تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):قصد ما این است که نمیریم تا توبه کنیم، ولی توبه نمی کنیم تا اینکه می میریم
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831448378




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خلاقيت بايد باورپذير باشد


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خلاقيت بايد باورپذير باشد
خلاقيت بايد باورپذير باشد
پرستو گلستاني را همه به عنوان بازيگر سينما، تئاتر و تلويزيون مي‌شناسند.او در سال‌هاي گذشته همواره به عنوان بازيگر به فعاليت مشغول بوده است. او امسال براي نخستين‌بار، كارگرداني را تجربه كرد و با نمايش «گاردن پارتي در برف» در جشنواره تئاتر بانوان شركت كرد تا طعم كارگرداني را چشيده باشد. نمايش «گاردن پارتي در برف» پس از اجرا در جشنواره و دريافت جوايزي از جشنواره، در تالار مولوي به اجراي عمومي درآمد.به بهانه اجراي اين نمايش با پرستو گلستاني  به گفت‌وگو نشستيم.• خانم گلستاني!  اولين تجربه كارگرداني چگونه بود و چه نكاتي به عنوان كارگردان برايتان مهم بود؟خلاقيت بازيگران برايم خيلي اهميت دارد به دليل اينكه از وجه بازيگري‌ام براي هدايت بازيگران استفاده كردم. در حقيقت خودم را جاي بازيگران قرار مي‌دادم، به خلاقيت آنان ايمان داشتم و به نظر من، هومن برق نورد و نرگس اميني از بازيگران خوب تئاتر هستند. همه آنها از خلاقيت خوبي برخوردار هستند،  لحظه‌هاي مدنظرم در اين نمايش را به خوبي درك مي‌كردند و به نتيجه مي‌رساندند. از طرفي خودم هم به دليل بازيگر بودنم، تاكيد زيادي روي حس لحظه‌به لحظه نقش‌ها داشتم،‌  در حقيقت از حس بازيگري‌ام در كارگرداني‌ام استفاده كردم و سعي كردم تحليل‌هايم را با يك كد و نشانه و حتي با ارائه مثال به بازيگرانم منتقل كنم. همچنين نمايشنامه «گاردن پارتي در برف» نمايشنامه‌اي به شدت بازيگر محور است و بخش عظيمي از نمايش روي دوش بازيگر قرار دارد . • بستر نمايش «گاردن پارتي در برف» يك بستر كاملا واقع‌گراست اما اتفاقات و رويدادهاي غيرواقعي زيادي در قصه نمايش جاي گرفته است و همين مسئله باعث شده تا منطق و رويداد دراماتيك در اثر با هم انطباق پيدا نكند و نوعي تضاد را رقم بزند. به اين مسئله كه هر نمايشنامه‌اي بايد به طور 100 درصد از منطق دراماتيك برخوردار باشد، اعتقادي ندارم.  در آثار چيستايثربي و به خصوص اين نمايش دو حالت جداگانه وجود دارد. همانطور كه شما گفتيد يك وجه  داستان يك مسئله كاملا رئاليستي است كه در جامعه هم به وفور ديده مي‌شود و با شخصيت‌هاي‌ نمايش از منظر روان‌شناختي و روان‌شناسانه  برخورد شده و اين آدم‌ها از جنبه‌هاي رواني در بستر زندگي اجتماعي مورد بررسي  قرار‌ گرفته‌اند. در وجه ديگر نمايش كه در متن هم وجود داشت و علاقه‌مندي من به متن را رقم زد،  ساختار غيرواقعي و سوررئاليستي قضيه است. فضا، يك فضاي يك غيرواقعي بود كه داستان‌هاي غير ملموسي را رقم مي‌زد و قصه در يك جايگاه غيرواقعي حتي با شخصيت غيرواقعي شكل مي‌گرفت در عين حال شيوه اجرايي در بستر قصه وجود داشت. • قصه كاملا واقعي است اما به عنوان مثال ورود مرد سفيدپوش كاملا غير واقعي است و در عين حال هيچ تغييري در فضاي داستان وارد نمي‌كند و ساير شخصيت‌ها هم به دور از هر گونه منطق داستاني دراماتيك به راحتي پذيراي اين شخصيت مي‌شوند. من اين مسئله را اينگونه نمي‌بينيم. اتفاقا معتقدم كه هميشه نبايد با مسائل از پيش تعريف شده جلو برويم.  