراني و از طرف آنها حرف مي زني، آقاپسر! اين نمايندگي را كي به تو داده؟ بازهم دستخوش توهم شده اي و ياوه مي بافي و به مردم ايران توهين مي كني. داري از آن حرف هاي بامزه مي زني. بله، بخشي از مردم به نتيجه انتخابات اعتراض داشتند، خواسته و يا ناخواسته در تهران پايشان به چند خيابان كشيده شد، نامزد ناكام با كمك رسانه هاي دشمن بر آتش كينه دميدند و برادركشي راه انداختند، اما همين كه درصد بالايي از همان جمعيت معترض، متوجه شدند كه پاي اجنبي در ميان است و بوي توطئه از ديگ پلو انگليسي ها بلند مي شود، هوشيارانه دست از اعتراض كشيدند و همه چيز را به قانون واگذار كردند. تو فكر كردي همه آن معترضين برانداز بودند! زبانت را گاز بگير بچه! آنها فقط فريب تبليغات شيطاني را خوردند. بسياري از آنها پاره تن اين ملت و عزيزان اين نظام هستند، جوانان پراحساسي اند كه داشتند اعتراض مي كردند، اما آنها وطن فروش نبودند و نيستند، حاضر نمي شوند نوكر بيگانه باشند. مرافعه اي بود كه پيش آمد و تمام شد تو ديگر نمي خواهد گلويت را جر بدهي. تو هنوز ملت ايران را نشناختي. چون فكر مي كني فاميلت مخملباف است، پس مي تواني انقلاب مخملي در ايران راه بياندازي! همان انقلاب مخملي كه در قالب خانه تكاني روحي در خودت راه انداختي آبرو را خوردي و غيرت را قي كردي! مي نشيني جلوي دوربين هاي تلويزيون، ادا در مي آوري، يك بار با دو دستت جلوي دهانت را مي گيري، بعد جلوي چشمهايت، بعد گوش هايت، بعد... اين مسخره بازي ها چي است كه مي كني، حركاتت من را ياد داستان عنتري كه لوطي اش مرد انداخت، چقدر بهت مي دهند كه آن طور روي دست هايت راه مي روي، پشتك مي زني وجاي دوست و دشمن را نشان مي دهي؟ بگذار آخر سر حرف دلم را بزنم، من نمي توانم از تو متنفر باشم، ما با هم رفيق بوديم، نان و نمك خورديم، به خودت دقت كن، به صورتت نگاه كن. هنوز اندوه لابه لاي خطوط چهره ات موج مي زند. تو غمگيني، هميشه غمگيني و من دوست ندارم تو را اين طور ببينم. اين دادوفريادها را هم به حساب برادر بزرگتري بگذار كه از رفتار برادر كوچك ترش دل شكسته و عصباني است. اين طور پل ها را پشت سرت خراب نكن، برگرد بيا و دلخوري هايت را هم با خودت بيار، تو فرزند اين ملتي، اگرچه لجوج و يكدنده اي. با اين حال دل به اجنبي نبند، بيا و به ملت خودت ملحق شو.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 376]
صفحات پیشنهادی
نامه اميرحسين فردي به محسن مخملباف
نامه اميرحسين فردي به محسن مخملباف راستي از ابوالحسن خان بني صدر چه خبر، بد نيست با مسعود رجوي سري هم به آن رئيس جمهور سابق و ناكام بزنيد، عصرانه اي، شامي، ...
نامه اميرحسين فردي به محسن مخملباف راستي از ابوالحسن خان بني صدر چه خبر، بد نيست با مسعود رجوي سري هم به آن رئيس جمهور سابق و ناكام بزنيد، عصرانه اي، شامي، ...
تازهترین عکسهای فیلم جدید گلزار، نیکی کریمی، ضیغمی ...
گزارشي از پشت صحنه سريال قهوه تلخ · نامه اميرحسين فردي به محسن مخملباف ... محیط زیست بیش از 3 میلیارد تومان برای احیای تالاب انزلی ... تازهترین عکسهای فیلم ...
گزارشي از پشت صحنه سريال قهوه تلخ · نامه اميرحسين فردي به محسن مخملباف ... محیط زیست بیش از 3 میلیارد تومان برای احیای تالاب انزلی ... تازهترین عکسهای فیلم ...
چپ ها مدیرکل راستی را شلاق زدند
نامه اميرحسين فردي به محسن مخملباف نامه اميرحسين فردي به محسن مخملباف-راستي از ابوالحسن خان بني صدر چه خبر، بد ... راستش، آن كت و شلوار مشكي، پيراهن سفيد و ...
نامه اميرحسين فردي به محسن مخملباف نامه اميرحسين فردي به محسن مخملباف-راستي از ابوالحسن خان بني صدر چه خبر، بد ... راستش، آن كت و شلوار مشكي، پيراهن سفيد و ...
چرا این مرد را به سقف چسبانده اند؟/عکس
نامه اميرحسين فردي به محسن مخملباف پاپيوني به قاعده گندگي يك مشت چسبانده بودي بيخ سيبك گلويت! ... طرف گفته بودي كه تو خانه فلاني موقع خوابيدن بايد نوك ...
