تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804711321




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بي‌احترامي به شعور مخاطب !


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بي‌احترامي به شعور مخاطب
نمايي از دلداده
كاري نمي‌توان كرد؛ دوست داشته باشيم يا نه سينماي ايران از آغاز دهه80 تاكنون، ناخواسته اسير فرزند ناخلفي است به نام فيلم بدنه(فيلمفارسي سابق) كه ظاهراً خيال هم ندارد به سادگي دست از سرِ سينماي ما بردارداما فيلم‌هاي بدنه يا بفروش نيز در ميان خود درجه‌بندي كيفي مشخصي دارند كه اغلب ميزانِ فروش يا به تعبيري ديگر استقبال عمومي، تعيين‌كننده اين ميزان است.وقتي كارگرداني با سابقه ساخت فيلم‌هاي اكشن و ملودرام، سراغ كمدي‌هاي سبك و ارزان‌قيمت مي‌رود، نبايد انتظار نتيجه‌اي بهتر و بيشتر، از فيلم «دلداده»داشت؛ اثري كه معلوم نيست با در نظر داشتن كدام قواعد و فاكتورهاي فيلمسازي و به چه انگيزه‌اي توليد و روانه پرده سينما مي‌شود.دلداده با نامِ پيشينِ«عسل ايراني»(كه به يقين نام بهتري از عنوان فعلي فيلم بود)، بدترين فيلمي است كه مي‌توان در ژانر طنز اجتماعي ساخت.كاري نمي‌توان كرد؛ دوست داشته باشيم يا نه سينماي ايران از آغاز دهه80 تاكنون، ناخواسته اسير فرزند ناخلفي است به نام فيلم بدنه(فيلمفارسي سابق) كه ظاهراً خيال هم ندارد به سادگي دست از سرِ سينماي ما بردارددلداده بي‌اغراق از تمام آثار مشابه اين نوع فيلم‌ها ضعيف‌تر است و عملاً هيچ مصالح و دستمايه‌اي براي سرگرمي و خنداندن تماشاگر ندارد، و در چنين شرايطي، وقتي فيلم‌ها از موضوع گرفته تا نحوه بازي بازيگران و انتخاب آنها، ديالوگ‌ها، مسائل فني و تكنيكي و حتي كارگرداني – به‌عنوان مهم‌ترين بخش فيلم – همه و همه به ورطه تكرار و كپي‌كاري‌هاي دست‌چندم مي‌افتند، گمان مي‌كنيد نقدهاي منتقدين چه حال و هوايي خواهند داشت؟ از اين‌ رو‌ است كه اين روزها حتي نقد فيلم‌ها نيز يكي پس از ديگري با شباهت‌هاي فراوان و تكرار مكررات ملال‌آور نوشته مي‌شوند، چراكه مثلاً كارگردانيِ آثاري چون دلداده، زمينه‌اي براي پرداختن از زاويه‌اي تازه به فيلم، مهيا نكرده است.شخصاً در مقام مخاطب – و نه منتقد – نمي‌توانم هيچ‌يك از فيلم‌هاي قبلي صلح‌ميرزايي را به خاطر بياورم.وقتي به فهرست فيلم‌هاي كارنامه اين كارگردان رجوع مي‌كنم، مي‌بينم غيراز «شاخه‌گلي براي عروس»، فيلم ديگري از او نديده‌ام و اين فيلم را هم به زحمت تا انتها دنبال كردم. فيلم‌هايي مثل«بي‌تو تنهايم»، «دختري در قفس»و«هدف اصلي»، امروز چقدر در خاطر تماشاگرانِ سينماي ايران باقي مانده‌اند؟حالا صلح‌ميرزايي پس از اين ناكامي‌ها، تصميم گرفته فيلمي كمدي- ‌اجتماعي بسازد.مشكلي در اين تصميم‌گيري وجود ندارد اما بيايد نحوه پيشرفت اين تصميم را دنبال كنيم تا مشخص شود چگونه از دلِ‌ اين تصميم، فيلمي مثل دلداده سر برمي‌آورد.
