واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: گفتگو با مهدي فخيمزاده، نويسنده و كارگردان مهدي فخيمزاده از آن دست كارگردانهايي است كه ميتوان ساعتها پاي حرف او نشست و از هر دري سخن گفت و خسته نشد، او هميشه حتي زماني كه هنوز تازهترين اثرش روي آنتن تلويزيون نرفته است با خوشرويي پاسخ سوالات ما را براي روشن شدن ذهن مخاطب ميدهد و معتقد است كه به بيننده بايد احترام گذاشت و او را ازآنچه خواهد ديد، آگاه كرد. «ساختمان 85» عنوان تازهترين اثر اين كارگردان است كه پخش آن از 4 مهر از شبكه دوم سيما آغاز شده است. بهگفته مهدي فخيمزاده اين مجموعه تلويزيوني با محور قراردادن يك بازپرس به روابط اجتماعي انسانها ميپردازد و تفاوتهاي اساسي با ديگر مجموعههاي تلويزيوني خود در ژانر مجموعههاي پليسي دارد. مهدي فخيمزاده خاطرات و تجربيات زيادي در خصوص ساخت فيلمهاي پليسي و جنايي دارد، اما صحبت درباره كم و كيف تازهترين مجموعه تلويزيوني خود با عنوان ساختمان 85 را براي بعد از ديده شدن اين مجموعه ميگذاريم و فعلا از او ميخواهم كه بگويد در اين سريال چه خواهيم ديد. درباره كم و كيف و قالب روايي سريال ساختمان 85 بگوييد؟ قالب روايي اين سريال گونهاي از ماجراي معمايي و جنايي است و داستان با اين قالب آغاز ميشود، اما خيلي به آن وفادار نميماند و قتلي كه در ساختمان 85 اتفاق ميافتد و به دنبال آن معمايي كه براي كشف اين جنايت شكل ميگيرد، وسيلهاي براي پرداخت به روابط انساني ميشود. درواقع روابط مختلف، كاراكترهاي قصه را به واسطه اين قتل دنبال ميكند و اتفاقهايي را پيش روي بيننده قرار ميدهد كه اتفاقا تلخ و گزنده نيست بلكه از شيريني در بيان روابط بين آدمها برخوردار است و تماشاچي در حالي كه گام به گام كاراكترها را دنبال ميكند كنجكاوي براي پيدا كردن قاتل و كشف روابط در او برانگيخته ميشود؛ البته ناگفته نماند كه هدف من به عنوان نويسنده و كارگردان اين مجموعه تلويزيوني اين بوده است كه مخاطب هم با بازپرس در پيدا كردن قاتل شريك شود و به نوعي خود بيننده معماي جنايت را كشف كند. روابط اجتماعي كه درسريال ساختمان 85 از آن نام ميبريد، ميتوانست در يك رئال اجتماعي بهتصوير كشيده شود، چرا شما ژانر جنايي را براي نشان دادن روابط اجتماعي برگزيديد؟ طرح ساخت اين سريال براي اولين بار در سيما فيلم مطرح شد. آن زمان قرار بر اين بود كه سريالي در زمينه قوه قضاييه با محوريت يك قتل ساخته شود و از آنجا كه هم در حوزه مسائل قضايي ادبيات قضايي نداريم و هم در حوزه سينما يك اثر دراماتيك ناب هم وجود ندارد، شروع به تحقيق كردم، اما منبع خوبي پيدا نكردم و تنها كتابهايي را مطالعه كردم كه خاطرات قاضي مقدسي و قاضي اعرابي از تجربياتشان بود. بعد هم با قضاتي چون كوهكمري و اصغرزاده ملاقات كردم و پاسخ سوالاتي را نيزگرفتم و كمكم متوجه شدم كه اگر بخواهم به شكل صرف وارد مسائل قضايي شوم و ريزترين مسائل آنها را طرح كنم، مجموعه از شكل سرگرمكننده خارج