واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: کشاورزی در یک برج در بناي برج سنجاقك، كشاورزي و دامپروري صورت ميگيرد. توسعه اين برج بيونيك به سوي خودكفايي در تامين انرژي و تامين مواد غذايي گامي جديد در جهان معماري است. اين پروژه نمونهاي بينظير براي توسعه شهري در جهان است. همشهری آنلاین: امروزه با رشد جمعيت جهان، بحران انرژي و گرم شدن كره زمين و كمبود مواد غذايي در آينده بسيار نزديك توسعه شهرها دگرگون شده و به سمت توسعه پايدار پيش ميرود.در بناي برج سنجاقك، كشاورزي و دامپروري صورت ميگيرد. توسعه اين برج بيونيك به سوي خودكفايي در تامين انرژي و تامين مواد غذايي گامي جديد در جهان معماري است. اين پروژه نمونهاي بينظير براي توسعه شهري در جهان است. معماران جوان در ايران بايد آينده را از امروز رصد كنند، توسعه شهري با پرمصرفترين ساختمانهاي جهان در انرژي آينده روشني ندارد. توسعه شهري در جهان امروز زمين را به زمين بر ميگرداند و آسايش، امنيت، خلق هويت و توسعه اقتصادي را به مردم آن منطقه هديه ميدهد. اين مدل بناها راهكاري مناسب براي حفظ طبيعت و ميراثي براي آيندگان است. توسعه شهري با تخريب طبيعت هم ما را از نعمت طبيعت بينصيب ميگذارد هم آيندگان را.در بيشتر سالهاي حضور بشر روي اين كره خاكي، تجمعهاي انساني در اطراف آبها صورت ميگرفت و روش زندگي مردم روشي شبيه روستاييان بود. در اين سالها كه تاريخ بشر را تشكيل ميدهد بقاي بشر وابسته به شكار و كشاورزي بود و اين دو شغل اصلي مردم قرنهاي پيش را تشكيل ميداد. در سال 1800 ميلادي تنها 3 درصد از كل جمعيت جهان در شهرها و فضاهاي شهري زندگي ميكردند. تا سال 1900 ميلادي يعني با گذشت يك قرن 14 درصد از كل جمعيت اين كره خاكي شهرنشين محسوب ميشدند، اگرچه در آن زمان تنها 12 شهر در جهان وجود داشت كه جمعيت ساكنان آن يك ميليون نفر بود.اين روند ادامه پيدا كرد تا اينكه در سال 1950 ميلادي 30 درصد از جمعيت دنيا شهرها را بهعنوان محل سكونت خود برگزيدند و شهرنشين محسوب شدند. در اين سال بيش از 83 شهر در جهان وجود داشت كه جمعيت هر يك از يك ميليون نفر هم بيشتر بود. طي يك دهه گذشته، نرخ شهرنشيني در جهان افزايش چشمگيري پيدا كرده است. در سال 2000 ميلادي حدود 47 درصد از كل جمعيت جهان در مناطق شهري زندگي ميكردند كه مجموع آنها 8/2 ميليون نفر از جمعيت زمين را تشكيل ميداد. در اين سال 411 شهر با جمعيت بيش از يك ميليون نفر در جهان وجود داشت. البته در كشورهاي توسعه يافته و صنعتي شمار شهرنشينان بيشتر از روستاييان بود.توزيع جمعيت در شهرهاي كشورهاي مختلف نيز متفاوت است، براي مثال تعداد زيادي از شهرهاي آفريقايي جمعيتي كمتر از 10هزار نفر دارند. درحاليكه در برخي از كشورها يك شهر بيش از يك ميليون جمعيت دارد. به گزارش بانك جهاني در سال 2000 ميلادي 39 درصد از كل جمعيت جهان در مناطقي ساكن بودند كه بيش از يك ميليون جمعيت داشتند. 15 درصد از شهرنشينان در فضايي ساكن بودند كه جمعيت آن از 5 ميليون نفر بيشتر بود. در اين سال تنها 8 درصد آمريكاييها در شهرهاي با جمعيت يك ميليون نفر زندگي ميكردند و 38 درصد از كل جمعيت شهرنشين برزيل در شهر بوينسآيرس سكني گزيده بودند.