واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: با رضا جاودانی درباره برنامه «یک جهان یک جام» بر اساس سليقه خودم سوال ميكنم / اهل چالش نیستم / گر جای فردوسیپور بودم ... سینمای ما- انتهاي جامجم، ساختمان توليد، طبقه همكف، استوديو 14. اينجا جايي است كه برنامه «يك جهان، يك جام» روي آنتن شبكه سه ميرود و رضا جاوداني هم آن را اجرا ميكند. چهره آشنايي كه نوروز در برنامه «مردان آهنين» اجرايش را ديدهايم. با او درباره يك ماه اجرا در اين برنامه فوتبالي كه يكي از پرطرفدارترين برنامههاي اين روزهاست حرف زديم. برنامهاي كه تهيه ميشود تا حسابي دل هواداران فوتبال را بدست آورد و از هيجانات و برد و باختها حرف بزند و نشان دهد كه بالاخره چه كسي ميتواند اين جام را در دست بگيرد؟! احسان ناظم بكايي روزي 11 ساعت جلوي دوربين برنامه «يك جهان يك جام» به روزهاي آخرش نزديك شده و حالا بعد از حدود يك ماه، رضا جاوداني مجري اين برنامه هم تقريبا ركورد اجراي زنده را به دست آورده. او روزهاي اول در مرحله مقدماتي كه 3 بازي برگزار ميشد از ساعت 3 بعد از ظهر تا 2 نيمه شب اين برنامه را اجرا ميكرد: با اين اوصاف او چطور خودش را به روز نگه ميدارد؟ «من براي هر بازي مطالعهاي دارم شايد ضعفم اين باشد كه به جاي چهار ساعت، يك ساعت مطالعه ميكنم. تا ساعت 2 شب اينجا هستم. از صبح پاي اينترنتم. طبيعتا با توجه به حجم زياد بازيها همينقدر ميشود به موضوعات مهم و حاشيهاي پرداخت.» چرا تنها جاوداني با اين فشار خوب چرا هر روز خود جاوداني اين برنامه را اجرا ميكند: «من از روز اول گفتم براي اينكه كارم جذاب شود هر دو روز يكبار بيايم اما قبول نكردند.» او در پاسخ به اينكه چرا عادل نميآيد تا بار كار او را سبكتر كند ميگويد: «من ازش خواهش كردم. اما نيامد.» اهل چالش نيستم در بخش كارشناسي و تحليل «يك جهان، يك جام» خبري از جنجال نيست. جاوداني البته نگاه خودش را به اين مجرا دارد: «وقتي كه بحث، بحث كارشناسي فوتبال است بهنظرم كسي پاي آن مينشيند كه به قول معروف خوره فوتبال است. حالا من هيجان كاذب بدهم كه «واي بياييد ببينيد فلان تيم چه كرد» خوب چه كرد؟! 2 تا گل زده. اما اگر ايران بود، وضعيت فرق ميكرد.» جاوداني كه تجربه اجراي «دايره طلايي» را دارد كه به «نود كشتي» هم معروف است، تعريف متفاوتي از چالش و جنجال دارد: «ذائقه ما عادت كرده به چالش ايجاد كردن. ما در هر برنامهاي دوست داريم چالش داشته باشيم. شما بايد به كارشناس نگاه كنيد و ببينيد كيست. بايد حال و هواي كارشناس و برنامه و وقت را در نظر داشت. گاهي وقتها زمان يك دقيقه است. بارها پيش آمده كه من خيلي دوست داشتم درباره موضوعي عميق حرف بزنيم اما زمان نداشتهايم.» عدم برنامه فاخر حرفهاي جاوداني نشان ميدهد او طرفدار نوع خاصي از اجرا و تجزيه و تحليل برنامه ورزشي است: «چرا ما عادت نميكنيم به برنامه فاخر؟! برنامهاي كه همه سرجايشان هستند. من درباره برنامه فاخر حرف دارم. ما عادت داريم كه مدام بگوييم اين را هم بلد نبودي؟ اين يكي را هم نتوانستي! هيجان اين است؟ ما در تلويزيون برنامه ورزشي فاخر ميخواهيم نه برنامهاي كه مدام چاقو بزند؛ نيشتر كافي است. اگر شما بيننده درست باشيد از همان نيشتر ميفهميد احتياج به چاقو نيست. ما چاقو نميزنيم. نيشتر ميزنيم. ايرادي كه من از برنامههاي ورزشي ميگيرم همين است. آنها دوست دارند چاقو بزنند امحا و احشاي طرف را بيرون بياورند. اين خوب نيست. در ليگ قهرمانان اروپا بارها پيش آمده كه كارشناس اشتباه كرده اما من طوري اصلاح كردهام كه به شخصيت او برنخورد و انگ فخرفروشي هم نخورم. حالا اگر هيجان نداشتم چون سيستم من اين است» با كارشناسها هماهنگم در برنامه «يك جهان، يك جام»، آنچيزي كه زياد به چشم ميآيد تعداد زياد كارشناس است. هماهنگي با آنها چهطور انجام ميشود كه وقتي برنامه زنده روي آنتن ميرود به همه وقت برسد، هم حرفشان را بزنند: «من قبل از اينكه با آنها صحبت كنم بهشان ميگويم كه چقدر وقت دارند اما سعي ميكنم ده ثانيه مانده به پايان زمان هركس، بگيرم و پاس بدهم نفر بعدي. ما هيچوقت كلام را هماهنگ نميكنيم و هميشه زمان را هماهنگ ميكنيم؛ اينكه يك دقيقه و نيم وقت داريد و در همين زمان هم صحبت كنيد. كارشناسهاي ما آنقدر واردند كه احتياجي به اين نيست كه به آنها بگوييم راجع به چه حرف بزنند و آنقدر نكات فني را بلدند كه اصلا نظرات من را قبول نداشته باشند. ببينيد، اين جهتدهي نيست. من ميخواهم راجع به تعويضها حرف بزنم تا بعد به نكتهاي برسم. اما يادتان نرود همهچيز را نميشود جلوي دوربين گفت؛ مثلا اينكه بگويم «بله، من قبلا با آقاي صدر هماهنگ كردهام كه اين سوال را بپرسم» نميتوان چنين چيزي را به زبان آورد. سوالهاي عجيب براي بعضي مخاطبان «يك جهان، يك جام» بعضي سوالهاي جاوداني به نظر غيرعادي و نسنجيده است: «بايد اين حق را به من مجري بدهيد كه براساس سليقه خودم سوال كنم. شايد نوع مطرح كردنش متفاوت باشد ولي پايه اين سوالات در رسانههاي مختلف يكسان است. ما يكسري چيزها را پشتصحنه ميبينيم اما همه را جلوي دوربين بيان نميكنيم. ببينيد باز هم ميگويم ما فقط زمانها را با هم چك ميكنيم. در مورد سوالها؛ بايد بگويم نه آنها ميدانند من چه ميپرسم و نه من ميدانم آنها چه جوابي ميدهند.» بعضي موقعها هم پيش ميآيد كه دو كارشناس با هم موضوعي را ميگويند طوري كه انگار اصلا با جاوداني هماهنگ نشده، او در اين مورد ميگويد: «خب، وقتي من بيرون استوديو نشستهام و آقاي فلاني به آقاي بهماني ميگويد بين دو نيمه اين را بگوييم. من كه خبردار نميشوم چو آن لحظه بيرون از استوديو بودم كه اين هماهنگي بينشان انجام شده.» اين لپ تاپ تزئيني نيست شايد خيليها فكر كنند اين لپتاپي كه جلوي جاوداني است، خاموش است و براي دكور روي ميز و جلوي روي او گذاشته شده: «من استفادهام را از لپتاپ ميكنم؛ حالا ميخواهند فكر كنند دكور است يا نه. هرچند اگر لپتاپ هم نبود من قبلش ميرفتم اطلاعاتم را بهروز ميكردم. اينكه شما واقعا از لپتاپ استفاده كني يا فيگورش را بگيري دو بحث جداست. من فيگور را دوست ندارم. من فرهنگ را دوست دارم كه وقتي كارشناس حرف ميزند به او توجه كني، اينكه به احترام جوابي كه به سوالت ميدهد سكوت كني.» حالا از اين لپتاپ چه استفادهاي ميشود: «معمولا سيستم بازي تيمها را ميبينم. سيستم بازي قبلي تيمها و بازيكنان و خبرهايشان را دارم. از سايتهاي معتبر استفاده ميكنم كه در سوال كردن به من كمك كنند» بچه چهار ساله نيستيم جاوداني معتقد است نبايد اطلاعاتي را كه به دست آورده به رخ مخاطب بكشد: «ما در سال 2010 ميلادي و 1389 شمسي زندگي ميكنيم. 12 سال پيش داشتن اطلاعات يكجور كار فاخر بود. اما الان داشتن اطلاعات فاخر نيست، چون منابع در دسترس هستند. بهنظرم اين اطلاعات بايد كمك كند تا شما سوالهاي بهتري كنيد. الان بچه چهارساله هم به اينترنت دسترسي دارد و اين اطلاعات را دارد. فكر نميكنم درشت كردن اين اطلاعات خوب باشد. من يك اجراي ساده بر مبناي اطلاعات كامل را ميپسندم. ما بايد بدانيم اين اطلاعات كه داريم در كجا استفاده ميكنيم. من نبايد بيايم بگويم سايت ساكرنت و بيبيسي را ميخوانم. اصلا من توصيهام اين است كه چون منابع فارسي كم است برويم سراغ منابع انگليسي. بخوانيم! اما اينكه بيايم بگويم بينندگان عزيز من يك مطلبي در سايت بيبيسي خواندهام خيلي عجيب است. اصلا و ابدا اين كار را نخواهم كرد. اصلا اين كار در سال 2010 مسخره است، خواندن وظيفه من است. همه آن را ميخوانند ولي مهم استفادهاش است. فرق عادل با بقيه همردههايش همين بود كه عادل اطلاعات را در زمانهاي مرده بازي ميدهد؛ كاري كه بقيه رعايت نميكنند. بهنظرم نمايش استفاده از لپتاپ جذاب نيست اما اگر بتوانم از آن اطلاعات خوبي در بياورم هنر من است. من تصميم گيرنده تا پاي يك برنامه ورزشي ميآيد سنگ محك همه 90 است. سنگ محكي كه جاوداني آن را قبول ندارد: «فرمت برنامه 90 با اين برنامه فرق دارد. برنامه نود مثل يك ليگ است و اين يك تورنومنت. 90 هفتگي است اما اين برنامه هر روز و به مدت يك ماه. چرا مدام از هيجان صحبت ميكنيد؟! اگر راه رفتن هيجان ميدهد فكر ميكنم ما ميتوانيم به اندازه كافي در دكور راه برويم اما مشكل چيز ديگري است. مشكل فرق نحوه اجراي من با عادل است. عادل درباره ليگي حرف ميزند كه همه بر آن اشراف داريم اما انصافا الان چند درصد از بينندهها به مثلا به تيمي مثل غنا اشراف دارند؟» بدتر از بهتر جاوداني معتقد است چون فردوسيپور همه كاره نود است ميتواند هر جوري كه دلش خواست آن را اداره كند: «در اين برنامه من تصميمگيرنده نيستم. اين برنامه تهيهكننده دارد. من به عنوان مجري فقط اجراكننده ذهنيات تهيهكننده هستم. آنجا عادل تهيهكننده برنامه هم هست. سليقه و فرمتش را ميچيند. شايد اگر اين برنامه در اختيار من بود آن را يك جور ديگري راه ميبردم. شايد بدتر از اين!» البته جاوداني تفاوت اجراي خودش با فردوسيپور را هم موثر ميداند: «كلا كاراكتر اجراي من با فردوسيپور فرق دارد. خط قرمزهاي من خيلي جلوتر است. شايد اگر من جاي عادل در 90 بودم به جاي گيردادن به داور و بازيكن به مديريت گير ميدادم!» منبع : همشهری جوان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 572]