ميشود و در دستاندازهاي مسائل قضايي ميافتد. در نتيجه اين بررسيها بود كه به فيلمنامه سريالي با عنوان بازپرس رسيدم؛ ضمن اينكه من به وسيله اين بازپرس ميخواستم به روابط آدمها سرك بكشم و همانگونه كه شما اشاره كرديد، ميتوانستم با رئال اجتماعي به اين روابط برسم اما به اعتقاد من طرح يك موضوع جنايي و كشف و شهود روابط انساني، شيوه تازهاي در عرصه سريالسازي است كه تاكنون تجربه نشده است. اين بازپرس چه ويژگيهايي دارد؟ اين بازرس مامور تحقيق است و زماني كه قتل، آدمربايي يا خودكشي اتفاق ميافتد، او تحقيقات خود را درخصوص دلايل جنايت آغاز ميكند و وقتي به نتيجه ميرسد، پرونده را تحويل دادستاني ميدهد و من به عنوان كارگردان فقط مرحله اول يعني مجموع تحقيقات اين بازپرس را در نظر داشتم و اينكه بيننده در اين مجموعه تنها با يك اثر صرف پليسي مواجه نيست، زيرا اين بازپرس قبل از اينكه پاي پليس به ميان بيايد با ذهن جوينده خود موضوع را كشف ميكند، همچنين تماشاچي در اين سريال صحنهها زد و خورد و تعقيب و گريز نميبيند و همراه بازپرس به نتيجه نهايي ميرسد. با اين اوصاف از جذابيتهاي بصري خاص آثار پليسي خبري نيست، درست است؟ بله، از جذابيتهاي بصري فيلمهاي پليسي استفاده نميشود، چون محور اصلي پليس نيست بلكه فقط يك بازپرس است كه از اسلحه استفاده نميكند و تنها با مغز خود مهرههاي ماجرا را كنار هم ميچيند و براساس سرنخهايي كه به دست ميآورد، حقيقت را كشف ميكند و درواقع طرح توطئه شخصيتها مطرح ميشود. مطالعه قبل از نگارش فيلمنامه از ويژگيهاي كار شماست و حالا سوال اين است كه ذهنيت مخاطب از داستانهايي با محوريت بازپرس، به مجموعههاي «پوآرو» يا «خانم مارپل» برميگردد، از اين رو چه تمهيدي براي ايراني كردن اين بازپرس در نظر گرفتهايد؟ همان طور كه گفتم در ايران ادبيات پليسي در حوزه بازپرسي وجود ندارد، اما در ادبيات خارج، نگارش داستانهاي پليسي زياد ديده ميشود، به عنوان مثال جان گريشام آثار زيادي در حوزه ادبيات پليسي دارد و داستانهاي او به فارسي نيز ترجمه شده است، گريشام يك وكيل است كه كتابهايي چون «موكل»، «هيات منصفه فراري» و... را منتشر كرده است و فيلمهاي بسياري براساس داستانهاي او ساخته شده است، ولي متاسفانه يا خوشبختانه اين ادبيات در ساخت سريال ساختمان 85 هيچ كمكي به من نكرد چراكه روند تحقيق جنايت در سيستمهاي قضايي كشورهاي خارجي هيچ ارتباطي به سيستم قضايي ما ندارد و به هيچ عنوان با موازين قضايي كشورما مطابقت نميكند در نتيجه نميتوان از آنها استفاده كرد، ضمن اين كه بازپرس سريال ساختمان 85 را با سريالهايي چون پوآرو و خانم مارپل نميتوان مقايسه كرد، زيرا داستان اين سريال ماجراي يك معما از اول تا آخر را دنبال نميكند بلكه يك قتل اتفاق افتاده و بازپرس دنبال كشف حقيقت است، اما تركشهاي اين اتفاق به روابط ديگر آدمها سرايت ميكند و درون خود ماجراهايي را ميآفريند كه از قتل رخ داده نشات گرفته است. موقعيت تماشاگر در اين سريال چيست، آيا او تنها شاهد كشف و شهود بازپرس است؟ نكته جالب همين است. بيننده در ساختمان 85 با بازپرس همراه و گاهي از او جلوتر است، در واقع بازپرس درحال كشف است ولي تماشاگر اصل ماجرا را ميداند و چگونگي كشف و شهود بازپرس را به نظاره مينشيند. با اين اوصاف شيوه كارگرداني شما متفاوت از ديگر آثاري است كه تاكنون در ژانر پليسي ساختهايد. چينش ميزانسنها يا حركت كاراكترها هيچ شباهتي به ديگر كارهاي من نداشت و بايد شيوهاي متناسب با اين روش جديد به وجود ميآوردم و تلاشم را بر اين متمركز ميكردم. شما از معدود فيلمسازاني هستيد كه علاوه بر كارگرداني يكي از كاراكترهاي فيلمنامه را هم بازي ميكنيد، كمي درباره نقش خود در ساختمان 85 بگوييد. نام شخصيتي كه بازي ميكنم، قدرت است. اين مرد خانهاي براي پرورش گدا و اداره امور خلافكاران دارد كه با زني به نام رويا (با بازي رويا نونهالي) به عنوان يك زوج خلاف، مجموع خلافكاران را رهبري ميكنند. در واقع اين زن با پيشينهاي كه دارد به شخصيت ناتاشا در سريال «خواب و بيدار» خيلي شبيه است، اما جنس خلاف رويا با ناتاشا متفاوت است به اين معني كه رويا در بازپرس نقش زن شيكپوشي را بازي ميكند كه سركرده گدايان تهران و مسوول پخش آنها در سطح شهر است و خانهاي دارد كه به اين گدايان پناه داده، اما ناتاشا در خواب و بيدار در عين خلافكاربودن با اصغركوپك ناسازگاري داشت و همكاري نميكرد، اما به عنوان خلافكار تحت تعقيب پليس بود. روند توليد اين مجموعه با توجه به اينكه اغلب پلانهاي آن در دكور ميگذرد، چطور بود؟ ساختمان 85 در يك آپارتمان 12 طبقه با 64 واحد تعريف شده است و 60 درصد تصويربرداري در اين لوكيشن ميگذرد و براي رسيدن به فضايي مناسب براي ساخت اين سريال بايد به آپارتماني با ويژگيهاي خاص خودش مراجعه ميكرديم و با توجه به حجم بالاي كار ديديم اين كار عملا امكان ندارد، زيرا كار در آپارتمان مسكوني براي فيلم ما طراحي نشده بود و معماري مناسب با آنچه را موردنظر من بود، نداشت ضمن اينكه ما در هرآپارتماني كه ميخواستيم كار كنيم، بايد 3 طبقه را در اختيار ميگرفتيم و همين مساله باعث نارضايتي ساكنان آپارتمان ميشد، بنابراين سراغ ساخت دكور رفتيم و آقاي شاه ابراهيميمجموعهاي شامل پله، آسانسور، پاركينگ و... را طراحي و معماري كرد و 8?ماه در دكور كار كرديم. چرا نام اين مجموعه از بازپرس تغيير نام داد؟ عنوان بازپرس نوعي تفكر و تلقي آدمها به سوي كسي بود كه فقط كشف ماجرا ميكند و به اين نتيجه رسيدم كه آن را به «قتل در ساختمان 85» تغيير نام دهم، اما باز خود واژه قتل گمراهكننده بود و تماشاچي انتظار داشت كه قصهاي كاملا جنايي ببيند، در حالي كه در كار ما جنايت وسيلهاي است كه به روابط آدمها نقب ميزند و هدف خود قتل نيست و اين اسم هم باعث ميشد كه توقع تماشاچي از كار دگرگون شود و اين بود كه سرانجام همراه گروه به نام ساختمان 85 رسيديم. پريساساساني
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 254]