واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: جام جم آنلاين: تقريبا همه پدر و مادرها حاضرند براي موفقيت فرزندانشان در زندگي هر بهايي بپردازند، در حالي كه گاه اين تلاش بيش از اندازه، فرزندان را به سوي زمينههايي سوق ميدهد كه چندان مطلوب نيست.نتيجه نهايي آن است كه امكان دارد كودكان تمام اقدامات استاندارد شده را بخوبي انجام دهند، ممكن است بهترين رتبه را كسب كنند، برنده جوايزي بشوند و در بهترين مدارس حرفهاي پذيرفته شوند، اما در آن زمينه خوشبخت نخواهند بود و چيزي واقعا خلاق به وجود نخواهند آورد. عوامل گوناگوني وجود دارند كه در تمام مراحل زندگي از بدو تولد تا بزرگسالي ميتوانند به اشكال مختلف خلاقيت فرد را با مانع روبهرو كنند. اين عوامل به طور مستقيم يا غيرمستقيم فرد را تحت تاثير قرار ميدهند و سبب تضعيف يا تخريب آن ميشوند. اين دسته از عوامل را ميتوان با عنوان موانع محيطي خلاقيت نامگذاري كرد. برخي از اين موانع منشأخانوادگي دارند، يعني در جريان تعامل كودك با والدين و محيط خانه پديد ميآيند. ما در اين مطلب سعي داريم به عوامل خطرسازي كه مانع خلاقيت كودكان در خانواده ميشود، بپردازيم. با آشنايي اين موانع ميتوان بستري فراهم آورد كه خلاقيت فرزندان عزيزمان بخصوص با فرارسيدن تابستان و اوقات فراغت بيشتر شكوفاتر شود. آسيبرسانها به خلاقيت را ميتوان به 2 گروه تقسيم كرد: - عوامل فردي (دروني) - عوامل محيطي (بيروني) منظور از عوامل فردي، عواملي است كه به ويژگيهاي فرد مربوط ميشود و موانع محيطي به مواردي ميگويند كه فرد در ارتباط با ديگران دارد. يكي از اين عوامل محيطي كه در سستي قوه خلاقيت كودكان تاثير بسزايي دارد، خانواده است. عواملي كه مانع خلاقيت كودكان در خانواده ميشود به شرح زير است. تبعيض تبعيض جنسيتي يا تبعيض ميان فرزندان ازجمله عوامل آسيبزاي قوه خلاقيت است. بسياري از والدين آگاهانه يا ناآگاهانه با اعمال تبعيض ميان فرزندان موجب اختلاف بين آنان و دلسردي از زندگي ميشوند. تبعيض در برخورد با خطاها و اشتباهات فرزندان موجب سلب اعتماد به نفس در آنان ميشود. تاكيد بسيار بر جنسيت كودك و تمايز قائل شدن زياد ميان دختر و پسر، يكي از موانع مهم رشد خلاقيت كودكان در برخي خانوادههاست. در برخي فرهنگها بسياري از دختران و پسراني كه از تفكر خلاق برخوردارند، به سبب ملزم شدن به رعايت پارهاي مقررات و هنجارهاي از پيش تعيين شده و همچنين به دليل قرار گرفتن در نقشهاي قالبي كه فرهنگ و محيط بر آنها تحميل كرده، علايق و تمايلات خلاقانه خود را سركوب ميكنند، در نتيجه بتدريج دچار تعارض ميشوند و خلاقيت آنها از ميان ميرود. وعده پاداش محققان با تحقيقات وسيعي كه انجام دادهاند دريافتهاند بچههايي كه در ازاي پاداش اقدام به انجام كار ميكنند به قدري به خاطر انتظار پاداش، حواسپرت ميشوند كه لذت آنها از فعاليت با مانع مواجه ميشود. همچنين از ميزان انگيزش آنها كاسته شد و اين كودكان وقت كمتري براي كار اختصاص ميدادند؛ بعلاوه كيفيت كارايي اين كودكان در مقايسه با آنها كه منتظر دريافت پاداش نبودند، پايينتر بود. در نتيجه بايد به انگيزش دروني توجه شود كه باعث حفظ خلاقيت در كودكان ميشود. اجبار به همنوايي اگر فرزندان با اطلاعات و دنبالهروي از روشهاي متداول و قواعد خشك و انعطافناپذير مجبور و مستلزم باشند، به طور چشمگيري خلاقيت در آنها نابود ميشود. والدين مسلط و قدرتطلب كه نظم افراطي را بر فرزندانشان تحميل ميكنند، به طور نادانسته و ناخواسته زمينهساز زوال قوه خلاقيت ميشوند. فضاي عاطفي خانواده منظور از فضاي عاطفي، محيط و شرايط خانوادگي است كه تحت تاثير آن افراد احساس آرامش، امنيت و خودباوري ميكنند. صاحبنظران معتقدند خانواده تنها جايگاهي است كه اعضا در همه موقعيتها و شرايط بحراني، خود را به آن ميرسانند و در آن تجديد قوا و روحيه ميكنند. فضاي عاطفي خانواده در خلاقيت مثل نور براي درختان است. اگر تمام نيازهاي اساسي درخت نظير آب، خاك و كود تامين باشد، اما نوري به آن نرسد هيچ يك از اين عناصر به رشد درخت كمك زيادي نخواهد كرد. در خانوادهاي كه فضاي عاطفي آن پر از تنش و فشارهاي دائمي و سرد و بيحرارت است و مبادله