تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بار خدايا! حسن و حسين را دوست بدار و دوستداران آن دو را نيز دوست بدار.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804610216




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ورزش در آئینه ولایت(3)


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ورزش در آئینه ولایت(3)
امام خمینی(ره)
کتاب «ورزش در آئینه ولایت» کتابی ارزشمندی است که خاطراتی از یاران و خانواده امام خمینی(ره) را در خصوص فعالیت های ورزشی بنیانگذار جمهوری اسلامی بیان می کند که در زیر ادامه فصل نخست آن را می خوانید:حاج سید رضا تفرشی:شاید در میان مراجع تقلید و علمای بزرگ ما، این ویژگی امام خمینی(ره) هم استثنایی باشد که از زمان نوجوانی، یعنی حدود 80 سال پیش کاملا به فکر سلامتی خود بودند. روش معمول روحانیون این است که چندان در فکر ورزش و تفریح سالم نیستند ولی امام خمینی(ره) هشتاد سال پیش چه در خمین، پیش از بیست سالگی و چه در قم تا حدود بیست و پنج سالگی، هرگز ورزش و تفریحات سالم را به منظور تقویت جشم و جان فراموش نمی کردند، نه تنها بطور خصوصی، بلکه ابایی نداشتند که این را دیگران هم بدانند. خودشان یکبار فرمودند:« تفنگ به دست می گرفتم و از آن استفاده می کردم». چنانکه می گویند اسب سواری هم می کردند.1
امام خمینی
همچنین از حاج سید رضا تفرشی که از علمای تهران بود و چند سال پیش رحلت کرد، نقل شده است:« در زمان جوانی امام و آقا عبدالله تهرانی(حاج آقا عبدالله آل آقا تهرانی از دوستان صمیمی و دیرین امام) و سیدی که نامش را فراموش کرده ام، روزهای جمعه به زمین های خاکفرج در قم می رفتند و پیاده روی و توپ بازی می کردند. روزی در خدمت مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری بودم، مردی کشاورزی آمد و شکایت کرد که چند نفر طلبه روزهای جمعه می آیند در زمین من و غله های من را پامال می کنند. مرحوم حاج شیخ به حاج میرزا مهری بروجردی سرپرست مدرسه فیضیه گفت: ببینید این طلاب کیستند که غله این بنده خدا را پایمال می کنند؟ حاج میرزا مهدی خبر داد کار آقا روح الله و آقا عبدالله و آقا سید ... است. حاج شیخ فرستاد هر سه را حاضر کردند. وقتی آمدند، سلام کردند و نشستند، حاج شیخ فرمودند: «عزیزم! آقا روح الله! این بنده خدا چه می گوید؟ قضیه چیست؟»آقا روح الله خمینی گفت:«ما به کشت، زرع و غله ایشان کاری نداریم، مگر نمی دانیم مال مسلمان است و باید رعایت شود. ما روزهای جمعه می رویم زمین های خاکفرج و برای هم توپ می اندازیم. گاهی توپمان می رود توی غله و با احتیاط می رویم و آن را می آوریم، همین؛ از به بعد دقت بیشتری می کنیم.»
امام خمینی
صاحب غله هم که آنها را ندیده بود و تصور می کرد این طلاب عمدا اقدام به این کار می کردند و مخصوصا آقا روح الله خمینی را دید که چگونه حاج شیخ با لطف خاصی با وی سخن می گوید، گفت:« اگر چنین است من عرضی ندارم.» مرحوم حاج شیخ هم سفارش بیشتر کرد. مرحوم تفرشی می گفت:« آن مرد رفت، حاج شیخ هم آنها را از آن کار منع نکرد و فقط گفت:« آقا روح الله! عزیزم! سعی کن ضرری به مال مردم نرسد.» و ایشان هم گفت:« چشم ...» در این وقت سید ... گفت:« آقا! من از ورح الله شکایت دارم.» حاج شیخ فرمود چه شکایتی؟. سید ... گفت:« آقا روح الله هر وقت توپ می زند سعی دارد بزند به صورت من، طوریکه دو سه بار تا حالا توپ به بینی ام خورده و خون دماغ شده ام!»حاج شیخ در حالیکه تبسم می کرد گفت:« آقا روح الله! عزیزم! مواظب باش دوستانت اذیت نشوند و شکایت نداشته باشند.» آقا روح الله گفت:« آقا من قصدی ندارم، وقتی توپ را پرت می کنم، از بس که بینی این آقا بزرگ است، توپ به آن می خورد، تقصیر من نیست!» از این گفته، حاج شیخ، ما، حضار و خود سید خندیدیم. به دنبال آن هر سه برخواستند و رفتند.21- امام خمینی در آئینه خاطره ها. ص 512- مهر و قهر. ص 175و 176





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 455]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن