واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
بازی "ناتالی پورتمن" در نقش نینا، پس از یك سال تمرین بی وقفه، چنان درخشان بود كه همه را به تحسین وادار كرد. مهارت وی در بازی از هر نظر و به ویژه حركت فیزیكی در نهایت جایزه اسكار را برایش به همراه آورد.
بازی "ناتالی پورتمن" در نقش نینا، پس از یك سال تمرین بی وقفه، چنان درخشان بود كه همه را به تحسین وادار كرد. مهارت وی در بازی از هر نظر و به ویژه حركت فیزیكی در نهایت جایزه اسكار را برایش به همراه آورد. عواملی دیگر همچون كارگردانی خوب، موسیقی قوی و فیلم برداری آرامش بخش، در موفقیت فیلم و جلب نظر منتقدان و تماشاگران نقش به سزایی داشتند.
زهرا فدایی در نقدی پیرامون "فیلم قوی سیاه" اثر ۲۰۱۰ در فرارو نوشت: داستان فیلم قوی سیاه روایت زندگی یك بالرین جوان روان پریش است كه علی رغم استعداد درخشان، از مصائب روحی رنج می برد. شركت باله می خواهد برای نمایش معروف دریاچه قو، اثر چایكوفسكی، ستاره جدیدی انتخاب كند.
نینا به تقلا می افتد كه نقش ملكه قوها را از آن خود كند. این امر حس رقابت و حسادت را در وی تقویت می كند. سرانجام مدیر شركت او را برمی گزیند. ستاره قبلی از فرط ناراحتی و افسردگی خود را جلوی ماشین پرتاب كرده و به شدت صدمه می بیند.
نینا نیز حین تمرین دچار درگیری هایی می شود كه در مرز خیال و واقعیت می گذرد. او كه برای رقص نقش قوی سیاه مشكل دارد، رفته رفته دچار سیاهی عمیقی در زندگی می شود و برای موفقیت در نقش تن به آلودگی می دهد. تا جایی كه روز اجرای نمایش ناآگاه دست به خودكشی می زند. اجرا با تحسین فوق العاده تماشاگران تمام می شود و نینای زخمی چشم در نور سالن به موفقیتی می اندیشد كه هزینه ای سنگین داشته است.
بازی "ناتالی پورتمن" در نقش نینا، پس از یك سال تمرین بی وقفه، چنان درخشان بود كه همه را به تحسین وادار كرد. مهارت وی در بازی از هر نظر و به ویژه حركت فیزیكی در نهایت جایزه اسكار را برایش به همراه آورد. عواملی دیگر همچون كارگردانی خوب، موسیقی قوی و فیلم برداری آرامش بخش، در موفقیت فیلم و جلب نظر منتقدان و تماشاگران نقش به سزایی داشتند.
فیلم با اینكه تایید بر مسائل روان شناختی ندارد، اما بر محور مشكلات روانی می چرخد. نینا دچار نوعی بیماری مازوخیسم همراه با پارانویا است. بیماری كه بر اساس دانسته های كارگردان فیلم بین بالرین ها رایج است. او با قرار گرفتن در موقعیت جدید اجتماعی برای نقش اول نمایش، ناچار فشارهای عصبی فراوانی را تحمل می كند. این فشارها، بیماری روحی او را تشدید كرده و اتفاقات فیلم رقم می خورد.
مادر نینا تصویر یا چهره ای است از آینده احتمالی نینا؛ چهره شكست خورده در ایام پیری. او از تكرار سرنوشت خود برای فرزندش می هراسد. با این حال بیماری دخترش را «عادت های احمقانه از دوران كودكی» می خواند. این گونه مسئله اصلی را انكار كرده و در بیماری نینا تردید و شبه به وجود می آورد. آنچه مسلم است، مشكلات روانی نینا در نهایت به نوعی كنترل شدید در زندگی منتهی شده است.
كنترلی كه چندان با سن و سالش به عنوان یك دختر آمریكایی مطابقت ندارد. مثلاً دختر جوان تحت مراقبت شدید مادر قرار دارد. مادر او را در حمام كردن، لباس پوشیدن و شانه كردن موهایش كمك می كند. وسایل اتاقش كودكانه و پر از عروسك است. شب ها دیروقت به خانه نمی آید. با دوستانش شب نشینی و میهمانی نمی رود.
با این كه گفته می شود زندگی یك بالرین به نظمی باورنكردنی نیاز دارد، ولی درون نینا با این نظم بیش از حد كنار نیامده و میل طغیان دارد. او دختری خجالتی می نماید، با این حال گاهی رفتارهای ناهنجار از خود نشان می دهد.
رفتارهایی مثل دزدیدن یك رژلب قرمز یا خواهش بی دلیل از مدیر شركت برای به دست آوردن نقش ملكه قوها و . . . . همین رفتارهای جزئی نشان تعارض شدید نینا با درون خود است. صورت آرام و پرسشگر نینا از جدالی خفته با خود حكایت می كند. مشكلات روانی زیادی آزارش می دهد و دنبال راهی برای خروج از وضعیت موجود می گردد.
در كنار مسائل روحی، مشكلات جسمی نیز رنج نینا را دوچندان می كند. شایع است كه رقصنده های باله معمولاً عمرهای طولانی ندارند. او نیز برای حفظ تناسب اندام نمی تواند غذای كامل و یا كیكی را كه دوست دارد بخورد. به طوری كه درد شكم برایش آزاردهنده شده و ناچار است دردهای دیگر همچون زخم انگشت پا و گرفتگی مچ پا را تحمل كند.
تلاش به دست آوردن نقش اول باله و تلاش بیشتر برای حفظ آن، باعث می شوند نینا با رقبای خود برخورد غیرعادی داشته باشد. هنگامی كه به دلیل تلاطم روحی دیگر اجرایی به خوبی قبل ندارد، عكس العمل های معمولی دیگران را نقشه های توطئه بار تلقی می كند.
مسلم است كه زیبایی تحت كنترل شدید پدیدار نمی شود. حركاتی كه موبه مو حساب شده و دقیق باشند، مجالی به ظهور و بروز زیبایی خلاق گونه نمی دهند. كنترل وسواس گونه نینا نیز، اجرای باله را برایش دشوار می سازد. از این رو مدیر شركت از او می خواهد خود را رها كند. و جای دیگر به او می گوید: این تویی كه مقابل خودت قرار گرفتی و باید خودت را از میان برداری.
اصل این بینش كه راه نجات این دختر در رها شدن اوست، به خودی خود مطلوب است؛ اما نحوه مقابله و رهایی نشان داده شده، از جنس نسخه هایی است كه برای بسیاری جوانان امروز پیچیده می شود. نوعی از آزادی كه با بی بند و باری یكی پنداشته می شود. در حقیقت نینا، خود را نه به سمت نور و سپیدی، بلكه به سمت تاریكی و سیاهی رها می كند. او می خواهد قوی سیاه باشد نه سفید.
این گونه است كه نینا باید رودر روی مادر بایستد و حتی در موقع لزوم او را به كناری پرتاب كند و از رویش بگذرد. باید به باشگاه های شبانه برود و گاهی برای تفریح از قرص های مخدر و الكل استفاده كند و برای روابط جنسی تمام قید و بندها را كنار گذارد.
در تمرین و تست اولیه نمایش، نینا از عهده نقش قوی سفید به خوبی بر می آید، اما در نقش قوی سیاه دچار مشكل و سرگیجه می شود. مدیر شركت ادعا می كند ستاره قبلی نمایش از نیرویی شیطانی الهام می گرفت؛ به همین دلیل با دیدن رفتار پرخاشگر این رقصنده جوان، نقش ملكه را به او می دهد. شركت برای ایفای نقش قوی سیاه از نینا می خواهد كه اغواگر و شهوت انگیز باشد. از این رو باید نیروی شهوانی درونی خود را آزاد كرده و قوی سیاه درون خود را كشف كند. نینا مراحل رسیدن به نیروی تاریك روح خود را تا اقدام به قتل طی می كند. این نیروی شیطانی در نهایت به شكل پرهای قوی سیاه از پشت او بیرون می جهند.
تكیه بر این امر كه نینا این مراحل را درون ذهن خود گذرانده یا در دنیای خارج اهمیت چندانی ندارد. مهم عبور و نیل به سیاهی است. فیلم همواره در دو سطح واقعیت و خیال حركت می كند. كارگردان عمداً مرز لحظه های خیالی با واقعیت را مشخص نمی كند. صحنه هایی وجود دارد كه مشخص نیست در خیال نینا اتفاق افتاده یا در واقعیت رخ داده است. تلاش كارگردان، آن چنان كه از انتخاب نام فیلم پیداست، به تصویر كشیدن انسانی است كه به قوی سیاه (نیروی شیطانی) تبدیل می شود، خواه در واقعیت باشد، خواه در خیال!
در سكانس پایانی قوی سپید با زخمی كه از قوی سیاه بر جانش نشسته، فرو می افتد. او صحنه اجرا یعنی محل تجلی اش را وداع می گوید.
نقد : آینده نیوز (ayandenews.com)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 253]