واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سگي به نام بوشوگ
- سلام بوشوگ جان، چطوري؟- فعلا وقت مصاحبه ندارم، چون بايد بدوم و بروم و جان «لوک» را نجات بدهم. يادت ميآيد، بوشوگ را ميگويم؟ ميدانم که کسي نميتواند سگ دوست داشتني لوک خوششانس يعني بوشوگ را فراموش کند.مگر ميشود بعضي از قهرمانان فيلمها و کارتونها را از ياد برد؟ بعضي از آنها، آنقدر دوست داشتني ميشوند که ما تماشاچيها، نام آنها را روي فيلم يا کارتونشان ميگذاريم! شخصيتهاي محبوب قصهها، انگار هميشه زندهاند. اما اين که چطوري آن شخصيتها، اينقدر دوست داشتني ميشوند و اينقدر زنده، کار آساني نيست. بايد بدوم و بروم و جان «لوک» را نجات بدهم.اين مربوط ميشود به چيزي به نام شخصيتپردازي در قصه که از اصول مهم داستاننويسي و فيلمنامهنويسي است. شخصيتپردازي يعني آنکه به اندازهي کافي به شخصيت قصه بپردازيم. يعني آنقدر خصوصيات شخصيت را دقيق نشان دهي و آنقدر خصوصياتي جالبي به آن نسبت دهيم که تبديل به شخصيتي آشنا و دوست داشتني شود. شخصيتي که در روزگاران دراز در ذهن آدمها زنده بماند. به طوري که وقتي آن شخصيت وارد صفحهي کتاب يا صحنهي فيلم و نمايش ميشود، همه را متوجه خود ميکند و وقتي که ميرود يا وقتي که نيست همه، چشم انتظار آمدنش ميمانند.
بوشوگ هم يکي از آن شخصيتهاست. اما بايد خوب فکر کرد و ديد خصوصيات بوشوگ چيست که او را دوست داشتني کرده است. بوشوگ، سگ کم توقعي است. او دوست صميمي لوک خوششانس است. هر جا لوک باشد، بوشوگ هم هست. هر چند که بعضي وقتها براي لوک دردسر هم درست ميکند. اما به قول لوک، بوشوگ براي او خوششانسي ميآورد و بارها جان او را نجات ميدهد. شخصيتپردازي در قصه از اصول مهم داستاننويسي و فيلمنامهنويسي است. بوشوگ، خانه و شهرش را رها کرده و فقط به خاطر علاقهاش به لوک دنبال او راه افتاده است. با اين حال، هيچ وقت نشده لوک يک غذاي سير به بوشوگ بدهد. هميشه فقط يک تکه استخوان کوچولو نصيبش ميکند. اما بوشوگ راضي است. البته لوک، نوازش کردن بوشوگ را فراموش نميکند و با اين کار از او تشکر ميکند. بوشوگ هم محبتهاي لوک را تلافي ميکند. او هر چند وقت يک بار با دسته گلي که به آب ميدهد. مشکل لوک را حل ميکند. تا يادم نرفته بگويم که بوشوگ مثل هر سگ ديگري عاشق استخوان است، اما خيلي کم پيش ميآيد که يک استخوان تر و تازه نصيبش شود، او که از کنسرو لوبيا اصلا خوشش نميآيد و ميانهي خوبي هم با يونجه و سبزيجات ندارد، به ناچار به غذايي که لوک برايش تهيه کرده. رضايت ميدهد و شبها را با روياي خواب کنسرو استخوان به صبح ميرساند.حالا مي داني قصهنويس لوک خوششانس چه کار کرده بود که بوشوگ را دوست داشتني کرده است. حالا تو بيا و به يکي از شخصيتهاي کارتوني که دوست داري فکر کن! براي خودت بنويس که قصهنويس، چه خصوصياتي به او داده که او را جذاب کرده است. با اين تمرينها با اصل مهمي به نام شخصيتپردازي در قصه آشنا و آشناتر ميشوي. نيره رضايي مطلقمنبع: ماهنامه سروش کودکان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 480]