پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849096194
اسکار برایم اهميت چنداني ندارد
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اسکار بی اهمیت
8 سال پیش استفن دالدری در اقتباسی بینظیر از رمان برنده پولیستر، مایكل كانینگهام، فیلمی ساخت كه در مراسم آكادمی 2002 غوغا كرد. «ساعتها»ی او 9 اسكار را به خود اختصاص داد كه یكی از آنها برای بازی در نقش نویسنده معروف، ویرجینیا وولف به نیكول كیدمن رسید. دالدری بار دیگر سینه سپر كرده تا با تكیه بر جادوی قلم دیوید هیر در اقتباس از قصه پررمز و راز برنارد اشلینك به جنگ رقبای اسكاری خود برود. آنها در این داستان نیمه اتوبیوگرافیك نویسنده، به سراغ موضوعی حساس و جنجالی رفتهاند تا صدای دلخراش فراموش شدگانی را انعكاس دهند كه سالها پیش در میان شعلههای آتش تعصبات نژادی، ملیتی و مذهبی سوختند و اینك خاكستر آنان از قعر تاریخ، وجدان بازماندگان آن جلادان را میلرزاند.ماجرای «خواننده» در آلمان پس از جنگ جهانی دوم رخ می دهد.رالف فینیس و دیوید كراس نقش مایكلبرگ را در سنین جوانی و میانسالی بازی میكنند؛ كیت وینسلت هم نقش اصلی زن این فیلم را بازی میكند و گفته میشود شانس بالایی برای موفقیت در اسكار دارد. او نقش هانا اشمیتز را بازی میكند؛ فردی كه پرستاری مایكلبرگ را برعهده میگیرد. مدتی بعد هانا ناپدید میشود و از دادگاه جنایتكاران جنگی نازی سر در میآورد... .وقتی «ساعتها» جوایز اسكار را درو كرد و منتقدان به ستایشش پرداختند، روزنامهنگاری نوشت: «دالدری از این پس كار سختی را پیشرو خواهد داشت. ساختن فیلم درخشانی چون «ساعتها» قطعا كار دشواری بوده ولی تكرار این موفقیت در فیلم بعدی، به عرقریزان روحی به مراتب بیشتری نیازمند است!» دالدری كه در تمام این سالها كارگردانی اسكاری نامیده شده و منتقدان برای فیلم بعدیاش لحظهشماری كردهاند، حالا با فیلم تازهاش هم از بختهای جدی اسكار است و هم منتقدان «خواننده» را اثری موفق ارزیابی كردهاند.دالدری به عنوان فیلمسازی عمیقا روشنفكر، نشان میدهد كه در دل بزرگترین صنعت سرگرمیساز دنیا نیز میتوان نخبهگرا بود و حساسیتهای هنری را تا بالاترین درجه لحاظ كرد و در عین حال طعم خوش موفقیت را چشید.این دومین باری است كه با دیوید هیركار میكنید. هر دو بار موضوعات سنگین و پیچیدهای را انتخاب كردهاید كه با معیارهای متعارف سینمایی همخوانی نداشته و به نوعی آثار ساختارشكنانهای محسوب شدهاند. چرا به این موضوعات اهمیت بیشتری میدهید؟چرا باید هر كتابی را كه خواندیم به فیلم برگردانیم؟ پس از مطالعه باید دید آیا كتاب ارزش آن را دارد كه دو سال از عمر و زندگیتان را در دنیای آن بگذرانید. صادقانهترین پاسخ به این سؤال این است كه چرا باید برای هر موضوع بیاهمیتی وقت صرف كنیم؟ چرا باید هر كتابی را كه خواندیم به فیلم برگردانیم؟ پس از مطالعه باید دید آیا كتاب ارزش آن را دارد كه دو سال از عمر و زندگیتان را در دنیای آن بگذرانید. موضوعی كه برای «خواننده» درنظر گرفتیم به اندازه كافی پیچیده و چند لایه بود و نقاط ابهام فراوانی داشت! یكی از جالبترین و متفاوتترین موضوعاتی كه تا آن روز درباره آن فكر كرده بودم! از طرفی همانطور كه میدانید دیوید هیر دوست قدیمی من است، ما كارهای زیادی را مشتركاً انجام دادیم و معمولا نتایج خوبی هم گرفتم. به همین خاطر تصمیم گرفتیم در این پروژه هم با او همكاری داشته باشم. • قرار بود آنتونی مینگلا روی این رمان كار كند. آیا او دیوید را برای نگارش فیلمنامه انتخاب كرده بود؟دیوید قبل از من رمان اشلینك را خوانده بود و آن را به آنتونی پیشنهاد كرده بود. آنتونی تمام برنامهریزیهای لازم را برای ساخت آن انجام داده بود و حقوق ساخت آن انحصاراً در اختیار خودش بود اما نمیدانم چه شد كه یكباره تصمیم گرفت پروژهای را كه اجازه نمیداد هیچكس روی آن دست بگذارد و برای انجام آن اشتیاق زیادی داشت به من پیشنهاد كرد و كاملا از آن صرفنظر كرد.• كیت وینسلت هم در مصاحبهای گفته بود رمان «خواننده» را قبل از آنكه بحث ساختن این فیلم مطرح شود خوانده بود. كمی عجیب به نظر میآید كه هر سه نفر شما این كتاب را جدا از هم و بدون هماهنگی خواندهاید.تعجب ندارد، كتاب اشلینك یك شاهكار پرفروش است!• جالبترین و مهمترین نكتهای كه در كتاب به آن برخوردید چه بود؟ سؤالم را به شكل دیگری مطرح میكنم. در كتاب چه دیدید كه شما را به فكر سینمایی كردن آن انداخت؟ شخصیتها، موضوع قصه یا دوران حساس و تاثیرگذار آن در تاریخ؟!من چند سالی را در آلمان زندگی كردم. پس بهتر است صادقانه بگویم كه تنها موضوع جالب و پراهمیت قصه بود كه مرا تحت تاثیر قرار داد.• فكر میكنم در ارتباط با عوامل آلمانی فیلم مشكلی نداشتید. شما هنوز هم آلمانی صحبت میكنید؟ من از كودكی این زبان را فراگرفتم. بعید میدانم فراموشش كنم.• درباره انتخاب كیت وینسلت بگویید. میدانم او اولین گزینه شما برای بازی در این نقش بود اما شایعاتی هم در مورد نیكول كیدمن مطرح بود. چه شد كه نهایتا این نقش از آن كیت شد؟ آیا در زمان آغاز به كار پروژه مبنا را بر بازی او گذاشته بودید؟ بله كیت آن روزها مشغول كار روی «جاده انقلابی» بود. كیدمن اصلا سرصحنه ما نیامد، چون به شدت درگیر كار «استرالیا»بود. قرار بود پس از كریسمس كار را با ما شروع كند كه با باردار شدنش قضیه كاملا منتفی شد. به همین خاطر من باز هم نزد كیت بازگشتم و قرار شد چند ماهی كار را به تعویق بیندازیم تا او بتواند در كنار ما باشد.• پس به همین خاطر بود كه فیلم عملا امسال كلید خورد؟ما فیلمبرداری را سپتامبر گذشته آغاز كردیم.• شنیدهام كه ژوئن یا جولای گذشته بود كه آن را تمام كردید.بله كاملا درست است.• پس كارتان سریع پیشرفته است! این چند ماه برای ساختن یك فیلم مدت كمی به نظر میرسد.یك سال برای ساختن 120دقیقه فیلم كافی نیست؟• با این تفاسیر باید تدوین را همزمان با فیلمبرداری انجام داده باشید.بله همینطور است.• در این فصل فیلمهای زیادی به نمایش درآمدهاند كه به نوعی با جنگ جهانی دوم ارتباط پیدا میكنند، اما متاسفانه بیشتر نویسندگانی كه زحمت تماشای دقیق فیلمها را به خود نمیدهند «خواننده» را هم ردیف دیگر فیلمهای رده پایین از این دست قرار دادهاند. من با وجود آن كه هیچ ذهنیتی درباره قصه نداشتم و رمان اصلی را نخوانده بودم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم، خصوصا در صحنهای كه مایكل و هانا چند سال بعد از قرار ملاقاتشان همدیگر را میبینند و پرده از راز بزرگ قصه برداشته میشود. این خیلی عالی است.