واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: روزگار قريب، حضور موفق يک سينماگر در رسانه ملي
"روزگار قريب"؛ تثبيت حضور موفق يک سينماگر در رسانه ملي مجموعه "روزگار قريب" ساخته کيانوش عياري که هفته گذشته به منزلگاه پاياني رسيد، به جهت چندلايه بودن و حرکت بر گسترهاي وسيع از رويکردها حضوري موفق از يک سينماگر را در عرصه رسانه ملي به ثبت رساند. "روزگار قريب" در کارنامه عياري در راستاي نگاه هميشگي و مولفههاي مشترک مجموعه آثار او قرار ميگيرد. مجموعههاي "خانه به خانه" و "هزاران چشم" و فيلمهاي "شبح کژدم"، "آن سوي آتش"، "آبادانيها"، "شاخ گاو"، "دو نيمه سيب"، "بودن يا نبودن" و "بيدار شو آرزو" از جمله آثاري هستند که سبک خاص عياري را مشخص ميکنند.فيلمسازي که همواره با نگاه جزئينگر و تأمل بر زواياي پنهان مضاميني که انتخاب ميکند، برگ برنده را براي ديدگاه و تفکر خاص خود نگه ميدارد. "روزگار قريب" هر چند بر محور زندگي واقعي دکتر محمد قريب بنيانگذار پزشکي نوين کودکان در ايران ساخته شده، ولي اهميت اصلي را از دراماتيزه کردن اين بستر به ظاهر ساکن و مستند گرفته است. به اين ترتيب اين بستر بدون اينکه صرفاً بر پيشرفتهاي علمي و پزشکي وي متمرکز باشد، برشي جزئي از تاريخ و مناسبات ايران بر بستري نمايشي است. در واقع نقطه قوت هميشگي عياري در کنار کارگرداني و تصويرپردازي خاص، دغدغههاي او در به تصوير کشيدن روزمرگيهاي زندگي و البته هنر اين نويسنده و فيلمساز در نمايشي کردن عادات روزانه و تکراري است.عياري براي اينکه زندگي خطي دکتر محمد قريب واجد لايههاي مختلف شود، هم ساختاري خاص براي روايت طراحي کرده و هم اينکه بستر اصلي کار را بر وقايع سياسي و اجتماعي مقاطع تاريخي کشورمان قرار داده است. اين گونه است که هر مخاطبي به فراخور نياز خود ميتواند بهرهاي خاص از مجموعه "روزگار قريب" ببرد. ساختار روايي انتخابي عياري براي اين مجموعه نوعي حرکت در زمان و مکان است که ميتواند روند اپيزوديک اين مجموعه را پويا کرده و به واسطه برقرار کردن يک نخ تسبيح، جذابيت اين پيگيري را براي مخاطب تلويزيوني را دو چندان کند. روايت زمان حال با تصوير کردن موقعيت دکتر قريب در زمان حال و وخيم شدن بيماري و انتقال وي به بيمارستان آغاز ميشود.مجموعه "روزگار قريب" ساخته کيانوش عياري که هفته گذشته به منزلگاه پاياني رسيد، به جهت چندلايه بودن و حرکت بر گسترهاي وسيع از رويکردها حضوري موفق از يک سينماگر را در عرصه رسانه ملي به ثبت رساند. اين موقعيت اوليه امکاني کارکردي به عياري داده تا با نزديک شدن وي به منزلگه پاياني، انگيزههاي مرور گذشته را براي دکتر قريب بيشتر کند. به اين ترتيب فلاش بکهاي هر قسمت نوعي عادت در مخاطب ايجاد ميکند تا با گذري کوتاه بر قصهاي فرعي از حضور قريب در بيمارستان و مسائل برآمده از آن، منتظر رجعت به گذشته و دنبال کردن اين خط داستاني باشد. روايت گذشته هر چند خطي اما اين امکان را به عياري داده تا در مقاطع سني مختلف اين شخصيت به برجستگيها و نقاط اوج او بپردازد. به اين ترتيب آنچه از کودکي، جواني و ميانسالي دکتر قريب به تصوير درميآيد بخشهايي است که هم تکههاي پازل قرار گرفتن وي در موقعيت کنوني را کنار هم ميچيند و هم تلفيق اين درام را بر بستر تاريخ حسابشده و ظريف انجام ميدهد.اين ساختار در عين پهلو زدن به روند خلاف جهت زندگي و مرگ با يک نقطه اوج، ميتواند چگونگي حرکت در اين دو مسير را برجسته کند. علاوه بر اين با به تصوير کشيدن پايان، اهميت اصلي را به همين عرض مسير داده و بدون تکيه بر مولفههاي متعارف غافلگيري و جذابيت براي مخاطب، تلاشي براي ارتقا سطح سليقه مخاطبان سينما نيز انجام دهد. ضمن اشاره به اين نکته که روايت زمان حال دکتر قريب در بيمارستان نيز روندي ساکن و باري به هر جهت ندارد و در جهت تکميل پازل شخصيتي اين پزشک فرهيخته حرکت ميکند. تعهد، مسئوليتپذيري و ... برخي از روحياتي هستند که قريب با تکيه و تأکيد به نوعي جايگاه نهادينه آنها را در خود برجسته ميکند.
