واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: سلامت _ در دنياي امروز كه از در و ديوارش استرس ميبارد، آشنايي با مهارتهاي مقابله با استرس يك ضرورت است دكتر مجيد سلطاني استرس، حقيقتي در زندگي است كه هيچكس نميتواند از آن اجتناب كند. استرس در واقع هر تغييري است كه فرد بايد خود را با آن سازگار كند. بنابراين هر موقعيت جديد يا تغييري در زندگي كه به طريقي نياز به سازگاري را مطرح ميكند، ميتواند موجب استرس شود. برخي از اين تغييرات، كوچك و جزيي است و سازگاري چنداني را نميطلبد ولي برخي ديگر تغييرات بزرگي را در زندگي به وجود آورده و مستلزم تلاش زيادي براي سازگاري مجدد هستند. شما درباره طرز برخورد با استرس چه ميدانيد؟ براي استرس، تعاريف گوناگوني ارايه شده كه به دو نمونه آن اشاره ميكنيم: * در تعريف اول، استرس برانگيختگي ذهن و بدن در پاسخ به الزاماتي است كه به آن تحميل شده است بنابراين برانگيختگي يك بخش اجتنابناپذير زندگي است و انسانها در بيشتر اوقات با درجهاي از برانگيختگي فكر، احساس و عمل روبهرو هستند. * در تعريف دوم، استرس، ارتباطي خاص ميان شخص و محيط است كه فرد آن را فراتر از منابع خود ارزيابي كرده و بهزيستي وي را به مخاطره مياندازد. عوامل استرسزا استرسها از منابع گوناگوني سرچشمه گرفته و شامل عوامل اجتماعي، فيزيولوژيك، محيطي و روانشناختي هستند. عوامل اجتماعي مجموعهاي از عوامل زندگي روزمره مانند فشارهاي كاري و خانوادگي و مشكلات اجتماعي و اقتصادي مثل فقر هستند كه موجب استرس ميشوند. عوامل محيطي شامل ترافيك، آلودگي هوا و سوانح و بلايا هستند. عوامل فيزيولوژيك شامل تغييرات جسمي در دوران نوجواني، تغذيه ضعيف، خواب بد و شيوه واكنش بدن به تهديدات محيطي است و در نهايت، آخرين منبع استرس از افكار خود فرد سرچشمه ميگيرد كه شامل احساس و ديدگاه فرد درباره خود، نگرشهاي وي نسبت به ديگران و تفسيرها و ارزيابيهاي وي از موقعيتها و حوادث و رفتار ديگران است. مقابله با استرس اگرچه استرس در زندگي همه انسانها وجود دارد و يك حقيقت اجتنابناپذير در زندگي محسوب ميشود ولي واكنشهاي افراد نسبت به آن بسيار متفاوت است. دليل اين تفاوت، در نوع مقابله است. كساني كه هنگام رويارويي با استرس، از مقابلههاي صحيح و سازگارانه استفاده ميكنند، شديدترين استرسها را نيز با موفقيت پشتسر ميگذارند ولي كساني كه مقابلههاي ناسازگار، ناكارآمد و مضر دارند، توان رويارويي با كوچكترين استرسها را نيز ندارند. مقابله دربرگيرنده تلاشها و كوششهاي شناختي و رفتاري است كه براي مديريت عوامل بيروني و دروني تنشزا و فراتر از منابع شخصي صورت ميگيرد و هدف آن از بين بردن، برطرف كردن، به حداقل رساندن و يا تحمل استرس است. اين تلاشها يا به صورت انجام فعاليت يا كاري است و يا به شكل فعاليتهاي ذهني و رواني است. مقابله با استرس شامل مراحل گوناگوني است و افراد در رويارويي با موقعيتهاي دشوار از چند مرحله ميگذرند * ارزيابي عامل استرسزا: در اين مرحله، فرد بر اساس دانش خود نسبت به موقعيت تصميمگيري ميكند. اگر موقعيت نامربوط يا بياهميت قضاوت شود، فرآيند مقابله پايان يافته است اما اگر مهم و تهديد كننده محسوب شود، فرآيند مقابله با استرس ادامه مييابد. بعد از اين ارزيابي، فرد منابع خود را براي مقابله با استرس ارزيابي ميكند. اين ارزيابي تحت تاثير تجارب قبلي فرد در موقعيتهاي مشابه و باورهاي بنيادين وي درباره خود و منابع شخصي و محيطي قرار ميگيرد. نكته مهم در اين ارزيابي، ميزان كنترلي است كه فرد تصور ميكند بر موقعيت دارد. هر چه اين كنترل كمتر ادراك شود، موقعيت تهديد كنندهتر درك خواهد شد و احتمال ابتلا به بيماريهاي جسمي و رواني افزايش خواهد يافت. * مقابله با استرس: فرد در اين مرحله اعمالي را كه مناسب به نظر ميرسد، انجام ميدهد. اين اعمال ميتواند سازگار يا ناسازگار باشد.. مقابله سازگار، مقابلهاي است كه به فرد كمك كند تا با حوادث استرسآور بهطور موثر مقابله كند و پريشاني و تشويش خويش را به حداقل برساند. مقابله سازگار، در بهزيستي روانشناختي فرد، سلامت جسمي، مولد بودن و رضايت از زندگي و رشد شخصيتي، نقش دارد. مقابله ناسازگارانه نه تنها استرس را برطرف نميكند و يا به حداقل نميرساند بلكه به پريشاني و تشويش غيرضروري نيز ميانجامد. براي مثال خانمي كه در مقابل استرسهاي ناشي از رفتار همسرش، فقط به سرزنش خود و يا ديگران براي مشكلاتي كه با آن روبهرو است ميپردازد، نه تنها استرس خود را كاهش نميدهد بلكه به تشويش و پريشاني خود نيز ميافزايد زيرا فقدان اقدامات عملي و سازنده موجب ميشود كه محركهاي استرسزا همچنان وجود داشته باشند ولي توانايي شخص براي مقابله با استرس رشد نكند. از طرف ديگر، سرزنش و ملامت خود و ديگران بر ارزيابي وي از منابع دروني و محيطي براي برطرف كردن استرس تاثير ميگذارد و موجب ميشود كه فرد احساس درماندگي كرده و فكر كند كه هيچ كنترلي بر موقعيت خويش ندارد. انواع مقابله با استرس درباره انواع مقابله با استرس، طبقهبنديهاي گوناگوني ارايه شده كه يكي از معروفترين آنها، تقسيم انواع مقابله به دو دسته اصلي مقابله مساله مدار و مقابله هيجانمدار است. مقابلههاي هيجان مدار، مقابلههايي هستند كه هدف آنها آرام سازي خود و دست يافتن به آرامشي است كه استرس آن را بر هم زده است. فرد به هنگام استرس هيجانهاي منفي زيادي را تجربه ميكند كه مانع از تفكر و تصميمگيري صحيح براي حل مساله و برطرف كردن آن ميشود. بنابراين اين نوع سبك مقابله از اهميت ويژهاي برخوردار است. نمونههايي از اين نوع مقابله عبارتاند از: آرامسازي خود، درد دل كردن با اطرافيان، ابراز محدود عواطف (مانند گريه كردن) و گفتگوي دروني مثبت. در مقابله مساله مدار، فرد سعي ميكند براي برطرف كردن استرس يا به حداقل رساندن آن، كار يا فعاليتي انجام دهد و فعاليت وي معطوف به هدف است. نمونههايي از اين نوع مقابله عبارتاند از: مهارتهاي حل مساله، فكر كردن درباره استرس، برنامهريزي، كنار گذاشتن فعاليتهاي غيرضروري و تمركز بر استرس، راهنمايي و مشورت گرفتن از ديگران و جستجوي اطلاعات. نكته مهم آن است كه اين دو نوع سبك مقابله ميتوانند مكمل يكديگر باشند يعني ابتدا با سبك هيجان مدارانه خود را آرام كنيد و سپس با استفاده از مقابلههاي مسالهمدار سعي كنيد تا براسترس فايق شويد. مهارت مقابله با استرس استرس در زندگي روزمره به قدري شايع و با تاثيرات منفي فيزيولوژيك و روانشناختي همراه است كه يادگيري شيوه مقابله با آن براي بهزيستي و سلامت جسمي و روانشناختي امري ضروري است. شناخت علايم استرس شيوه واكنش هر فردي در مقابل استرس مخصوص خود اوست ولي نكته مهم، شناخت نوع واكنش و تشخيص زماني است كه تحت استرس قرار دارد. آشنايي با علايم استرس كه در چهار حوزه افكار، واكنشهاي جسمي، احساسات و رفتار قابل طبقهبندي هستند، موجب ميشود كه فرد به واكنشهاي خود در مقابل استرس آشنا شده و بهتر بتواند با آن مقابله كند زيرا مادامي كه فرد نداند چه وقت تحت استرس و فشار قرار دارد، قادر به مقابله سازگارانه با آن نخواهد بود. علايم بارز استرس * افكار: كاهش تمركز، حس فوريت زماني، كاهش حافظه، از دست دادن اعتماد به نفس، نگرانيها و درگيريهاي ذهني مداوم، پيشبيني بدترين پيامدها، دشواري تصميمگيري و تفكر آشفته * واكنشهاي جسمي: سردرد، تنش عضلاني به ويژه در گردن و