نامه اميرحسين فردي به محسن مخملباف پاپيوني به قاعده گندگي يك مشت چسبانده بودي بيخ سيبك گلويت! ... طرف گفته بودي كه تو خانه فلاني موقع خوابيدن بايد نوك ...
از سعه صدر رهبری تا تندروی دیگران
جمال شور جه وفرج الله سلحشورنیز در گفت وگوهایی با ایرنا وفارس به شدت به اظهارت ... در فیلم بایکوت به کار گردانی محسن مخملباف ،این روزها به نوعی دیگر ودر دنیای واقعی ... امیر حسین فردی نیز با ادبیاتی مشابه نویسنده هقته نامه یالثارات به مجیدی ...
جمال شور جه وفرج الله سلحشورنیز در گفت وگوهایی با ایرنا وفارس به شدت به اظهارت ... در فیلم بایکوت به کار گردانی محسن مخملباف ،این روزها به نوعی دیگر ودر دنیای واقعی ... امیر حسین فردی نیز با ادبیاتی مشابه نویسنده هقته نامه یالثارات به مجیدی ...
کت و شلوار دامادی برای زندانی فراری
نامه اميرحسين فردي به محسن مخملباف راستش، آن كت و شلوار مشكي، پيراهن سفيد و پاپيون سياه، به تنت زار مي زدند، شده بودي عين آن داماد دهاتي هايي كه شب ... و يا با ...
نامه اميرحسين فردي به محسن مخملباف راستش، آن كت و شلوار مشكي، پيراهن سفيد و پاپيون سياه، به تنت زار مي زدند، شده بودي عين آن داماد دهاتي هايي كه شب ... و يا با ...
از ملاقات با هيلاري كلينتون در عربستان تا شكست ماموريت ...
چهره او گوياست: فردي با محاسن كه نوعي نگاه مذهبي را انعكاس مي دهد. ... تمايل كلينتون براي ملاقات با مدحي در آمريكا، دعوت نامه اي براي اين شكار سيا تلقي مي شود. ... نگاهي به بازيگران صحنه اميرحسين جهانشاهي از عناصر سلطنت طلب است كه پدر وي در ... صحنه را احمد باطبي، محسن مخملباف، منوچهر محمدي، اميرعباس فخرآور و احمد ملكي ديپلمات ...
چهره او گوياست: فردي با محاسن كه نوعي نگاه مذهبي را انعكاس مي دهد. ... تمايل كلينتون براي ملاقات با مدحي در آمريكا، دعوت نامه اي براي اين شكار سيا تلقي مي شود. ... نگاهي به بازيگران صحنه اميرحسين جهانشاهي از عناصر سلطنت طلب است كه پدر وي در ... صحنه را احمد باطبي، محسن مخملباف، منوچهر محمدي، اميرعباس فخرآور و احمد ملكي ديپلمات ...
مروري بر ادبيات داستاني ايران
1-1- قصه در قرآن داستان امروز ايران اگرچه بر بستر جرياني كه قريب به صد سال از .... حدي تشخصّ فردي برخوردار هستند كه به آساني ميتوان آنها را از كاريكاتورهاي اغراق ... چمدان، نامه، ورقپارههاي زندان، ميرزا، 53 نفر، موريانه و هويت (1377) از ديگر آثار اوست. .... در رازهاي سرزمين من (1366)، محسن مخملباف؛ باغ بلور (1365)، منيرو روانيپور؛ اهل ...
1-1- قصه در قرآن داستان امروز ايران اگرچه بر بستر جرياني كه قريب به صد سال از .... حدي تشخصّ فردي برخوردار هستند كه به آساني ميتوان آنها را از كاريكاتورهاي اغراق ... چمدان، نامه، ورقپارههاي زندان، ميرزا، 53 نفر، موريانه و هويت (1377) از ديگر آثار اوست. .... در رازهاي سرزمين من (1366)، محسن مخملباف؛ باغ بلور (1365)، منيرو روانيپور؛ اهل ...
مروری بر ادبیات داستانی ایران
مروری بر ادبیات داستانی ایران تاریخ داستاننویسی در ایران به قرون اولیه .... آنها از یک جوهر شخصی و تا حدی تشخصّ فردی برخوردار هستند که به آسانی میتوان آنها را از ... چمدان، نامه، ورقپارههای زندان، میرزا، ۵۳ نفر، موریانه و هویت (۱۳۷۷) از دیگر آثار اوست. .... محسن مخملباف؛ باغ بلور (۱۳۶۵)، منیرو روانیپور؛ اهل غرق (۱۳۶۸) و دل فولاد (۱۳۶۹).
مروری بر ادبیات داستانی ایران تاریخ داستاننویسی در ایران به قرون اولیه .... آنها از یک جوهر شخصی و تا حدی تشخصّ فردی برخوردار هستند که به آسانی میتوان آنها را از ... چمدان، نامه، ورقپارههای زندان، میرزا، ۵۳ نفر، موریانه و هویت (۱۳۷۷) از دیگر آثار اوست. .... محسن مخملباف؛ باغ بلور (۱۳۶۵)، منیرو روانیپور؛ اهل غرق (۱۳۶۸) و دل فولاد (۱۳۶۹).
-
گوناگون
پربازدیدترینها