واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: گفتوگوي فارس با كارگردان فيلم «لجولجبازي»؛ برقعي: «لجولجبازي» را براي ديده شدن ساختم اما با خودم لجبازي نكردم خبرگزاري فارس: «سيدمهدي برقعي» گفت: «لج و لجبازي» گرچه سينماي مورد علاقه من نيست اما با خودم لجبازي نكردم و از فيلم دفاع ميكنم؛ چون در موقعيتي كه بسياري از همكاران ما به ساخت فيلمهاي كمدي و نازل گرايش پيدا كردهاند من درگير اين ورطه نشدهام. به گزارش خبرنگار سينمايي فارس، «سفر به شرق» در گونه سينماي كودك و نوجوان ساخته شد اما متأسفانه هيچگاه رنگ پرده به خود نديد و تنها در جشنوارههاي مختلف ديده شد و توانست جوايزي را به خود اختصاص دهد. فيلمي كه در قطار ميگذشت و ماجراي پسر نوجواني را روايت ميكرد كه مدعي ساخت يك سفال زيبا شده و در مسابقات فرهنگي هنري آموزش پرورش رتبه اول را بدست آورده است و اينك براي حضور در مسابقات كشوري دعوت شده تا در حضور هيئت داوران همان سفال را بسازد... «سيدمهدي برقعي» براي ساخت دومين فيلم خود به ناچار مدتي از فعاليتهاي سينمايي دوري گزيد و در عرصه تلويزيون با ساخت آثار متعدد تلويزيوني فعاليت كرد. اما بالاخره به سراغ ساخت كمدي اجتماعي رفت تا فيلمش توسط مخاطبين ديده شود و البته بتواند نظر سينمادارها را جلب كند! «لج و لجبازي» فيلمي اجتماعي است كه به دور از لودگي و سطحينگري رگههايي از طنز و كمدي در فيلم جريان دارد. كارگردان در ساخت اين فيلم تلاش كرده تنها به گيشه فكر نكند و سعي كرده از بازيگراني بهره ببرد كه از عهده نقشها به درستي برآيند اين درحالي است كه به گفته خودش ميتوانست مانند بسياري از آثار ساخته شده در اين ژانر، از چهرههاي سرشناس و مطرح اين سينما بهره ببرد. * چگونه ساخت يك فيلم كمدي اجتماعي پس از فيلم كودك و نوجوان «سفر به شرق» شكل گرفت؟ - متاسفانه فيلم «سفربه شرق» بنا به مضمون و قصهاي كه داشت در سينماي ايران جايي نداشت و مانند بسياري از فيلمهاي اين دست، ديده نشد و نتوانستيم فيلم را بر پرده سينماها به نمايش بگذاريم شايد يكي از دلايلي كه من حدود 6 يا 7 سال كار سينمايي نداشتم، همين بود كه فيلم اولم ديده نشد و تنها فعاليتهاي تلويزيوني داشتم و به همين دليل به اين نتيجه رسيدم كه فيلمي بسازم كه حداقل ديده شود زيرا هر فيلمسازي اولين دغدغهاش ديده شدن فيلمش است. در همين راستا طرحي از رامبد جوان خواندم كه توسط آقاي حميد گرشاسبي آن طرح نوشته شد و آقاي زبردست هم پيشنهاد ساخت آن را به من دادند. من هم درگير ساخت فيلم «لج و لجبازي» شدم. اين فيلم را بيشتر براي ديده شدن ساختم و نميتوانم بگويم من به اين گونه از سينما علاقه دارم و يا به ساخت آثار كمدي و يا فيلمهايي با رگههاي طنز علاقمند هستم. * به تعبير ديگر لجبازي با خودتان باعث شد اين فيلم را بسازيد؟! - نه من از فيلمي كه ساختم به شدت دفاع ميكنم و معتقدم در موقعيتي كه بسياري از همكاران ما به سوي ساخت فيلم هاي كمدي و نازل گرايش پيدا كردند من درگير اين ورطه نشدهام. «لج و لجبازي» را يك فيلم اجتماعي ميدانم و به هيچ عنوان يك فيلم كمدي آن را به حساب نميآورم. فيلم اجتماعي است و با رگههايي از طنز و پيامي كه فيلم به مخاطب انتقال ميدهد در جهت تحكيم و حفظ بنيان خانواده است در عين حال فيلم مفرحي است و لحظات شادي را براي مخاطب فراهم ميكند. به هرحال از فيلم دفاع ميكنم اما سينمايي كه شخصاً به آن علاقه دارم سينماي «سفر به شرق» بود كه عقوبتش را هم كشيدم و چند سالي به دليل ديده نشدن فيلم نتوانستم در عرصه سينما فعال باشم و مجبورشدم فعاليتم را محدود به تلويزيون كنم. بنابراين ناراضي و پشيمان از ساخت «لج و لجبازي» نيستم. اين هم يك فيلم است، با سليقه مخاطب. نياز مردم و مخاطب ديدن فيلمهاي سرگرم كننده و مفرح هم است اما ادعا ميكنم به ورطه ابتذال نيفتادهام. ابتذالي كه مدتي است دربرخي از فيلمهاي سينمايي كمدي شاهد بودهايم و به هر قيمتي فيلمها تلاش ميكردند تا تماشاگر را بخندانند و به فروش بالايي دست پيدا كنند. هم من و هم آقاي زبردست تلاشمان بر اين بود كه درگير توليد فيلمي با اين خصوصيات نشويم. * چقدر روي فيلمنامه و ساخت متمركز بوديد. به نظر ميرسد در ساخت «سفر به شرق» دقت بيشتري داشتيد و فيلم از ساختار محكمتري برخوردار است؟ - درست است. فيلم «سفر به شرق» يكي از فيلمنامههاي سخت سينماي ايران بود. فيلمي كه حدود 60 يا 65 درصد از آن در يك قطار در حال حركت فيلمبرداري شد و به هرحال شخصيت اول داستان يك نوجوان بود و همين كار را سختتر ميكرد. من تمام تلاشم را معطوف ساخت فيلم اولم كردم تا به خوبي ارايه شود وتعدادي از منتقدين و كارشناسان كه توانستند فيلم را در جشنواره ببينند از اين فيلم به عنوان يكي از فيلمهاي خوب و به ياد ماندني سينماي نوجوانان ياد كردند و فيلم توانست در جشنوارههاي مختلف حضور پيدا كند و جوايزي را از آن خود نمايد. اما متأسفانه هيچ وقت اكران نشد تا بتوان درباره آن گستردهتر صحبت كرد. «لج و لجبازي» به لحاظ قصه دچار مشكل است و اين را تعميم ميدهم به كل فيلمنامههايي كه در سينماي ايران به فيلم تبديل ميشود. ما در سينماي ايران مشكل فيلمنامه داريم و در آن شكي نيست. به لحاظ ساختار نيز من از فيلمهاي تماشاگرپسند يا به تعبير ديگر، تجاري پيروي كردم. فيلمهايي كه قرار است تماشاگر ساعات مفرحي را در سينما سپري كند ساختارش قاعدتاً با فيلمي مثل «سفر به شرق» نميتواند يكسان باشد. اگر بخواهم مثالي بزنم براي فيلمي مثل «سفر به شرق» به عنوان فيلم خاص و فرهنگي 50 جلسه فيلمبرداري در نظر گرفته ميشود اما فيلمهايي ازجنس كمديهاي اجتماعي مانند «لج و لجبازي» قاعدتاً بايد در 30 يا 35 جلسه فيلمبرداري به اتمام برسد زيرا براي تهيهكننده بخش خصوصي مقرون به صرفه نيست. اگر همه عوامل را در نظر بگيريم كه من تنها يك نمونه از آن را مثال زدم متوجه خواهيد شد كه اين فيلمها به لحاظ ساختار با فيلمهاي ديگر كمي متفاوت است، اين دسته از فيلم ساختاري معموليتر و كمي هم شتابزدهتر دارند. * اخيراً واكنشي از سوي مسئولين سينمايي كشور به ساخت آثار كمدي سطحي و نازل ديده شده. همچنين منتقدان به ساخت و اكران اين دسته از فيلمها معترض هستند، نظر شما در اين باره چيست؟ آن هم در شرايطي كه ما شاهد ريزش مخاطب اين دسته از فيلمها نسبت به سال يا دو سال گذشته هستيم... - اين رويه كه معاونت سينمايي پيش گرفته و با سختگيري بيشتري به فيلمهاي كمدي مجوز ساخت ارايه ميشود، رويه درستي است. من هم جزء منتقدان ساخت بيرويه فيلمهاي كمدي سطحي بودم و هستم. آنقدر فيلمهاي مختلف در اين ژانر ساخته شد كه مخاطب از ديدن فيلمها اشباع شد و اقبالي به از فيلمها نشان نميدهد. متاسفانه فيلم من هم در ادامه فيلمهاي كمدي سطحي اكران شد و به نظرم اگر فيلم كمي ديرتر اكران ميشد ميتوانست مخاطب بهتري را جذب كند. به نظر ميرسد با اين رويه كه ارشاد در پيش گرفته ساخت فيلمهاي كمدي نازل و سطحي رو به پايان است، زيرا از نوروز امسال اين نوع فيلمها پشت سر هم اكران شد و قاعدتاً بايد مسئولان سينمايي واكنش نشان ميدادند. اكثر توليدات سينماي ما را فيلمهاي كمدي سطحي و نازل تشكيل داده است كه در اين فيلمها، از بازيگران طنز استفاده ميشود و سازندگان اين آثار، ابايي از انجام هر كاري براي خنداندن مردم ندارند. خدا را شكر در «لج و لجبازي» هيچ يك از اين كارها را نكردم. ميتوانستم از بازيگراني كه چهرههايشان براي مردم در برخي از نقشها آشنا است استفاده كنم، اما من بازيگرها را براساس شخصيتها و نقشهايم انتخاب كردم. از اين فيلم دفاع ميكنم چون در ورطه سطحينگري نيفتادم و معتقدم فيلم آبرومندي ساختهام. البته مردم و منتقدان بايد در اين باره قضاوت كنند. * محدود كردن صدور پروانه ساختها براي حذف فيلمهاي سطحينگر جواب ميدهد؟ - در هر حال، واكنش مسئولان فرهنگي نسبت ساخت آثار نازل و سطحي بسيار پسنديده است و اميدوارم ادامه پيدا كند ارايه پروانههاي ساخت محدود به اين دسته از فيلمها كار بسيار درستي است. سينما بايد در گونهها و ژانرهاي مختلف آثاري را براي ارايه به مخاطب داشته باشد. من آمادگي دارم تا ملودرامي جذاب بسازم و مطمئنم مخاطب ارتباط برقرار ميكند يا يك فيلم اكشن جذاب كه مدتهاست كه جاي خالي آن در سينماي ايران حس ميشود. متاسفانه هيچگاه تعادل از سوي سياستگذاران و مديران سينمايي كشور و هم از سوي فيلمسازان رعايت نشده است. با اين سياستگذاري در اكران اخيراً ما شاهد تنوع گونهها هستيم و مخاطب با تنوع ژانر مواجه ميشود و قدرت انتخاب دارد و مجبور نيست فيلم كمدي ببيند. در سه يا چهارماه گذشته مخاطب اگر قصد داشت فيلم جدي و اجتماعي ببيند نميتوانست در اكران سينماها شاهد آن باشد.اين اقدام اخير معاونت سينمايي را قبول دارم و به فال نيك ميگيرم اميدوارم اتفاق خوبي رخ بدهد. * فكر ميكنيد چقدر مخاطب توانست با «لج و لجبازي» ارتباط برقرار كند و آيا فصل مناسبي براي اكران فيلم در نظر گرفته شد؟ - فصل تابستان براي اكران بسيار مناسب است. معمولاً در سينماي ايران در نوروز و تابستان زمانهاي مناسبي براي اكران است. البته امسال مسابقات جام جهاني به اكران فيلمها لطمه زد. از سوي ديگر اكران «لج و لجبازي» مصادف شد با كنكور وامتحانات دانشگاه و گرماي بيسابقه كه در ايران شاهدش بوديم و استقبال مخاطب كمتر شد. اما در نهايت از اكران فيلم راضي هستم. ميدانم چه فيلمي ساختم و توقعام هم بايد در حدو اندازه فيلم باشد. انتظار فروش ميلياردي از اين فيلم نداشتم زيرا نه سوپراستار در فيلم داشتيم و نه فيلمنامه آنچناني را به تصوير كشيديم. يك فيلم اجتماعي كه مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار كند ساختم و خوشبختانه مخاطب هم با فيلم ارتباط برقرار كرد و وقتي با تماشاچيها فيلم راديدم، راضي بودند... باز هم ميگويم كه خوشحالم فيلم سطحي و نازلي نيست. * تبليغات فيلم اعم از سردر سينماها و پوسترها و... مانند فيلمهاي كمدي ديگر درنظر گرفته شده است به نظر شما اين نوع تبليغ براي مخاطب تداعي كننده فيلمهاي كمدي نازل و سطحي نيست؟ - تبليغات شهري فيلم با فيلمهاي كمدي ديگر (ازدواج در وقت اضافه، شيروعسل و...) متفاوت است. نوع پوسترها و تركيب حضور بازيگران بيشتر تداعي كننده يك فيلم اجتماعي است تا فيلم كمدي. اما اسم فيلم شايد تداعي كننده كمدي باشد و ميتوانست بهتر از اين باشد و اين شبهه را به وجود نياورد. * اسم فيلم، به همراه بازيگراني كه براي ساخت فيلم از آنها استفاده كرديد... - درباره بازيگران با شما موافق نيستم. «اميرجعفري» بازيگر باسواد و خوبي است در حالي كه ميتوانستيم از بازيگران كمدي كه براي مخاطب شناخته شدهاند بهره بگيريم. از بازيگراني كه اكثراً فيلمهاي بفروش داشتند كه در ماههاي اخير برخلاف انتظار فيلمها در گيشه شكست خورد اما در مورد انتخاب بازيگران، دقت لازم را داشتيم تا بازيگران براي نقشها مناسب باشند و فقط به گيشه فيلم فكر نكرديم. اما درباره اسم «لج و لجبازي» من هم با شما هم عقيدهام چون تصوري را براي مخاطب ايجاد ميكند كه از جنس فيلمهاي كمدي ديگر است. * باز هم قصد ساخت فيلم كمدي داريد؟ - قصد ساخت فيلمي به نام «هوس چند ميليوني» را دارم كه هنوز تهيهكننده آن مشخص نيست، فيلم بيشتراجتماعي است با رگههاي كمرنگي از طنز اما بار اجتماعي آن بيشتر است و مهدي طاهباز آن را نوشته است. ساخت سريال 26 قسمتي براي شبكه دو سيما پيشنهاد شده اما هنوز هيچ يك قطعي نشده است. ---------------------------------- گفتوگواز: زهرا قزيلي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 530]