• در گفتوگویی كه با نویسندگان كار شما داشتم بحث اقتباس از یك رمان اینچنینی و چگونگی برگردان آن به فیلمنامه مطرح شد. به نظر من قصد و موقعیتهای فیلم شما برای یك مخاطب آمریكایی یا انگلیسی غیرملموس است و نمیتواند با آن ارتباط برقرار كند. میزان برخورداری این مخاطب از این فیلم شما و قضاوت او بستگی به میزان تاثیرگذاری اقتباس سینماییتان و بالطبع زبان فیلمنامه دارد. آیا اساسا برقراری ارتباط با غیرآلمانیها هم برایتان اهمیت داشته است؟غیرآلمانیها؟ (میخندد)... خب میدانید داستان اشلینك یك قصه آلمانی تمامعیار است. فكر میكنم برنارد آن را به زبان انگلیسی نوشته تا شانس خود را در جذب مخاطب خارجی و میزان موفقیت تمهای مدنظرش بیازماید. برای من واكنش مردم آلمان بیش از هر چیز اهمیت دارد. به همین خاطر بیصبرانه در انتظار اكران آن در این كشور هستم. البته نمایش آن به بعد از جشنواره فیلم برلین درماه فوریه موكول شده است. به هر حال باید بگویم تمهای «خواننده» جهانی هستند. صداقت، بخشش، دوستی و گذشت از زیباترین مفاهیم انسانی هستند كه نمیتوان آنها را به مردم یك كشور محدود كرد. این مضامین محوری فیلم میتوانند به همه فرهنگها و موقعیتها تعمیم یابند. به نظر من مخاطب این فیلم هر انسان آگاهی است كه با وجدان بیدار زندگی میكند!• اولین پرده این اثر رومانس بسیار جالب است و مطمئنم كه مورد توجه بسیاری از مردم قرار میگیرد، چون بسیاری از آنها چنین تجربههایی داشتهاند. فیلم شما مرا به یاد «ساعتها» انداخت؛ فیلم تاثیرگذاری كه هرچندوقت یكبار دوست دارم آن را ببینم. این خیلی خوب است.• در «ساعتها» شما فیلیپگلس را برای بخش موسیقی داشتید. كار او بینظیر است اما درباره كار نیكوموهولی جوان از شما میپرسم. او قبلا فیلمی را با عنوان «جوشوا» كار كرده بود كه موسیقی بسیار خوشساخت و پذیرفتنیای داشت. تعجب میكنم كه چطور تصمیم گرفتید كاری متفاوت با «ساعتها» بسازید.موهولی هم روی آن فیلم كار كرده بود. او سالهاست كه با فیلیپگلس حتی در كارهای استودیوییاش همكاری دارد. به عقیده من او از خوشقریحهترین و با انگیزهترین آهنگسازان جوان امروز آمریكاست، ستارهای تكرار نشدنی در دنیای موسیقی معاصر این كشور! من به تواناییهای او ایمان دارم و از اینكه توانستم كمك او را در این پروژه داشته باشم بسیار خوشحالم. او درست مثل فیلیپ با موسیقیاش حرف میزند و به خوبی میداند كه وظیفه موسیقی در یك فیلم تنها دادن پشتوانه احساسی به رویدادهای آن نیست. به همین خاطر است كه نوعی بحث دیالكتیكی را از همان تیتراژ ابتدایی در فیلم به جریان میاندازد و در طول آن سطح دیگری از گفتوگوها را به دیالوگها میافزاید و عملا در كنترپوان بر تاثیر آنچه میبینید میافزاید.• تا آنجا كه به یاد دارم شما با اسكات رودین در پروژه كالا والیروكلای كار میكردید. چرا او پس از چند ماه پروژه را ترك كرد؛ فیلمی كه جز خودتان هیچكس آن را ندید!بله، اسكات تهیهكننده این فیلم بود، اما در گروه اتفاقاتی افتاد كه ترجیح داد آن را رها كند. البته امیدوارم كه این فیلم برای همیشه فراموش نشده باشد.سیدنی همیشه به هدف میزد. او مهمترین و اساسیترین سؤالی را مطرح میكرد كه ما باید در فیلم به آن پاسخ میدادیم. آنتونی با زیركی و تبحر فوقالعاده خود جزئیات كار را بررسی و بازبینی میكرد. او هنرمند بزرگی بود كه هیچكس را رقیب خودش نمیدانست و همواره سعی میكرد به همه كمك كند تا بهترین فیلمشان را بسازند. او تهیهكننده كاری شده بود كه خود میخواست آن را بسازد و برنامهریزیهای زیادی برای آن كرده بود. مرگ این دو عزیز ضایعه اسفباری بود كه سینمای جهان را عزادار كرد.• از فضای حاكم بر صحنه و روابط عوامل فیلم بگویید. به جز داپ، مدیر فیلمبرداری همه عوامل ما آلمانی بودند؛ افرادی مبادی آداب، جدی و در عین حال شوخطبع! فضای صمیمانهای بر گروه حاكم بود و آنها به خوبی با زیرو بم كتاب آشنایی داشتند و در طول پروژه پیشنهاداتی برای بهتر شدن كار میدادند. بسیاری از آنها پس از اتمام كار از دوستان بسیار خوب من شدند. توجه آنها به جزئیات فوقالعاده بود. به عنوان مثال، دیوید هافمن یكی از افرادی بود كه تلاشش در تحقیق و اطلاع از صحتوسقم دادههای داستان اشلینك و یافتههای ما باور نكردنی بود. به طور كلی فكر میكنم همه افراد از كنار هم بودن در این جو دوستانه و كاری لذت میبردند. نزدیكانم دلیل آن را سابقه كاری من در تئاتر میدانند چون معمولا تئاتریها با هم رابطه نزدیك و خوبی دارند از طرفی ما گروه خاصی از آلمانیها را در كنار خود داشتیم كه بسیار سخاوتمندانه سعی میكردند و كار خوبی را از آب درآورند.• آیا مشكلی پیش نیامد كه در اعلام تاریخ اكران آن تردید پیدا كنید؟ اینكه فیلم درست سروقت و همین امسال كه قول داده بودید آماده شود؟راستش را بخواهید قرار بود فیلم یك ماه زودتر تمام شود. اما با تاخیری كه در فیلمبرداری داشتیم به هیچ وجه واقعبینانه نبود. به همین خاطر سعی كردیم وقت بیشتری بگیریم و بالاخره با تلاش و همت افراد گروه توانستیم در حداقل زمان ممكن آن را به اتمام برسانیم. وقتی شرایط عوض شد و كارها روی غلتك افتاد همه نفس راحتی كشیدند.• بسیاری از مطبوعات و رسانهها فیلم شما را یكی از بختهای اصلی اسكار امسال میدانند. نظر خودتان در این باره چیست؟نمیدانم چه بگویم. از وقتی كه مدرسه میرفتم جایزه گرفتن را دوست داشتم. جای امیدواری دارد، فیلم آنقدر به نظر منتقدان قوی آمده كه چنین قضاوتی درباره آن كردهاند. ولی خب میدانید در آمریكا این ترفند یكی از ابزارهای مفید بازاریابی است. اما چنین چیزی در مورد كشورهای دیگر صدق نمیكند. خصوصا برای فیلمی چون «خواننده» كه بیشتر یك فیلم اروپایی محسوب میشود! من بیش از آنكه در رویای جایزه كارگردانی باشم دوست دارم بازیگرانم را با جایزه ببینم.اسكار برایم اهمیت چندانی ندارد، ولی علاقهمندم كیت وینسلت این جایزه را برای فیلم من ببرد.ناهید پیشور ( همشهری )
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
اسکار برایم اهميت چنداني ندارد-اسکار بی اهمیت 8 سال پیش استفن دالدری در اقتباسی بینظیر از رمان برنده پولیستر، مایكل كانینگهام، فیلمی ساخت كه در مراسم آكادمی ...