نمايي از دلداده
در گام نخست براي عملي شدن اين تصميم، نياز به طرح و فيلمنامه است.كارگردان كه از تصميمش به‌شدت ذوق‌زده شده، بي‌آنكه اندكي خلاقيت از خود بروز دهد، شتابزده طرحي دوخطي را روي كاغذ مي‌آورد و براي گسترش آن، طرح را به فيلمنامه‌نويسي مي‌سپارد كه كمتر از چند ماه پيش، فيلم پرفروش«ده‌رقمي»(همايون اسعديان)با فيلمنامه‌ او اكران شده بود. با اين تفاوت كه اگر فيلمي مثل ده‌رقمي را مي‌شد براي نمايش تلويزيوني مناسب تشخيص داد و روي آنتن فرستاد، دلداده به هيچ‌وجه مناسب تلويزيون نيست.«عليرضا محمودي»طرح ابتدايي صلح‌ميرزايي را مبني بر اينكه«دختري از فرنگ برمي‌گردد و عده‌اي جوان براي ازدواج با او سر و دست مي‌شكنند»، به چنان سناريويي بدل مي‌كند كه كارگردان با خواندن آن، گُل از گُلش مي‌شكفد و نه تنها براي ساخت آن مشتاق‌تر مي‌شود كه بي‌درنگ، جواد رضويان را نيز به‌عنوان بازيگري امتحان‌پس‌داده، در رأس هرم بازيگران فيلم مي‌نشاند.دختري از فرنگ برمي‌گردد و عده‌اي جوان براي ازدواج با او سر و دست مي‌شكنند»»، به چنان سناريويي بدل مي‌كند كه كارگردان با خواندن آن، گُل از گُلش مي‌شكفد و نه تنها براي ساخت آن مشتاق‌تر مي‌شود كه بي‌درنگ، جواد رضويان را نيز به‌عنوان بازيگري امتحان‌پس‌داده، در رأس هرم بازيگران فيلم مي‌نشاند.چنان‌كه اشاره شد، اشكال عمده دلداده، پس از ضعف بزرگش در فيلمنامه، افتادن در دام تكرار و تقليدهاي سطحي و نازل است.صلح‌ميرزايي پس از تجربه نيمه‌موفق شاخه‌گلي...، باز هم جواد رضويان و مجيد صالحي، اين زوج خوشمزه، را در كنار يكديگر به بازي گرفته و گرچه اين‌بار و اينجا، مجيد صالحي لحظاتي هرچند كوتاه موفق مي‌شود با بازي‌هاي كلامي و بياني‌اش، تماشاگر را كمي قلقلك دهد اما موفقيت شاخه‌گلي... هرگز تكرار نمي‌شود. در دلداده، صالحي به مثابه رامبد جوان در سوغات فرنگ، نقش يك جوان عشق آمريكا را ايفا مي‌كند كه براي رسيدن به خواسته‌اش دست به هر كاري مي‌زند و از بسياري از اعتقاداتش مي‌گذرد.رضويان بازيگر نقش جواني خجالتي و مذهبي است با نشانه‌هاي مرسوم اين تيپ نخ‌نما شده در سينماي ايران؛ پيراهن آستين‌بلند يقه‌بسته سفيد و تسبيحي گره‌خورده دور مچ دست و انگشتان و ريش و سبيلي كوتاه با مدلي آشنا و بيانگر طرز فكر اين نسل و شخصيت.حالا مقايسه كنيد رضويان را در دلداده با نقشي كه در چارچنگولي(سعيد سهيلي) ايفاگر آن است. ميان ظاهر اين دو شخصيت و حتي بازي‌ها و ديالوگ‌هايشان چقدر تفاوت مي‌توان پيدا كرد؟ انگار يك شخصيت در دو فيلم سينمايي متفاوت با دو كارگردان مجزا به خدمت گرفته شده است. دست بر قضا، در اين ايام فيلم ديگري با نام دل‌شكسته(علي رويين‌تن) بر پرده سينماهاست كه شهاب حسيني با چنين سر و شكل و هيبتي در آن ظاهر شده و جاي بسي خوشحالي است كه آن نقش را نيز به رضويان نسپرده‌اند تا همزمان به جاي 2 فيلم، در 3 فيلم به ايفاي يك نقش  بپردازد.
