واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: و خداوند بعضی شاعران را دوست داردجایگاه شعر در قرآن كریم
بی تردید شعر یكی از كهنترین هنرهای ارزشمند بشری است كه در قالب گفتار آهنگین و عاطفی تجلی مینماید. ولی این هنر نیز چون دیگر سرمایههای وجودی بشر در صورتی ارزشمند است كه در مسیری مثبت و سازنده بكار گرفته شود؛ اما اگر به عنوان یك وسیله مخرب در طریق صدمهزدن به بنیان اعتقاد و اخلاق جامعه و تبلیغ بیبندباری و فساد بكار گرفته شود زیانبار تلقی میگردد. قرآن كریم كه روشنگر راه رستگاری بشر است در چهار آیه پایانی سوره شعرا به وضوح در مورد شاعران خادم و خائن به اظهار نظر پرداخته است آنجا میفرماید: والشعراءُ یَتبعُهُم الغاوون، الَم تَرَانهم فی كل واد ٍیَهیمونَ، وانهم یَقُولونَ مالا یَفعلون الا الذین امنوا و عموالصالحات و ذََكَروُالله كثیرا و انتَصروا من بعد ما ظُلموا وَ َسَیعلَمُ الذین ظَلَموا ایَّ مُنقلبٍ یَنقلبون(سوره شعرا آیه 224 تا 227 ) شاعران كسانی هستند كه گمراهان از آنان پیروی میكنند آیا نمیبینی آنها در هر وادی سرگردانند؟ و سخنانی میگویند كه به آنها عمل نمیكنند؟ مگر كسانی كه ایمان آورهاند و كارهای شایسته انجام میدهند و خدا را بسیار یاد میكنند و به هنگامی كه مورد ستم واقع میشوند به دفاع از خویشتن (و مومنان) برمیخیزند (و از شعر در این راه كمك میگیرند)؛ آنها كه ستم كردند بزودی میدانند كه بازگشتشان به كجاست! در این آیات شریفه خداوند با بكارگیری حرف استثنای (اِلّا) ابتدا حكمی را بیان میفرماید و بعد تعدادی را از شمول آن حكم مستثنی میكند. این گونه استثناء كه به اصطلاح استثنای متصل گفته میشود(زیرا مستثنی جزء مستثنی منه است) درآیات دیگری نیز دیده میشود. مثلاً درسوره مباركه عصر میفرماید: "والعصر، انالانسان لَفی خُسر، الا الذین امنوا وعَمِلواالصاِلحاتِ وَ تَواصعوا بِالحق و تَواصَوبالصبر." پس معلوم میشود كه همه انسانها مشمول حكم خُسران نیستند. پس چنین احكامی استثنائاتی دارد كه چه بسا تعداد مستثنیها كمتر از مشمولین حكم اصلی نباشد. اما
برگردیم به آیات پایانی سوره شعرا كه خداوند متعال با كاربرد این «الّا» شعرا رابه دو گروه تقسیم كرده است یكی آنان كه پیشتازان گمراهانند و در بیابانهای خیال پردازی و قافیه اندیشی سرگردانند و به آنچه خود میگویند عمل نكردهاند یا عمل نمیكنند چنانكه درشعردوره جاهلیت شاعر خود را قهرمان صحنههایی معرفی میكند كه احیاناً در وادی خیال پرداخته است تا جایی كه گاه به انجام منكرات برخود میبالد، گرچه بستن هر دروغی به خود خلاف امر پروردگار است كه درسوره صف آیه 3 میفرماید: «كبُرَ مقتا عندالله اَن تقولوا مالا تفعَلُونَ، (نزد خدا بسیار موجب خشم است كه سخنی بگویید كه عمل نمیكنید) و ازآنجایی كه شعر اساساً بر خیالات و تصورات استوار است امكان بیان مطالب موهوم را فراهم میكند. اما خداوند متعال بعد از كلمه اِلا گروهی از شاعران را مورد عنایت قرار میدهند و میفرمایند: مگر آنانی كه : 1ـ ایمان آوردهاند كه این اولین شرط پایبندی به اصول اخلاقی و اسلامی است؛ چه صاحب ایمان اسیر هوس نمیشود و افسانه هوس نمینویسد. به قول مرحومه پروین اعتصامی: افسانهای كه دست هوس مینویسدش دیباچه رساله ایمان نمیشود كشت دروغ بار حقیقت نمیدهد این