اسکار برایم اهميت چنداني ندارد-اسکار بی اهمیت 8 سال پیش استفن دالدری در ... دیوید هیر در اقتباس از قصه پررمز و راز برنارد اشلینك به جنگ رقبای اسكاری خود برود.
اسکار برایم اهميت چنداني ندارد .وقتی «ساعتها» جوایز اسكار را درو كرد و منتقدان به ستایشش پرداختند، ... هر دو بار موضوعات سنگین و پیچیدهای را انتخاب كردهاید كه با ...
بازی او در این فیلم اسكار بهترین بازیگر نقش دوم را برایش به همراه آورد. ... ابراز كرده است: «خوبی یا بدی شخصیتی كه ایفاگر نقش او هستم برایم اهمیت چندانی ندارد.
مهارت وی در بازی از هر نظر و به ویژه حركت فیزیكی در نهایت جایزه اسكار را برایش به .... این امر كه نینا این مراحل را درون ذهن خود گذرانده یا در دنیای خارج اهمیت چندانی ندارد.
درباره نامزدهای بهترین فیلم در هشتادوسومین مراسم اسكار-آکادمی اسکار در ادوار اخیر و در موسم ... فیلم ادعای چندانی در باب متفاوت بودن ندارد. ... جف بریجز در نقش روستر بازی بسیار چشمگیری دارد و مت دیمون نیز بازی خوبی ارائه میدهد. ... و برونگرای خویش چشمها را خیره کرده و البته کاندیداتوری اسکار را نیز برایش به ارمغان آورده است.
اسکار را براي ايرانيان-جام حم:هر ساله دهها جشنواره و فستيوال سينمايي در سراسر جهان برگزار ميشود ؛ اما از 70 سال پيش تاکنون اسکار جايگاه ويژهاي در ميان همه آنها دارد. ... اگرچه اين روايت مل گيبسون از نقش يهوديها با انجيل و سندهاي تاريخي مطابقت دارد ... صدابرداري تغيير چنداني نميکند ، چون گفتگوهاي افراد گرفته ميشود، ولي صداهاي ...
شما چه فرد یا فیلمی را میتوانید نام ببرید که لیاقت اسکار را نداشتهاند؟ ... را بخوانید، متوجه میشوید برای اقتباس از این اثر، نیاز به کار چندانی نبوده است. .... میدهد تا چه حد قابلیت بازی در نقش آدمهایی دوستداشتنی و باهوش، اما حقیر و بیچاره را دارد. ... به راحتی میتوانستیم شانس دریافت اسکار بهترین فیلم را برایش متصور شویم.
راستش دیگر زیاد برایم مهم نیست. شاید یک زمانی برای جایزة جشنواره بیشتر از امروز اهمیت قائل بودم. ... ولی الآن برایم فرق چندانی نمیکند. ... ثانیاً اعتراض کردن در این موارد فقط یک نتیجه دارد و آن هم این است که اسم چند آدم کوچک و متوسط، به تیتر رسانهها و مطبوعات ..... اسكار هم گرفت و پادشاه اسپانيا هم جشن عمومي در کشور اعلام کرد.
پاچینو برای این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد که به آن نرسید. ... این دهه، بوی خوش زن در سال ۱۹۹۲ میباشد که جایزه اسکار را برایش به ارمغان آورد. ... چشمان پاچینو قدرت صحبت کردن با مخاطب را دارد و میتوان برق خاصی را در ... علاقه چندانی به تحصیلات آكادمیك نداشت اما اشتیاقش به بازیگری باعث شد تا ...
-