روندي که عياري از وجوه پرداخته شده در آن بهره کارکردي برده و پايانبندي مجموعه را بر اساس آن دراماتيزه کرده است. درست هنگامي که دکتر قريب تسليم مرگ ميشود و روايت زندگي او در گذشته و حال با مرگ به هم ميرسد، پسرک جنوبي که با توجه و مراقبت وي سواد ياد گرفته و بهبود پيدا کرده، از بيمارستان مرخص شده و به ميان خانواده و شهر خود بازميگردد. اين تنها يکي از نمونه طراحيهايي است که وارد روند درام شده و پرداخت هنرمندانه کار را برجستهتر کرده است. از مولفههاي هميشگي که به نوعي سبک کار عياري را تشکيل ميدهد، همان تکيه بر جزئيات رفتارهاي عادي و روزمره بر بستري از جزئيات است که مرز ميان واقعيت و نمايش را به هم ريخته و در سکانس پاياني و مرگ دکتر قريب ديده ميشود. سکانسي که با تصوير کردن جزئيترين رفتار خانواده و حاضران، رقتباري موقعيت را در قالب نمايشي به شدت رئال به مخاطب خود انتقال داده و تأثيرگذاري مشابه نمونه واقعي دارد. روندي که گاه عياري را متهم به کسلکننده نمودن درام ميکرد ولي در موقعيتهاي مختلف بروزي متفاوت دارد.مجموعه "روزگار قريب" به جهت همين چند لايه بودن و حرکت بر گسترهاي وسيع از رويکردها ميتواند از وجوه مختلف مورد تحليل و بررسي قرار بگيرد. تجربهاي که به نظر ميآيد پس از بازخورد خوب اين مجموعه ميان مخاطبان در عرض 11 ماه که از پخش ميگذرد، مهر تأييدي بر جوابگويي سبک و نگاه خاص عياري در ميان مخاطب تلويزيوني است. مجموعه تلويزيوني "روزگار قريب" به نويسندگي، تهيهکنندگي و کارگرداني کيانوش عياري از 12 آذر 86 دوشنبه ها روي آنتن بکه سه رفت. مهدي و ناصر هاشمي، رضا کيانيان، مهران رجبي، رضا بابک، رضا فياضي، مهدي صبايي، آفرين عبيسي، مريم کاوياني، بهاره افشاري، اميرحسين صديق، زندهياد حسين پناهي و... در آن بازي کردهاند."روزگار قريب" داستان زندگي دکتر محمد قريب بنيانگذار پزشکي نوين کودکان در ايران را روايت ميکند. در خلاصه داستان اين مجموعه آمده است: در اثر فقر، فشار و قحطي در تهران قديم عدهاي مغازهها را غارت ميکردند. پدر محمد قريب براي آنکه خانواده را از معرکه دور کند آنها را به گرکان ميبرد تا آبها از آسياب بيفتد...منصور آذرگل مدير تصويربرداري، حسن آقاکريمي مدير توليد، سعيد صالحي صدابردار، حسين صالحيان طراح گريم و سعيد شهرام آهنگساز با پروژه تلويزيوني "روزگار قريب" همکاري داشتند. آخرين قسمت "روزگار قريب" دوشنبه ششم آبان پخش شد و به کار اين مجموعه 36 قسمتي پايان داد. منبع : مهر مطالب مرتبط :روزگار قريب چندان غريب نيست... پنج سال براي «روزگار قريب» وقت گذاشتم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 247]