واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: نجات از چوبه دار با اداي سوگند با اينکه من و همسرم فاميل بوديم اما مادر همسرم و مادر من به خاطر اختلافاتي که داشتند زندگي ما را به هم زدند. اعتماد: مرد جواني که متهم است همسرش را حلق آويز کرده به درخواست اولياي دم براي اثبات بي گناهي اش سوگند ياد کرد و از مجازات قصاص رهايي يافت. در ابتداي جلسه محاکمه اين مرد محمد شادابي نماينده دادستان تهران خطاب به قضات شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران گفت؛ پنجم مردادماه سال 83 به ماموران پليس خبر دادند زني به نام فاطمه در مطب يک پزشک جان باخته است. مطابق گزارش پزشک اين زن خود را حلق آويز کرده بود. پس از اعلام اين خبر ماموران در محل حاضر شدند و تحقيقات پليسي در اين خصوص آغاز شد. خانواده فاطمه اعلام کردند دامادشان به نام قربان فرزند آنها را کشته است و پيش از اين هم او را کتک مي زد. با توجه به اظهارات خانواده مقتول داماد خانواده دستگير شد. هرچند وي ادعا کرد فاطمه خودکشي کرده است اما خانواده مقتول همچنان اصرار داشتند قربان قاتل است. با توجه به اينکه دلايل در پرونده کافي نبود دادسرا براي متهم قرار منع تعقيب صادر کرد. اين قرار مورد اعتراض اولياي دم قرار گرفت و دادگاه عمومي در مقام حل اختلاف، متهم را مجرم شناخت و در نهايت اين تصميم منتج به صدور کيفرخواست شد و من به عنوان نماينده دادستان تقاضاي صدور حکم قانوني را دارم. در ادامه جلسه دادگاه اولياي دم در جايگاه حاضر شدند و اعلام کردند اگر دامادشان قسم بخورد فاطمه را نکشته و اجازه دهد آنها نوه کوچک شان را ملاقات کنند از تقاضاي قصاص گذشت مي کنند. سپس متهم در جايگاه حاضر شد و قسم خورد. در ادامه قربان به لحاظ جنبه عمومي جرم مورد محاکمه قرار گرفت. وي گفت؛ اتهام قتل همسرم را قبول ندارم. من فاطمه را دوست داشتم و با هم اختلافي نداشتيم و اختلافاتي که خانواده هايمان داشتند باعث شد او خودکشي کند. وي ادامه داد؛ شب حادثه من از سر کار به خانه مادرم رفتم. به اصرار او تصميم گرفتم شام آنجا بمانم و قرار شد مادرم دنبال همسرم برود و او را هم بياورد. دقايقي بعد با صداي فرياد پدرم که داشت تلفني حرف مي زد وارد اتاق شدم و فهميدم اتفاقي براي فاطمه افتاده است. بلافاصله به همراه پدرم به خانه ام رفتم و ديدم همسرم خودش را حلق آويز کرده است. او را به سرعت به اولين مطلب رساندم و در راه تنفس مصنوعي هم به او دادم. وقتي به مطب رسيدم دکتر هم سعي کرد او را زنده نگه دارد اما نتوانست و به من گفت فاطمه فوت شده است. متهم افزود؛ اگر خانواده همسرم او را تحريک نمي کردند اين اتفاق نمي افتاد. در اين هنگام قاضي دادگاه با اشاره به برگه يي که ضميمه پرونده شده است از قربان پرسيد چرا همسرت نامه نوشته و تو را قاتل معرفي کرده است؟ متهم پاسخ داد؛ به درستي نمي دانم اما مي دانم او به شدت تحت تاثير خانواده اش بود. با اينکه من و همسرم فاميل بوديم اما مادر همسرم و مادر من به خاطر اختلافاتي که داشتند زندگي ما را به هم زدند. مي دانم شاهدان عليه من حرف هايي زده و گفته اند هنگام حادثه خودروام جلوي در بوده و من در زمان مرگ همسرم در منزل بوده ام اما اين حرف ها درست نيست و من آنها را قبول ندارم. هرچند من و فاطمه به خاطر خانواده هايمان اختلافات کوچکي با هم داشتيم، اما من به همسرم بسيار علاقه مند بودم. پس از پايان جلسه دادگاه هيات قضات شعبه 71 (عزيزمحمدي، بومي، محمدي کشکولي، سري و ملکي) براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 347]