شانهها، كمردرد، خستگي مفرط، تهوع، افزايش ضربان قلب، احساس تودهاي در گلو، خشكي دهان، تكرر ادرار، اسهال يا يبوست، سرد شدن دستها و تنفس نامنظم. * احساس: تحريكپذيري، پرخاشگري، بدخلقي، احساس گناه، افسردگي، خشم و عصبانيت، نااميدي، وحشتزدگي، ترسهاي غيرمنطقي، نگراني زياد و حساسيت بيش از حد به انتقاد. * رفتار: گوشهگيري و كاهش ارتباط با ديگران، تغيير الگوهاي خواب و خوراك، شتابزدگي در انجام كارها، نياز به سيگار، پرحرفي، ناخن جويدن، بازي كردن با موها، سرزنش كردن ديگران براي مشكلات و كاهش عملكرد.. آرام سازي فلسفه زير بنايي استفاده از تمرينهاي آرامسازي براي مقابله با استرس اين است كه آرامسازي پاسخهاي فيزيولوژيكي را به وجود ميآورد كه كاملا متضاد با پاسخ به استرس است و استفاده از آن موجب ميشود ذهن آرام شده و هوشياري از يك حالت تحليلي به يك وضعيت پذيرندگي برسد. در اين حالت، آرامش رواني و فيزيكي لازم براي مواجه شدن با استرس فراهم شده و موجب ميشود كه انرژي اعاده شده، افكار منفي از ذهن بيرون رفته و ديدگاه وسيعتري درباره موضوع پديدار شود. اين ديدگاه وسيع، توان فكري فرد را افزايش داده، راهحلهاي خلاق را براي مشكلات نمايان ميكند و جا براي افكار مثبت باز ميشود. گفتگوهاي دروني مثبت روش ديگر مقابله هيجان مدار، گفتگوي دروني مثبت است. گفتگوهاي درون، بخش طبيعي از زندگي روزمره بوده و محتواي آن ميتواند شامل افكار فرد درباره كار در دست انجام، احساس فرد در آن لحظه خاص، افكار ديگران درباره وي، كارهاي آتي، مقابله با مشكلات و يا هر موضوع ديگري باشد. اين گفتگوي دروني فقط ذهن فرد را اشغال نميكند بلكه بر هيجانات، وضعيت جسمي و رفتار وي نيز تاثير ميگذارد. گفتگوهاي دروني در موقعيتهاي استرس نيز وجود دارد. در هنگام مواجه شدن با استرس، افكار گوناگوني به ذهن مردم هجوم ميآورد كه بازتاب آن را ميتوان در ماهيت اين گفتگوهاي دروني مشاهده كرد. ارزيابي كه فرد از حادثه دارد، تاثيري كه فكر ميكند بر زندگي و آيندهاش ميگذارد و چيزهايي كه در نتيجه اين افكار به خود ميگويد، نوع و شدت هيجان وي را در مقابل استرس تعيين ميكند. اين گفتگوهاي دروني ميتواند ماهيت مثبت يا منفي داشته باشد. گفتگوهاي دروني منفي مانند: و يا كه از باورهاي غيرمنطقي سرچشمه ميگيرند، پاسخ فيزيولوژيك را تشديد كرده و تنش و اضطراب به وجود ميآورند و باعث ميشوند كه فرد نسبت به توانايي خود براي مقابله موثر با استرس دچار ترديد شده و تصميمهاي ضعيفتري بگيرد. اين حلقه از افكار، واكنش فيزيولوژيك و رفتار ميتواند ادامه يابد و فرد را دچار تنش و آشفتگي بيشتر كند و از طرف ديگر، گفتگوي دروني مثبت، تنش را در چنين موقعيتهايي كاهش داده، فرد را در يك حالت آرميدگي و آرامش قرار ميدهد و باعث ميشود كه سريعتر از برانگيختگي فيزيولوژيك و واكنش بيش از حد تسكين يافته و احساس بهتري پيدا كند. اين افكار به بدن ميگويند كه هيچ نيازي به تنش وجود ندارد و ميتواند آرام باشد و به خود فرد نيز ميگويند: مقابله مساله مدار پس از اينكه فرد با استفاده از مقابله هيجانمدار مانند تمرين آرامسازي و گفتگوي دروني مثبت به آرامش رسيد، فرآيند حل مساله يا مقابله مساله مدار شروع ميشود. انسانها در سراسر زندگيشان به طور مداوم در حال حل مساله هستند. برخي از اين مسايل، كوچك و سادهاند و مستلزم تجزيه و تحليل پيچيده نيستند ولي برخي ديگر بغرنج و دشوار هستند و فعاليتهاي فكري پيچيدهاي را ميطلبند. حل مساله يكي از مهمترين فرآيندهاي تفكر است كه به افراد كمك ميكند تا مقابله موثري با مشكلات و استرسهاي زندگي داشته باشند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 309]