واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: تفتی با بازی در سریال «زیرزمین» و نقش جوان خروسباز بین عموم مردم شهرت یافت و این روند با حضور در سریال «میوه ممنوعه» كامل شد. تفتی را این روزها... تخیل بزرگ ترین توانایی یك بازیگر است عمار تفتی متولد سال 1360 است. با این كه جوان است، اما سالهاست به عنوان بازیگر حرفهای در سینما و تلویزیون فعالیت میكند. 10 ساله بود كه در فیلم سینمایی «ایلیا نقاش جوان» به كارگردانی ابوالحسن داوودی بازی كرد و 3 سال بعد با بازی در فیلم «نون و گلدون» نشان داد كه كارگردانان میتوانند روی او به عنوان یك بازیگر حرفهای حساب كنند. تفتی با بازی در سریال «زیرزمین» و نقش جوان خروسباز بین عموم مردم شهرت یافت و این روند با حضور در سریال «میوه ممنوعه» كامل شد. تفتی را این روزها در سریال «ساختمان 85» و در نقش كامران میبینیم. او گزیدهكاری را به پركاری و بازی در هر نقش و كار با هر كارگردانی ترجیح میدهد. برای همین گاهی خلوتی را انتخاب میكند تا بتواند با مطالعه و دیدن درست اطراف، نیروی بازیگری خود را تقویت كند. گفتوگوی روزنامه جامجم با تفتی به مدد نامه الكترونیكی (ایمیل) صورت گرفت. چون او فعلا به یكی از همان خلوتها رفته تا ببیند، بشنود و بخواند. با نگاهی به نقشهایی كه تاكنون بازی كردهاید، میتوان به این نتیجه رسید كه خیلی خوب با نقش هماهنگ میشوید. به همین دلیل بخوبی هم میتوانید آن را اجرا كنید. چگونه به این تكنیك دست پیدا كردید؟بازیگری در تعریف ابتدایی خود به تقلید و بازنمایی خلاقانه و باورپذیر از طبیعت یا واقعیت اطلاق میشود که در غایت کمال میتواند خود واقعیتی مجرد یا متخیل تلقی شود. فکر میکنم آن که به عنوان بازیگر عهدهدار اجرای نقشی میشود، صرفنظر از رسانهای که در آن نمایش میدهد و البته صرفنظر از آن جماعت بیاستعدادی که هر رسانهای برای برآوردن برخی ضروریات به حضورشان نیازمند است و ناآگاهانه بازیگرشان مینامند این یک ضرورت غیرقابل انکار ازلی و ابدی در تاریخ نمایش جهان است که دستکم حرکات و بیان خلاقانه و باورپذیر باشد. چقدر قبل از شروع بازی در یك اثر خودتان به شخصه در ارتباط با نقشی که قرار است ایفا کنید، تحقیق میكنید؟اگر در مورد کارهایی میپرسید که بعضا میتوان ردپایی از هنر در آنها یافت، کارگردانی دارد که اصول کارگردانی را هم بلد است، بازی را میشناسد، روانشناسی بلد است و میتواند بازی بگیرد یا دستكم موقعیت خلاقانهای را طراحی کند تا بازی خلاقی رخ دهد، فیلمبرداری دارد که دستکم یک بار فیلمنامه را خوانده است و با بازیگر و کارگردان بر سر چگونگی وقوع هر صحنه گفتوگو میکند و تمرین هنوز معنی خود را از دست نداده است، بیشک بازیگر نیز موظف به تحقیق و تحلیل روی نقش است و باید دریایی از ایدههای خلاق و قابل اجرا داشته باشد تا بتواند بساط خود را در برابر کارگردانش بگشاید تا او بهترین و مناسبترین را انتخاب کند و با هم آن را پرورش دهند. اگر این شرایط فراهم باشد که با بخت بلند، چند سال یکبار دست میدهد، میتوان با نقش دست و پنجه نرم کرد. در غیر این صورت در کارهایی که صرفا امرار معاش است، بازیگر پیوسته مغلوب نقش است و مجبور است در قالب بازیگر فرو رود. مانند عروسک خیمه شببازی که به مقتضای داستان تکانی میخورد و خود چیزی بر داستان نمیافزاید، گیرم که گاهی زیبا یا خوشلباس هم باشد. نقش خوب از نظر شما چه ویژگیهایی دارد؟نقش خوب مثل کتاب خوب ذهن را درگیر میکند و موج ایدههای تازه را در ذهن به راه میاندازد. نقش خوب مثل یک شخصیت حقیقی است. نه خوب است و نه بد و قابلیت تبدیل به هر دو را در موقعیتهای مختلف دراماتیک داراست. چندوجهی است، روانشناسی دارد، پیشینه دارد و میتوان آن را روانکاوی کرد. نقش خوب نقش همین آدمهای معمولی دور و برمان است بدون آن که متوجه شویم چقدر خوب نقششان را بازی میکنند که البته با نابازیگری تفاوت دارد. واقعیتی است که با بازی آراسته میشود، بیآن که چیزی از خلوصش کاسته شود. اگر بستر مناسبی وجود داشته باشد و نویسنده کار خود را درست انجام داده باشد و سر صحنه بازیگر و کارگردان مجبور نباشند جور دستمزد کم و بیانگیزگی فیلمنامهنویس را بکشند، میتوان گفت نقش خوب و بد وجود ندارد، بلکه بازیگر خوب و بد وجود دارد. ولی این روزها همه تعاریف تغییر کردهاند. اما هنوز هم هر نقشی که بیشتر در ذهن تماشاچی ماندگار شود، بهترین نقش است. چگونه با مهدی فخیمزاده آشنا و برای بازی در سریال ساختمان 85 دعوت شدید؟ ظاهرا بازی من در فیلم سینمایی «خواب زمستانی» ساخته آقای سیامک شایقی را به خاطر داشتند و این فرصتی شد برای آشنایی با آقای فخیمزاده و بازی در سریال ساختمان 85. نوع کار فخیمزاده را چقدر دوست دارید؟یکی از جذابیتهای همکاری با این كارگردان متفاوت و غافلگیرکننده بودن کارهایش است. همكاری با آقای فخیمزاده یکی از همان فرصتهایی است که بندرت دست میدهد. شرایطی کاملا حرفهای و درست که نهتنها دغدغه هر بازیگر حرفهای و هر نیروی حرفهای دیگر در جریان فیلمسازی است که نیاز ضروری فرهنگ غالب فیلمسازی معاصر در سرزمین ماست. نقشهای منفی معمولا در آثار فخیمزاده قوی و جذاب هستند. شما برای متفاوت كردن نقش كامران در سریال ساختمان 85 چه كردید؟ نقش من در این کار منفی نیست. پس از چند جلسه گفتوگو بر سر نقش و طی فرصتی بیش از 2 ماه بین مطالعه فیلمنامه و شروع فیلمبرداری، من تصویر ناقصی از شخصیت یک جوان ساده و زودباور که خود را زرنگ میانگارد، در ذهن ساخته بودم. ولی چیزی که او را نسبت به دیگران خاص و متفاوت نشان دهد نیافتم. در آخرین ساعتهای پیش از شروع فیلمبرداری، من هنوز گیج بودم. هم به سبب ناآشنایی با روش فخیمزاده و چیزی که ممکن بود از من توقع داشته باشد و هم به خاطر نقشی که هنوز برایم گنگ بود و تصویر روشنی از آن نداشتم. موضوع را با كارگردان در میان گذاشتم و او گفت: «یک قدم از من و یک قدم از تو. پیدایش میکنیم.» اولین دور تمرینات انجام شد و در فاصله دو تمرین چند جملهای در مورد شخصیت با من صحبت کردند. تمرین بعدی آغاز شد و من حیرتزده، دری باز شد و کامران با لباس، اطوار و گویش خاص خودش شروع به بازی کرد. من او را تقلید کردم و فخیمزاده پسندید. کامران شخصی بود که فخیمزاده هنگام نوشتن فیلمنامه او را یافته بود و موقع بازی به من معرفی کرد.در این نقش بیشتر به تیپ نزدیک شدهاید. قبول دارید؟خیر. این نقش اصلا تیپ نیست و در حقیقت اگر به شکل تیپ هم اجرا میشد در نهایت چنگی به دل نمیزد. با سختگیریهای فخیمزاده چطور کنار آمدید؟به عقیده من، زندگی کردن با نقش به این صورت که او را به همراه خود به خانه یا صف نانوایی هم ببریم، چندان کار سادهای نیست و نهتنها کارساز نیست که میتواند دردسرساز هم باشدفخیمزاده سختگیر نیست. اتفاقا بسیار انعطافپذیر و معتدل است. این تصور اشتباهی است که دیگران نسبت به او دارند. فخیمزاده از نادر کارگردانانی است که با متانت تمام میشنود، فکر میکند و نظر میدهد، ولی به شرط آن که حرف، حرف حساب باشد. او به حرفه اش احترام میگذارد و از آن لذت میبرد. اگر شما هم کارتان را محترم بشمارید و دوست بدارید با او کنار خواهید آمد. به هر حال او سختگیر نیست و یک كارگردان حرفهای است. قصه ساختمان 85 را چقدر پسندیدید؟در میان کارهایی که تاکنون انجام داده بودم، کار متفاوتی بود و رقابت در میان این همه نقش متفاوت در یک اثر امری هیجانانگیز به حساب میآمد. بعلاوه تم اصلی داستان برایم جذاب بود. اینکه درست در کنار گوشمان بسیار وقایع متفاوت رخ میدهد که بیخبریم و اینکه بسیاری از آنها که میشناسیم، درواقع آن کسی نیستند که به ما شناساندهاند. در حقیقت ما در دنیایی زندگی میکنیم که دیگر نمیتوان کسی را شناخت. چون روابط پیچیدهتر از پیشاند و اغلب بر سر منافع شخصی آدمها و نه به صرف یک ارتباط. فخیمزاده چه چیزی به شما آموخت که درس تازهای برایتان محسوب میشود؟هر چه بهتر باشی، کارت سختتر است. وقتی در نقشی گل میکنی یا مردم تو را میشناسند، کارت راحت نمیشود، بلکه تازه کار شروع میشود. از کار و آنچه که به نظرت درست میآید به هیچ عنوان نباید بگذری. فقط میتوانی کمی انعطافپذیر باشی. هر چه پیش آمد، تو باید کارت را آنگونه که فکر میکنی درست است انجام دهی تا بتوانی مسوولیت آن را بر عهده بگیری. به هر قیمتی شده باید حرفهای باقی بمانی و آلوده نشوی. این چیزهایی بود که از فخیمزاده آموختم و حاصلش آن شد که تصمیم بگیرم در شرایط فعلی که فرهنگ رایج فیلمسازی، مقاطعهکاری و پیمانکاری است ـ نه بهزعم من بلکه به استناد تعرفههای شغلی در اداره مالیات ـ برای مدتی استراحت کرده و روی خودم و حرفهام مطالعه کنم تا با زمینه مساعدتری در آینده نزدیک، حضور بهتر و موثرتری داشته باشم. زندگی کردن با نقش چقدر درست یا غلط است؟نظریههای مختلفی در این زمینه وجود دارد. به عقیده من، زندگی کردن با نقش به این صورت که او را به همراه خود به خانه یا صف نانوایی هم ببریم، چندان کار سادهای نیست و نهتنها کارساز نیست که میتواند دردسرساز هم باشد. تخیل بزرگترین توانایی یک بازیگر است. میتوان نقش را در تمام موقعیتها تجسم کرد و با او همراه شد. میتوان شاهد زندگی نقش بود و همه زندگیاش را کنکاش کرد ولی زندگی کردن با یک موجود تازه، بیتردید عواقبی هم دارد. در شرایط امروز انتخاب کردن یا انتخاب شدن چقدر در کارهای هنری سخت یا آسان است؟مربوط به شرایط امروز نیست. یک نوع موضعگیری در روند کاری یا در دل و ذهن مردم است که به شخصیت هنرمند برمیگردد. یک تصمیمگیری است بر سر این که در کجای تاریخ بایستیم. خواجه شیراز هم این سوال را داشته است، وقتی میگوید «با خاک راه راست شدم همچو باد و باز، تا آبروی میرسدم نان نمیرسد.» به هر حال این تصمیمگیری سابقه تاریخی دارد. امضای خاص بازی عمار تفتی چیست؟اولین چیزی که با شنیدن اسم یک بازیگر به ذهنتان میرسد، امضای اوست. اگر چیزی به ذهنتان نرسید، لابد دارد تمرین امضا میکند. نظر كلیتان درباره ساختمان 85 چیست؟نقطه عطف زندگی حرفهایم تا به امروز. نظر منتقدان چقدر برایتان اهمیت دارد؟ این که چه قضاوتی درمورد شما دارند؟منتقدان ریههای جامعهاند. حالا اگر من دوست داشته باشم سیگار بکشم، من میمانم و ریهام. جایی که الان ایستادهاید همان جایی است که پیش از این میاندیشید؟من نایستادهام، بلکه به آهستگی در حرکتم و این مسیری که میروم، همانی است که پیش از این میاندیشیدم. جلوی دوربین چقدر به مخاطبان میاندیشید؟پیوسته در تلاشم تا فراموش نکنم که تماشاگر من، باسواد، باهوش، خوشذوق و لایقترین فردی است که انتخاب کرده است تا قسمتی از وقتش را با من تقسیم کند. هر دو باید از این مصاحبت لذت ببریم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 370]