ممكن است به يك شيوه و نوع نگاه در اجرا دست پيدا كنيم كه اتفاقا جديد باشد كما اينكه معتقدم اين خلاقيت‌ها بايد باورپذير باشد. به نظر من در اين مسئله مرد سفيدپوش شخصيتي كاملا غيرواقعي است، كه وارد يك داستان واقعي مي‌شود و تماشاگر هم به راحتي او را مي‌پذيرد؛  در حقيقت در عملكرد، رفتار و... او واقعي است،  اما اساس و مبناي او غيرواقعي است. • بحث جنايي نمايش كه محور اصلي داستان و تم نمايش هم بر مبناي آن طرح‌ريزي و شكل گرفته است در روند نمايش و با طي شدن زمان كمرنگ‌تر مي‌شود و به حاشيه مي‌رود در حالي‌كه مي‌تواند مبنا و پايه نمايش باشد. به نظر من بيان اين مسئله تا همين حد كافي و لازم به نظر مي‌رسد، براي اينكه بيشتر از اين، حرف قصه تغيير پيدا مي‌كرد و قرار نبود جنايت حرف اصلي نمايش باشد. در ساختار نمايش و در لحظه به‌لحظه نمايش اين داستان جنايي را مي‌بينيم اما پررنگ نيست. به نظر من حد داستان جنايي نمايش همين‌قدر بود و نبايد بيش از اين پررنگ مي‌شد، چرا كه مفهوم كلي قضيه و نگاهي كه در داستان رئال نمايش وجود دارد و نتيجه‌گيري حاصل از آن را تحت‌الشعاع قرار مي‌داد و حتي آن را از بين مي‌برد،  نمي‌خواستم يك تئاتر جنايي را روي صحنه برده باشم اما رگه‌هاي جنايي را در اين نمايش لازم و ضروري مي‌ديدم.• اما به هر حال اين مسئله جنايي محور نمايش قرار مي‌گيرد ولي مخاطب در آخر نمايش با يك جنايت جديدتر و  واقعي‌تر روبه‌رو مي‌شود. در حالي كه از ابتدا مخاطب در اين انديشه است كه با يك داستان جنايي روبه‌رو است اما در پايان، قضيه متفاوت مي‌شود و تازه جنايت شكل مي‌گيرد،  با اين وجود بهتر نبود بيشتر به اين مسئله پرداخته مي‌شد خصوصا كه در انتهاي نمايش كه  شخصيت‌ها بسيار راحت‌تر با اين امر روبه‌رو مي‌شوند و خيلي ساده از كنار آن مي‌گذرند. واضح‌‌تر توضيح دهيد تا بتوانم پاسخ دهم.• در انتهاي نمايش مي‌بينيم كه نيكي زنده است و هيچ‌كدام از آن داستان‌ها واقعيت نداشته و نيكي به همراه همسرش، ساحل را به همراه فرزند نوزادش تنها مي‌گذارند و مي‌روند پس از شنيدن صداي شليك گلوله است كه فرضيه جنايت جديد شكل مي‌گيرد و نمايش با ابهام به پايان مي‌رسد.در شكل واقعي و رئاليستي قضيه حرف شما صحيح است و جنايت در انتهاي نمايش رخ مي‌دهد و ما تا همين حد با مسئله روبه‌رو مي‌شويم، اما واقعا چه كسي مي‌تواند بگويد اين داستان، يك داستان واقعي بوده؟! شايد اين داستان يك خواب يا رويا بوده؟! البته تمام اين مسائل به اين دليل بدون نتيجه در اختيار مخاطب قرار گرفته تا خودش در اين‌باره فكر كند. چه كسي مي‌تواند بگويد كه بچه‌اي كه در انتهاي نمايش به ساحل داده مي‌شود،  واقعي است؟ در حقيقت هيچ مرزي بين واقعيت و رويا در اين نمايش وجود ندارد و تمام اين مسائل را به عمد در نمايش قرار داده‌ام.• بازگذاشتن پايان نمايش به نظر من ريسك بزرگي است و مي‌توان تفسيرها و برداشت‌هاي متفاوتي از نمايش داشت از اين برداشت‌هاي متفاوت هراسي نداشتيد؟زندگي ما مجموعه‌اي از واقعيت و غيرواقعيت‌هاست. • چرا انديشه شخصي خود را از اين مسائل وارد نمايش‌تان نكرديد؟انديشه من در لحظه‌لحظه نمايش جاري است؛ چه در لحظه‌هاي واقعي نمايش و چه در لحظه‌هاي غير واقعي نمايش مي‌توانيد آن را ببينيد. • اما هيچ جمع‌بندي‌اي از اين لحظه‌ها تا پايان نمايش پديدار نمي‌شود و به وحدت نمي‌رسد!براي اينكه من اعتقاد دارم مي‌توان به هزاران شكل فكركرد و اينكه هيچ آدم مطلقي در دنيا وجود ندارد.منبع :همشهري





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 480]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن