واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: عاشق مهدی
صحابى خاص امام باقر(ع) و امام صادق(ع)تا شخصیت كسى مورد قبول ائمه(ع) نبود، با او ارتباط نزدیك برقرار نمىكردند و با وى درباره موضوعات و مسائل مهم عقیدتى یا سیاسى سخن نمىگفتند و اسرار ولایت را مطرح نمىكردند. اگر از روایات، دلایل و قراینى بر ارتباط تنگاتنگ میان راوى و امام وجود داشته باشد، و نیز با دقت در مطالب و اسرارى كه امام با او در میان گذارده، مىتوان به شخصیت و عظمت راوى پىبرد؛ هر چند به طور صریح از او تعریف و تمجیدى در كتب رجال و نگاشتههاى تذكره نویسان یافت نشود. قراینى وجود دارد كه عبدالملك از یاران خاص امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بود و ایشان اعتماد زیادى بدو داشتند و در مورد مسائل مهم با او به گفتوگو مىنشستند.در روایتى آمده است عبدالملك پرسشهاى زیادى از امام صادق(ع) نمود كه مىتوان فهمید پارهاى از سئوالات وى مربوط به امامت بوده، و این نمایانگر اعتماد امام به اوست و جایگاه وى را نزد حضرت مىنمایاند. در این روایت از گمراهى اصحاب پس از وفات پیامبر(ص) صحبت شده است. تصریح به چنین موضوعى در عصر اختناق، از سخنان غیر قابل بخشش بود و كیفر سختى داشت. شاهد بعدى خبری است كه امام باقر(ع) تعدادى از آثار امیرالمؤمنین(ع) را كه از علوم مخفى و اسرار اهل بیت(ع) بشمار مىآید، به عبدالملك نشان مىدهد و نظر او را درباره علت نوشتن آنها سئوال مىكند. عبدالملك با درایت و بینش، پاسخ را تقدیم مىكند: عبدالملك گوید: زمانى امام باقر(ع) تعدادى از كتابهاى على(ع) را به من نشان داد. سپس فرمود: «به چه دلیلى او اینها را نگاشته است؟» عرض كردم: آیا عقیدهام را در این باره بیان كنم؟ امام فرمود: «آرى» عرض كردم: حضرت مىدانست قائم شما روزى قیام مىكند. از این رو دوست داشت او به آنچه در آن كتابهاست، عمل كند.امام فرمود: «صحیح است.»او یكى از وكلاى امام در شهر كوفه بود كه به مسایل فقهى ـ كلامى مردم پاسخ مىگفت، جمعآورى وجوه شرعى نیز به دست او انجام مىپذیرفته است. یكى از نشانههاى این ادعا، نامه عبدالرحیم قصیر به امام صادق(ع) به خط عبدالملك و پاسخ آن توسط حضرت به دست عبدالملك است. این نامه یكى از ذخایر ارزشمند شیعى است، چون در آن به مهمترین عقاید كلامى آن عصر اشاره شده است. از برخى روایات استنباط مىشود عبدالملك علاوه بر علاقه وافر به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و دیگر ائمه هدى، عاشق امام مهدى(ع) بود و در انتظار ظهور حضرت به سر مىبرد. در گزارش ابوبكر حضرمى مىخوانیم: عبدالملكبن اعین گفت: هنگامى كه نزد ابوجعفر باقر(ع) بودم، یاد امام زمان افتادم. ایستادم و گریستم و عرض كردم: امیدوارم در حالى كه توان دارم، ظهور حضرت را دریابم.عبدالملكبن اعین و چهار برادر دیگرش یعنى زراره و حمران و بكیر و عبدالرحمان از یاران سرشناس و برگزیده حضرت باقر و امام صادق علیهماالسلام بودند. آنان براى فراگیرى علوم اهل بیت رنج سفرهاى طاقتفرساى آن عصر را بر خود هموار كردند و دائما مسافت زیاد میان كوفه تا مدینه را طى مىنمودند. حاصل این تلاشها آن شد كه هر یك از این پنج فرزانه، به مقام شامخى در دانش دست یافتند. در گزارشى از «ربیعة الرأى» آمده است كه به امام صادق عرض كردم: آن چند برادر كه از عراق به محضرتان مىآیند و من بهتر از آنان و مهیاتر براى فراگیرى علوم در یاران شما ندیدهام، كیستند؟ امام فرمود: «آنان [ فرزندان سرشناس اعین] اصحاب پدرم هستند»گستره دانشعبدالملكبن اعین از «خُلّص شیعه» بود. او از یاران نزدیك امام باقر و امام صادق علیهم السلام محسوب مىشود. بطور طبیعى باید دستاوردهاى علمى فراوانى از عبدالملك در منابع روایى داشته باشیم اما از وى روایات اندكى باقیمانده علت آن مشخص نیست اما مىتوان گفت شاگردان او روایات استاد را به دیگران منتقل نكرده با احتمال دیگر آن است كه چون عبدالملك كاتب و ملازم امامان بود كمتر فرصت پیدا مىكرد به تدریس و انتقال یافتههایش و نقل آنها بپردازد. با توجه به آن كه عبدالملك از شیعیان خلص ائمه(ع) بود شاید بتوان استنباط كرد قسمت زیادى از یافتههاى وى مربوط به اسرار ولایت است و چون او كمتر كسى را شایسته درك و پذیرش آنها مىدید از انتقال مطالب خویش خوددارى مىنمود. عامل احتمالى دیگر كوتاهى راویان بوده كه گفتوگوهاى او با امامان را ضبط نكردهاند. علت دیگر ، جو سیاسى نامناسب آن عصر بوده است.گردآورنده: محمد فروزان.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 282]