نمايي از دلداده
ساير بازيگران فيلم نيز فراتر از وظيفه تعيين شده در قراردادشان – گفتن ديالوگ و جنباندن سر و دست و پا براساس ميزانسن – عمل نمي‌كنند.اكبر عبدي يكي از بدترين بازي‌هاي كارنامه‌اش را ارائه كرده، بازي‌هاي امير نوري، يوسف صيادي، سحر زكريا و مينا جعفرزاده چندان دلچسب و گيرا نيستند.الهام حميدي و مهران رجبي، دو بازيگري‌اند كه اغلب آنها را در كارهاي ارزشمندي ديده‌ايم افسوس كه اين بازيگران عزيز، با حضور در فيلم‌هايي چون دلداده، در واقع به خاموشي چراغ سينماي ايران كمك مي‌كنند.واقعاً اگر رجبي آن نقش كوتاه عاقد را – گيرم كه هنرمندانه – بازي نمي‌كرد، چه تغييري در اين فيلم رخ مي‌داد، يا اگر به جاي الهام حميدي، حديث فولادوند، كه تجربه بازي در چنين نقش‌هايي را در فيلم‌هايي مثل همكلاس، غزل، كلاهي براي باران، شاخه‌گلي براي عروس و كما دارد، در نقش«عسل ايراني»ظاهر مي‌شد، چقدر از رونق و ارزش دلداده كاسته مي‌شد؟! آيا اين الهام حميدي، همان حميدي «خيلي دور، خيلي نزديك» است و مهران رجبي، همان رجبي «روزگار قريب»؟!در آخرين ساخته صلح‌ميرزايي، مطلقاً كارگرداني ويژه‌اي به چشم نمي‌خورد.داستان فيلم به سادگي قابل پيش بيني است و هيچ گره و معما و تعليقي، باعث جلب توجه مخاطب نمي‌شود تا علاقه‌مندانه فيلم را دنبال كند و منتظر نتيجه نهايي باشد.فيلمبرداري فرج حميدي ويژگي چشمگيري ندارد و موسيقي مهدي غفوريان به‌شدت سطحي و ضعيف است، گرچه به جز فصل‌هايي كه شخصيت‌ها در حياط، كليپ‌وار با موسيقي به پايكوبي و آواز مي‌پردازند، در طول فيلم به ندرت از موسيقي استفاده بجايي شده است.
نمايي از دلداده
شخصيت‌پردازي‌هاي فيلم سردستي و ساده‌انگارانه انجام شده و روند پيشرفت قصه در خلال همين شخصيت‌پردازي‌هاي نادرست با مشكل روبه‌رو مي‌شود. براي مثال نگاه كنيد به شخصيت جواد كه كمترين تلاشي براي بروز عشق و علاقه‌اش به عسل نمي‌كند ولي سرانجام او است كه با عسل ازدواج مي‌كند! اشاره كوچكي هم كه توسط تهيه‌كننده موسيقي، به خالي‌بودن آهنگ‌هاي جواد از عشق و دلدادگي مي‌شود، دردي از شناخت بيشتر اين شخصيت دوا نمي‌كند.با حساب همه اين بررسي‌ها، بايد اعتراف كرد دلداده در خوشبينانه‌ترين حالت، يك فيلمفارسي تمام‌عيار است كه حتي از بسياري از فيلمفارسي‌هاي بي‌ارزش سينماي پيش و پس از انقلاب، چند پله پايين‌تر قرار دارد.ناگفته پيداست هدف از توليد چنين فيلم‌هايي، فقط و فقط فروش و صرفه اقتصادي است اما آيا كارگردان محترم دلداده، ذره‌اي مي‌انديشد با اتلاف هزينه‌اي كه پاي چنين فيلم‌هايي مي‌رود، چه لطمه جبران‌ناپذيري به پيكره ضعيف سينماي ما وارد مي‌شود؟ با اين فيلم‌ها قرار است به فروش چندرقمي برسيم و ركورد كدام فيلم و كارگردان را بشكنيم؟مي‌پذيرم كه سينماي ما هم مثل تمام كشورهاي صاحب سينما، به فيلم‌هاي خانوادگي و طنز و فكاهي و سرگرم‌كننده نيازمند است ولي آيا واقعاً نمي‌توان كيفيت توليد را در ساخت چنين آثاري مدنظر قرار داد و كمي به شعور و سليقه مخاطب احترام گذاشت؟ توليد فيلم‌هايي مثل دلداده، فقط بازي با وقت و سرمايه هنري مملكت است و قطعاً نبودشان كمترين تأثيري در ادامه حيات سينماي ما نخواهد داشت.همشهري





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 364]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن