واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حیات طیّبه ( ویژگی های اخلاقی)
آیة الله اصفهانى افزون بر اینكه در علوم شرعى و معارف اسلامى تبحّر خاصّى داشت و در این میدان ، گوى سبقت را از دیگران ربوده بود آراسته به صفات و ملكات اخلاقى بود. فروتنى، بزرگوارى و بخشش، خویشتن دارى، ایثار، ساده زیستى و توكل بر خداوند و توسل به ائمّه اطهار از جمله فضایل اخلاقى این آیت بزرگ الهى بود و دوست و دشمن بدان اذعان داشتند.ساده زیستیآیة الله اصفهانى زندگى بسیار ساده اى داشت و به دور از هر گونه مظاهر فریبنده مادى مى زیست . در اوایل طلبگى مجبور بود خود را با شرایط سخت و نامناسب مالى كه بر حوزه هاى علمیّه حاكم بود و هم اكنون نیز هست تطبیق دهد. خود ایشان به مناسبتی برای «مرحوم آیتالله سیّد مرتضی مرتضوی لنگرودی» (شاگرد مرحوم سیّد) نقل میکنند:من روزیکه وارد نجف اشرف شدم، فقط دو «روپیه» داشتم.آن را هم به خادم مدرسه دادم که حجرهای برایم آماده کند.هیچ در بساط نداشتم، توکّل کردم بر خدا و مشغول تحصیل شدم.این هم وضع الآن من است!(1)آیة الله اصفهانى در بیان احكام الهى و آنچه به نظرش صحیح مى رسید، بسیار با شهامت بود و از كسى باكى نداشت - گر چه در ظاهر به زیان وى تمام مى شد.آیتالله حاج شیخ علی غروی علیاری (از شاگردان آن مرحوم) نقل می کنند:خود ایشان (مرحوم سیّد) در دوران تحصیل، سختی فراوان دیده بود. از ایشان نقل شده است که فرموده بود:وقتی از اصفهان به نجف برای تحصیل آمدم وضع مادّیام بسیار سخت بود. کفشم پاره بود، در حین راه رفتن به گونهای راه میرفتم که مشخّص نباشد!مرحوم آخوند در ماه «یک لیره عثمانی» میداد که باید از همان، خرج عائلهمان را هم میدادیم.مرحوم آیتالله مرعشی میفرمود:روز عیدی بود، دیدم صاحب خانه «آقای اصفهانی» اثاثیه ایشان را انداخته بیرون و میگوید:حال که پول اجاره نداری، برو بیرون!هر چه ایشان اظهار ناداری و ناتوانی میکرد، او نمیپذیرفت!ناراحت شدم، جلو رفتم، به آن مرد عرب گفتم: آیا ایشان را میشناسی؟!او از بهترین شاگردان «مرحوم آخوند» است به او مهلت بده، اجازهات را میپردازد. با التماس من راضی شد به «آقا» مهلت بدهد. (حتی در زمان رسیدن به مرجعیّت) بهخاطر مانع شدن «رضاخان» از رسیدن وجوه شرعیّه از ایران به نجف، سیّد در مضیقه مالی شدید افتاده بود.به گونهای که پول چند ماه شهریّه و نان طلّاب را مقروض بود و به آقایان میفرمود:دعا کنید خداوند فرجی کند!پس از فوت، نیم میلیون تومان بدهی داشت که برخی از تجّار تهران با اجازه «آیتالله بروجردی» بدهیهای ایشان را پرداختند.(2)همچنین صاحب کتاب «وفیات العلماء» (آقای حسین جلالی شاهرودی) از «مرحوم حاجی شیخ آقا بزرگ اشرفی» نقل میکند: در خدمت «آقای سیّد ابوالحسن اصفهانی» بودم که از کوچهای عبور میکردیم.خرابهای بود. به من فرمود: من با اهل بیتم، پانزده روز در این خرابه، مسکن داشتیم!!چون صاحب خانه ما به من گفت: من راضی نیستم شما اینجا باشید!ناچار حرکت کردم و اینجا منزل گرفتم، تا خانهای اجاره کردم و در اینجا مستقل شدم.(3)وى پس از اینكه به مقام مرجعیت تقلید رسید و هر روز از اطراف و اكناف عالم ، پول و وجوهات شرعى بسیارى به دست شان مى رسید، باز همچنان به زندگى ساده پیشین خود، زاهدانه ادامه مى داد، و به زخارف دنیوى به دیده حقارت مى نگریست .با اینكه خود سخت محتاج بود، نه خانه ملكى و نه خدمتكارى داشت كه در تهیه و خرید مایحتاج زندگى به وى یارى رساند. با این حال كمتر روزى اتفاق مى افتاد كه نیازمندى به آیة الله اصفهانى مراجعه كند و با دست خالى باز گردد. او مصداق بارز آیة شریفه«... یجاهدون فى سبیل الله و لا یخافون لومة لائم ...» بود. در راه خدا مجاهده مى كرد و از سرزنش ملامتگران هراسى به خود راه نمى داد.بسیار اتفاق مى افتاد كه با اینكه خود سخت محتاج بود از بخشش به دیگران دریغ نمى كرد و آنان را بر خود ترجیح مى داد.نوشته اند: هنگامى كه رهبر انقلاب عراق آیة الله میرزا محمد تقى شیرازى ازتنگدستى سید ابوالحسن اصفهانى با اطلاع شد، 500 لیره طلا براى او فرستاد تا با آن مبلغ ، براى خود منزلى بخرد، ولى آیة الله اصفهانى آن 500 لیره را در كمال تنگدستى خود به تعدادى از نانوایان شهر داد، تا با آن مبلغ نان مصرفى طلاب علوم دینى و تهیدستان تهیه شود.سخاوت و ایثارسید جلیلالقدر، مرحوم آیتاللّه سیدابوالحسن اصفهانی، روحیه سخاوتمندی داشت و کمتر روزی اتفاق میافتاد که نیازمند و محتاجی به وی مراجعه کرده و با دست خالی باز گردد. با این که تعداد مراجعه کنندگان بسیار زیاد بود، ولی وی در عین نیاز خود، همگان را از خوان کرمش بهرهمند میساخت. به طوری که آیتالله حاج شیخ علی غروی علیاری (از شاگردان مرحوم سیّد) نقل است که: (مرحوم آقا سیّد ابوالحسن) مرد بسیار کریم و با سخاوتی بود و مشکلات و گرفتاریهای طلّاب را برطرف میکرد. هر کس خدمت ایشان میرسید و اظهار حاجت میکرد، دست خالی برنمیگشت.یکی از فضلا میگفت: خدمتشان بودیم که طلبهای اظهار داشت: آقا! فلان طلبه از نظر زندگی در مضیقه است، قرض فراوانی دارد، تقاضای کمک کرده است.فرمود: چرا خودش نمیآید؟!من بارها گفتهام، واسطه قبول نمیکنم.درب خانهام به روی همگان باز است. هر کس مشکلی دارد بیاید در حدّ توانم، مشکل را حلّ میکنم!چون خود، سختی دیده بود، به فکر زندگی طلّاب بود.علاوه بر حوزه نجف به طلّاب سامرّاء کربلا، مشهد، قم و... شهریّه میداد. به سادات و علویان کاظمین رسیدگی میکرد. (4)شهامت در فتوایکی از ویژگیهای رهبران دینی جامعه، شجاعت در بیان احکام دینی است. آیتاللّه اصفهانی، در بیان احکام و گفتن حقیقت، هراس به دل راه نمیدادند؛ خواه به نفع او و مقام ومرجعیتش باشد و پایگاه وی را در میان تودههای میلیونی مردم تقویت کند یا از اعتبار و نفوذ ظاهریاش بکاهد. آیة الله اصفهانى در بیان احكام الهى و آنچه به نظرش صحیح مى رسید، بسیار با شهامت بود و از كسى باكى نداشت - گر چه در ظاهر به زیان وى تمام مى شد.در خدمت «آقای سیّد ابوالحسن اصفهانی» بودم که از کوچهای عبور میکردیم.خرابهای بود. به من فرمود: من با اهل بیتم، پانزده روز در این خرابه، مسکن داشتیم!!چون صاحب خانه ما به من گفت: من راضی نیستم شما اینجا باشید!ناچار حرکت کردم و اینجا منزل گرفتم، تا خانهای اجاره کردم و در اینجا مستقل شدم. او مصداق بارز آیة شریفه«... یجاهدون فى سبیل الله و لا یخافون لومة لائم ...» بود. در راه خدا مجاهده مى كرد و از سرزنش ملامتگران هراسى به خود راه نمى داد. از جمله فتواهاى آیة الله اصفهانى كه جنجال زیادى بر پا نمود، نظریه وى در مورد پاره اى از مراسم ماه محرم و عاشورا بود. وى بر این باور بود كه قمه زنى و زنجیر زنى و كوبیدن طبل ها و برخى دیگر كه در ایام محرم و روز عاشورا مرسوم بود، از نظر شرع اسلام حرام است . چون این فتوا به سنت مردم در ماه محرم پشت پا مى زد و از طرفى با عقاید بسیارى از روحانیون و علماى آن زمان نجف هماهنگى نداشت ، باعث اختلافات و سر و صداى شدید شد و برخى از وعاظ در سخنرانیهاى خود آیة الله اصفهانى را به سختى مورد انتقاد و حتى اهانت قرار دادند. ولى وى هرگز حاضر نشد از فتوا و عقیده خود دست بردارد و خوشایند جاهلان و بى خردان سخن بگوید و فتوا صادر كند.ایشان همچنین در مقابل استعمارگران وحشى و مزدوران داخلى شان ایستادگى مى كرد و با فتاواى خود مردم را به ایستادگى در مقابل آنان ترغیب مى ساخت و در این راه مقدس نیز مرارت ها و سختی های بسیارى را به جان خرید. صبر و پایداری:او صاحب روح بزرگ پایداری و استقامت در راه خدا بود.معروف است که فرزند رشیدش حجة الاسلام و المسلمین سید حسن اصفهانی در بین نماز مغرب وعشاء،به دستیک فرد دیوانه و تعلیم دیده به قتل رسید و این پدر هفتاد ساله خم بهابرو هم نیاورد و حتی از قاتل فرزند خود نیز گذشت....پی نوشت ها1- مجلّه حوزه: شماره 552- مجلّه حوزه: شماره 64- 633- وفیات العلماء: صفحه 3404- مجلّه حوزه: شماره 64- 63رادفر- کارشناس دین و اندیشه( بخش فلسفی)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 324]