خشك رود چشمه حیوان نمیشود. آز و هوی كه راه به هر خانه كرد سوخت از بهرخانه تو نگهبان نمیشود 2ـ عمل صالح انجام میدهند چه ایمان باید در عمل تجلی پیدا كند و شاعر كه در جامعه متشخص است باید آن چنان عمل كند كه بتواند اسوه صلاح و فلاح باشد. به قول سعدی: سعدیا گر چه سخندان و مصالح گویی به عمل كار برآید به سخندانی نیست 3ـ زیاد به یاد خدا میباشند و بیتردید این ذكر مستمر درشعر آنان نیز آشكار میشود آن كه به یاد خداست از انحراف در امان است چه درگفتار و چه دركردار به قول صائب: میتوان از ذكر حق تاكرد پرگوهر دهان حیف باشد از حدیث پوچ پرخاشاك كرد 4ـ آن گاه كه مورد ستم قرار میگیرند آرام ننشینند، بلكه درجلو ظالم بایستند و از مظلوم دفاع كنند و این سنگینترین وظیفهای است كه خداوند به دوش شاعران گذاشته است. به قول سیففرغانی: ظالمی را كه همه ساله بود كارش فسق به طمع نام منه عادل نیكوكاری سقوط ظالمان را نیز قرآن در پایان این آیات وعده داده است كه میفرماید: آنها كه ستم كردند بزودی میمانند كه بازگشتشان كجاست. به قول خواجه حافظ: دور فلكی یكسره بر منهج عدل است خوش باش كه ظالم نبرد راه به منزل
اسلام میخواهد كه انسانها به جای پناه بردن به خیالات خوابآور و رخوتبخش با واقعیات زندگی روبه رو شوند هرچند این واقعیات تلخ و رنجآور باشند. آیات پایانی سوره شعرا باعث شد كه شعرای فارسی زبانی از همان آغاز سرایش شعر به این تفكیك الهی توجه كنند و به خلق نوعی شعر آیینی كه با دستورات قرآنی هماهنگ باشد دست زنند و برای این نوع ادبی نامی تعیین كنند از قبیل شعر زهد، شعر حقایق، شعر اولیاء و شعر حكمت و به دیگر شیوههای شاعری با نظر اعتراض بنگرند. ناصر خسرو درخصوص شعر زهد گوید: واندر رضای او گه وبیگه به شعر زهد مرخلق را به رشته كنم علم وحكمتش و خاقانی این نوع شعر را حقایق مینامد؛ چنانكه قبل از ملقب شدن به خاقانی، حقایقی تخلص میكند.حقایق به این معنی (نوع آیینی و اخلاقی شعر) درشعر شعرا به فراوانی آمده است مانند نمونههای زیر: بسی حقایق گفتم و لیك دربر شاه نبود یكسره جز حیلتی و تزویری درمكتب حقایق پیش ادیب عشق هان ای پسر بكوش كه روزی پدر شوی درحقایق و گنجینه ادب قفل است كلید فتح و گنج فنا توانی یافت نظامی گنجوی شرط ورود به عالم شعر را اشتهار شاعر در رعایت شرع میداند آنجا كه میگوید: تا كند شرع تو را نامدار نامزد شعر مشو رینهار شعر تو ازشرع بدانجا رسد كز كمرت سایه به جوزا رسد شعر برآرد به امیریت نام كالشعراء امراء الكلام شیخ عطار در مصیبت نامه به تفصیل در این مورد سخن گفته است ازآن جمله: شعر و عرش و شرع از هم خاستند تا دو عالم زین سه حرف آراستند آن كه بود او سرور پیغمبران گفت در زیر زبان شاعران هست حق را گنجهای بیشمار سر آن یك می ندانند ازهزار هم قوافی كان خوش و یكسان بود زان سخن بسیار درقرآن بود... نویسنده : محمد صادق محقق - خبرگزاری قرآن کریم با اندکی تلخیصنکته:آوردن شاهد مثال از شعر شعرای ایرانی در این مقاله به معنای داخل دانستن آنان در تعریف قرآن از شعرای صالح نیست چراکه تنها خداوند از عقاید حقیقی و اعمال بندگانش مطلع است. و البته این جمله نیز به معنای نا صالح دانستن آنها هم نیست ! ما در مقام قضاوت نیستیم...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 255]