واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: بعضی از خصوصیات شخصیتی در افراد وجود دارد که آسیب های جدی به روابط زناشویی وارد می کند . در این میان می توان به ویژگی های خشم، و عدم مسئولیت پذیری اشاره کرد .گاهی اوقات نیز نوع رابطه زناشویی با یک نقص کلی و مهم روبروست مانند اختلاف سنی فاحش. برخی از این نقایص شخصیتی و رابطه ای قابل برطرف شدن است و برخی نیاز دارند تا طرف مقابل با استفاده از مهارت های خاصی به سازگاری و کنار آمدن با آنها بپردازد. در این مقاله می خواهیم از یک خصوصیت شخصیتی صحبت کنیم و چگونگی روند انتخاب و علل این امر را در افراد مورد بررسی قرار دهیم. اعتیاد به کنترل دیگران آیا می بایست که همیشه همه چیز مطابق میل و خواسته ی همسر شما باشد و گرنه بسیار ناراحت خواهد شد؟ آیا در ترس همیشگی از اینکه مبادا کاری کنید که همسرتان را مکدر یا عصبانی کنید، زندگی می کنید؟ به عبارتی آیا می بایستی که همیشه کارها را به روش او انجام بدهید وگرنه دلخور خواهد شد؟ آیا احساس می کنید که همسرتان مدام از شما انتقاد کرده و محاکمه تان می کند؟ آیا این احساس را دارید که او مدام شما را زیر نظر دارد؟ حد اقل در ظاهر و برخورد اول باید او را از نظر نیازی که در خود احساس می کند( کنترل گری) اقناع کنید و شاید سپس بتوانید با دلایلی نرم و ملایم نظر او را تغییر دهید. اگر به هر یک از سؤالات فوق پاسخ مثبت دادید، این امکان وجود دارد که درگیر یک «معتاد به کنترل دیگران» باشید. یک «معتاد به کنترل» عملاً نقطه مقابل «قربانی» است. در حالی که «قربانی» اغلب از اتخاذ هرگونه تصمیمی سرباز می زند، «معتاد به کنترل» می بایستی که تمامی تصمیمها را او اتخاذ کند. «قربانی» به دیگران چشم کمک و نجات دوخته است، در حالی که «معتاد به کنترل» تقریباً هرگز درخواست کمک نمی کند. از آنجا که به خود می گوید: «خود از عهده اش برخواهم آمد.» «قربانی» اغلب از شما توقع دارد که به او بگوئید چکار کند در حالی که این «معتاد به کنترل» است که برای شما تعیین تکلیف می کند. بیشتر انسانها مایلند که کنترل زندگیشان را به دست داشته باشند و هنگامی که اوضاع از کنترل آنها خارج می شود، احساس خوبی ندارند. اما تفاوت در اینجاست که معتادین به کنترل باید که کنترل همه چیز با آنها باشد و هر کاری خواهند کرد تا که مبادا احساس کنند چیزی تحت تسلط و کنترل آنها نیست. این الگوی خاص مشکلات جدی خاصی را در روابط سبب می شود که به قرار زیر می باشند: معتادین به کنترل از لحاظ احساسی بسته بوده و به سادگی احساسات آسیب پذیری و عواطف خود را بروز نمی دهند. معتادین به کنترل از اینکه بپذیرند به شما نیاز دارند، خوششان نمی آید. معتادین به کنترل آنقدر به شما احتیاج دارند که می خواهند تمامی وقت شما را در کنترل خود داشته باشند. از اینرو حس مالکیت زیادی روی شما داشته و در ضمن بسیار حسود نیز می باشند. معتادین به کنترل براحتی از دست شما و دیگران ناراحت شده و هنگامی که چیزی مطابق میل آنها نیست و یا هنگامی که احساس می کنند روی اوضاع و امور کنترل کافی ندارند، می رنجند و یا عصبانی می شوند. در حالی که «قربانی» اغلب از اتخاذ هرگونه تصمیمی سرباز می زند، «معتاد به کنترل» می بایستی که تمامی تصمیم ها را او اتخاذ کند. معتادین به کنترل می توانند نسبت به عادات زندگی، امور روزمره، کار و... وسواسی بوده و بنابراین زندگی با آنها می تواند بسیار مشکل و دشوار باشد. معتادین به کنترل سعی در کنترل انتخاب ها و عادت های اطرافیان خود دارند. معتادین به کنترل از اینکه کسی به آنها بگوید چکار کنند، اصلاً خوششان نمی آید؛ چرا که احساس می کنند که دیگر کنترل در دست آنها نیست. معتادین به کنترل ممکن است که جانبداری مفرط نسبت به بعضی گرایشات و سلیقه ها در رابطه با شما داشته باشند. معتادین به کنترل به سختی می توانند بعد از کار و یا آخر هفته ها و در تعطیلات استراحت کرده و کمی بیاسایند. این امکان وجود دارد که معتاد به کارشان باشند. معتادین به کنترل ممکن است بسیار بی صبر، عجول و کم طاقت بوده و در نتیجه بسیار تحریک پذیر باشند. معتادین به کنترل امکان دارد والدینی بسیار سلطه جو و انتقادگر شوند. افرادی که در کودکی توسط بزرگترها و یا اوضاع و شرایط کنترل می شده اند و این کنترل موجبات ضعف آنها را سبب شده است، ممکن است این تصمیم ناخودآگاه را گرفته باشند که هرگز در بزرگی اجازه ندهند که کنترل چیزی از دستشان خارج شود. مرد چگونه ممکن است به یک معتاد به کنترل جذب شوید؟ در کودکی مادر و یا پدر فوق العاده «کنترلگر» داشتید و در نتیجه بین «عشق» و «کنترل» تداعی معانی دارید. شما خود مقادیری احساس ضعف دارید و این اعتیاد همسرتان به کنترل شما و دیگران را با «قدرت» و «هدفمندی» او اشتباه می گیرند. شما یک قربانی هستید و بدنبال کسی می گردید که به شما بگوید چکار بکنید و مسئولیت زندگیتان را برایتان به عهده بگیرد. در کودکی از لحاظ جسمانی،و یا کلامی مورد اذیت و آزار قرار گرفتید و تنها راه مسیر برای ارتباط با دیگران را در این می بینید که دیگران شما را کنترل کنند و شما از آنها بهراسید. شما خود یک معتاد به کنترل هستید و به دلیل مشابهت او را جذب کرده اید. درمان و کنترل این ضعف یکی از مشکلترین هاست. چرا که بر طبق تعریف، معتاد به کنترل اصولاً از اینکه کنترل شود، متنفر است و این موضوع اعتراف به مشکلش را نیز شامل می شود. مخصوصاً هنگامی که از طرف نامزد/همسرش به او اولتیماتوم داده شود. در برخورد با این افراد مقابله و سرکشی بی فایده است. حد اقل در ظاهر و برخورد اول باید او را از نظر نیازی که در خود احساس می کند( کنترل گری) اقناع کنید و شاید سپس بتوانید با دلایلی نرم و ملایم نظر او را تغییر دهید. شما باید اعتماد به نفس را بیش از پیش به او القا کنید تا حس کند انچه را که در روان خود احتیاج دارد بدست آورده و مدیریت کامل بر اوضاع را حفظ نموده است. در ارتباط با این افراد مراقب خودتان باشید تا به سرزنش و انتقاد های درونی روی نیاورید در حقیقت در این روش های برخورد شما قربانی نشدید بلکه با مهارت خاصی توانستید او را کنترل نمایید. تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 302]