مهاجرت و توسعه طبيعييك شهر در صورتي توسعه پيدا ميكند كه نرخ زاد و ولد در آن بيشتر از نرخ مرگ و مير بوده و نرخ مهاجرت به داخل اين شهر از نرخ مهاجرت ساكنانش به شهرهاي ديگر بيشتر باشد. البته براي توسعه يك شهر در جهان 2عامل ذكر شده در بالا يعني توسعه طبيعي يا مهاجرت هر يك به نسبتهاي مختلفي ميتواند تأثير داشته باشد.پژوهشها نشان ميدهد شهرهاي كشورهاي توسعه يافته با كشورهاي كمتر توسعه يافته علاوه بر شمار ساكنان در نحوه توسعه يافتن نيز با هم تفاوت دارند. طي قرنهاي 19 و 20 ميلادي شهرنشيني بهدليل ايجاد صنايع مختلف و صنعتي شدن بهوجود آمد. فرصتهاي شغلي تازه و پر درآمد در شهرها باعث شد تا خيل زيادي از جمعيت از روستاها و مناطق حاشيهاي به شهر مهاجرت كنند و باعث توسعه شهرها شوند. اما نرخ بالاي مرگ و مير بهدليل عدموجود بهداشت و تجمع شمار زيادي از مردم در يك منطقه باعث شد تا نرخ رشد شهرها كنترل شود. تا اواسط قرن 19 ميلادي نرخ مرگ و مير در شهرهاي اروپا بيش از نرخ زاد و ولد بود و مهاجرت باعث توسعه آنها ميشد.پيتر نيومن استاد سياست شهري و سرپرست مؤسسه سياست فناوري و استراتژي پايدار در دانشگاه مورداك استرالياست. او در چند سال گذشته با دولت ايالتي نيوسوث ويلز و استرالياي غربي روي تداوم پذيري و كاربرد آن براي شهرها، دولتها و مناطق كاركرده است. نيومن استراتژي پايدار دولت استرالياي غربي را نوشته كه در نوع خود نخستين استراتژي در سطح دولتي در جهان بوده است. علايق پژوهشي او شامل گردآوري اطلاعات درباره شهرهاي جهاني و چگونگي دستيابي به استراتژي پايدار در آن شهرها ميشود.مقالهاي از نيومن با عنوان تاثير محيطي شهرها در مجله شهرنشيني و محيط منتشر شد كه به بخشهايي از آن ميپردازيم: «رشد اجتنابناپذير شهرها ما را به اين فكر مياندازد كه بيشك تاثير محيطي آن وخيمتر خواهد شد. رشد سريع و مداوم شهرها بر پرسشهاي مكرر ما ميافزايد. آيا شهرها آنقدر بزرگ ميشوند كه تاثيرات منفي شان بر فرصتهايي كه ايجاد ميكنند، غلبه كند؟ آيا شهرنشيني زمين را از بين ميبرد يا حفظ ميكند؟ چگونه رشد جمعيت در شهر را بسنجيم؟ آيا مفهوم استراتژي پايدار ميتواند درك بهتري از تاثير محيطي شهر بر موقعيت محلي و موقعيت جهاني آن فراهم كند؟ آيا آيندهاي براي شهرها وجود دارد؟»تأثير جمعيتي«آيا مشكلات اجتماعي در شهرها - بهويژه در محيطهاي شهري با تراكم بيشتر جمعيت - تشديد ميشوند؟ جاذبه اوج گيرنده شهرها آبستن فرصتهايي است كه توسط شبكههاي مردمي ايجاد ميشود. مطالعه روابط ميان تراكم جمعيت و مشكلات سلامتي و اجتماعي هرگز دال بر رابطه منفي واضحي نبوده است؛ اگرچه تاريخ شهرسازي در سنت آنگلوساكسون بر مبناي اين فرض است كه چنين رابطهاي وجود دارد. از طرف ديگر محققين اجتماعي مانند فريدمن و بلدسر نشان دادهاند كه تراكم جمعيت تنها متغير اصلي در ايجاد مشكلات اجتماعي نيست، اما هرگونه تجربه انساني مشكلات اجتماعي را تشديد ميكند.انسانها با محيطهاي شهري انطباق مييابند و اگر به آنها فرصت داده شود به سرعت سيستمهاي حمايت اجتماعي ميسازند. با وجود اين تركيب فقر و تراكم بالا بدون نظام حمايت اجتماعي بيمشكل نيست. مناسبترين اندازه جمعيت شهرها براي رسيدن به اهداف اجتماعي متفاوت هنوز مشخص نشده است.برترين شهرهاي قلب اقتصاد جهاني – لندن، پاريس، توكيو و نيويورك – بهرغم داشتن تراكم جمعيت همچنان براي ساكنين و بازديدكنندگان شان خوشايندند.» بهنظر نيومن الگوي تاثير جمعيتي به شناختن شهرها كمكي نميكند و بايد راههاي تعميم پذيري را به كار گرفت. تاثير جمعيتي زمانيكه بهعنوان وظيفه اصلي سياست شهري (برنامه ضدجمعيت) به كار ميرود مفهوم بسيار سستي است. در سطح جهاني الگوي تاثير جمعيتي دلايلي دارد كه آن را به راحتي نميتوان براي شهرها به كار گرفت.ابتدا بايد مطمئن شويم شهرها براي حل مشكلات بهوجود آمدهاند و نه تحكيم آنها. مشكلات محيطي شهر در موقعيت منطقهاي و جهاني آن واقعي هستند و خود شهرها به شكل قابل توجهي در آن سهيماند. بنابراين توقف رشد جمعيت نه تنها مشكلي را بر طرف نميكند كه با انحراف از نيازها به سمت تغيير چگونگي زندگي مردم در شهرها مشكلات را نيز وخيمتر ميكند.تأثير بومشناختيتحليلهاي پيچيدهتر تاثير شهرها بهصورت روش شناسياي كه اثر بوم شناختي يك شهر را ميتواند محاسبه كند توسط ريس (Rees) شكل گرفته است. اين تاثير بر مبناي دركي بوم شناختي قرار گرفته است. چگونه يك شهر خوراك، آب، انرژِي و زمين را از حوزه طبيعي ميگيرد و براي مستحيل كردن ضايعاتش به فعاليتهاي اكوسيستم نياز دارد. منبع كلي مصرف يك شهر متناسب با جمعيت در نظر گرفته شده است و برآورد اين تناسب امكان مقايسه آن را با برآورد همين تناسب در ساير شهرها ميدهد.اين مقايسهها براي به دست آوردن دركي از اين مسئله مفيدند كه يك شهر تا چه حد بايد تلاش كند تا بتواند تاثير كامل بومشناختي خود را هم در موقعيت محلي و هم در موقعيت جهاني كاهش دهد؛ زيرا الگوي تاثير بوم شناختي بهعنوان عاملي نمادين براي نمايش مشكل مصرف منبع به كار ميرود. «تحليل اثر بوم شناختي مشكل نظامهاي شهري و تاثيرات محيطي آنها را كه بر پايه مصرف منبع است برجسته ميكند. اين الگو يك مفهوم مهم است.اگرچه پاسخهاي سطوح سياسي را توصيه نميكند و چنانچه زياد مورد استفاده قرار گيرد با خطر بياعتبار شدن مواجه ميشود. سياست بيشتر به كاركرد ايجابي شهرها ميپردازد تا به توقف كاركرد سلبي آنها. مگر اينكه سياستهايي وجود داشته باشد كه بتواند به شهرها كمك كند اثر بومشناختي شان را كاهش دهند و بعد اين آگاهي به راحتي ميتواند مانند الگوي تاثير جمعيتي وسيلهاي در جهت ضدشهرگرايي شود. با وجود اينكه اين الگو به نيازها توجه ميكند تا مسئله مصرف بيش از حد منابع را حل كند، در مسيري پيش نميرود كه به فرصتهاي ايجاد شده توسط رشد شهرها ضربه بزند. اين امر به روند ارزيابي مثبت تري نسبت به شهر نياز دارد.»مزرعهاي براي كشاورزي شهريمصرف غذاهاي آماده و منجمد به اوج رسيده است. در آغاز قرن در حومه شهرها كشاورزي انجام ميشد ولي با رشد جمعيت شهرنشين و از بين رفتن حاشيه شهرها و تبديل شدن زمينهاي زراعي به بخشي از شهر، در آينده بسيار نزديك با كمبود مواد غذايي روبهرو خواهيم شد. به اين سبب احداث مزارع عمودي در ميان برجها اجتنابناپذير است. در اصل زندگي در بناهايي كه خود انرژي مصرفي ساختمان را تامين كرده و در گام بعدي بخشي از مواد غذايي ساكنين برج را تامين خواهند كرد.اين مدل كشاورزي شهري نيازي به سموم كشاورزي نداشته و باعث كاهش استفاده از اين سموم در اين كشاورزي پيشرفته ميشود. اين گامي جديد در برابر كشاورزي سنتي است. همچنين باعث ايجاد مشاغل جديد شده و باعث توسعه اقتصادي منطقه ميشود. كشاورزي در مزارع عمودي ميزان گازهاي گلخانهاي را كاهش ميدهد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 623]