عاطفي جريان ندارد و احساس تنهايي در آن موج ميزند، كمتر ميتوان شاهد ظهور افراد خلاق در خانواده بود. بيهوده شمردن تخيلات كودك تخيل كودك، اساس خلاقيت اوست و چنانچه تخيلات و روياهاي كودك با بي توجهي، تمسخر و بيهوده انگاشتن از جانب والدين روبهرو شود، در واقع سرچشمه خلاقيت او خشكانده شده است. محكوم كردن خيالپردازي كودك و وادار كردن او به واقعبيني در خانواده، نگرش و شيوهاي كاملا اشتباه است و براي بذر حساس خلاقيت كودك، آفتي مهلك محسوب ميشود. تحميل علاقه علاقه، عاملي دروني است و زماني نتيجهبخش است كه از درون بجوشد. بعضي والدين به خاطر آن كه آرزو دارند فرزندانشان در زندگي موفق شوند، آنها را در زمينههايي هدايت ميكنند كه چندان مورد علاقه كودكان نيست. نتيجه اين ميشود كه كودكان ممكن است تمام اقدامات استاندارد شده را بخوبي انجام دهند. ممكن است بهترين رتبه را كسب كنند، برنده جوايزي بشوند و در بهترين مدرسه پذيرفته شوند؛ اما به يقين در آن زمينه مبتكر، نوآور و خوشبخت نخواهند شد و نميتوانند محصولي خلاقانه به وجود آورند، چون آنچه به دست ميآورند از علاقه آنها سرچشمه نگرفته و از درون براي آنها لذت ايجاد نميكند. نشناختن علايق دروني كودك بسياري از كودكان بخصوص در سنين پايين، از علايق و كششهاي خود نسبت به موضوعات و پديدههاي پيرامون اطلاع روشني ندارند يا اين كه نميتوانند آن را به زبان بياورند. اين موضوع از موارد بسيار حساس به شمار ميرود كه بايد از همان دوران كودكي مورد توجه والدين قرار گيرد. خانوادههايي كه نسبت به اين مساله بيتفاوتند و سعي نميكنند انگيزهها و موضوعات مورد علاقه كودك خود را شناسايي و كشف كنند، ناخواسته فرصتهاي زيادي را براي رشد خلاقيت كودك از وي سلب ميكنند. تحقير مربيان و والدين اين نكته را مدنظر داشته باشند كه اگر كودك تحقير شود، نميتواند از خود خلاقيت نشان دهد. تحقير كردن يعني جلوي پرواز را گرفتن. تحقير باعث ميشود جرات و جسارت از كودك سلب شود. تحقير كردن به معناي كشتن شخصيت كودك و در مجموع يكي از عوامل بازدارنده خلاقيت كودكان محسوب ميشود. ايجاد رقابت ميان كودكان رقابت ميان كودكان معمولا وقتي پديد ميآيد كه: الف) نوعي ارزيابي و رتبهبندي به وسيله والدين وجود داشته باشد. ب) پاداش يا جايزهاي در ميان باشد. به طور معمول اگر كودكان احساس كنند كار آنها به وسيله والدين ارزشگذاري خواهد شد يا به بهترين كار جايزه يا پاداش داده ميشود، بيشتر از آن كه به انجام بهتر آن كار بينديشند، به كسب آن جايزه فكر ميكنند. در ضمن گاهي اين رقابتها به ستيزهجويي ميان كودكان تبديل شده، سبب ميشود آنها نتوانند از تواناييها و استعدادهاي واقعي خود استفاده كنند. قرار دادن قوانين خشك و دست و پاگير در منزل بسياري از والدين براي كودكان خود قوانين و مقررات خشك و محدودكنندهاي نظير مقدار ساعتهاي درس خواندن در روز، راس ساعت معين خوابيدن، استفاده از لوازم خاص و... قرار ميدهند. پديد آوردن چنين شرايطي در منزل و اصرار و پافشاري بر رعايت آنها از جانب كودكان سبب ميشود كودك بتدريج به قالبي و تكراري رفتار كردن عادت كند. بايد توجه داشت كه افكار و رفتارهاي كليشهاي و تكراري نقطه متضاد خلاقيت است. ناآشنايي والدين با مفهوم واقعي خلاقيت ناآگاهي برخي والدين از فرآيند رشد خلاقيت در كودكان و مطالعه نكردن آنها در اين زمينه سبب ميشود هيچ گاه نتوانند براي پرورش و شكوفايي خلاقيت كودك خود برنامهريزي و اقدام صحيحي كنند و به اين ترتيب ناخواسته سبب ميشوند استعدادهاي خلاق كودكشان به هدر رود. انتقاد مكرر از رفتارهاي كودك ارزيابي پيدرپي رفتارهاي كودك و زير ذرهبين قرار دادن و انتقاد از كارهاي او در خانواده آزادي، امنيت خاطر و اعتماد به نفس كودك را مختل و ترس از اشتباه را تقويت ميكند. اين ترس چنانچه در كودك حالت مرضي پيدا كند، جرات ابراز هرگونه انديشه جديد يا انجام كارهايي را كه در عين خلاق بودن، احتمال وجود اشتباه نيز در آنها وجود دارد، در كودك از ميان ميبرد و به اين ترتيب خلاقيت كودك كه لازمهاش داشتن آزادي و امنيتخاطر در محيط خانواده و خطرپذيري و عدم ترس از اشتباه است، با مانع روبهرو ميشود. نبود حس شوخطبعي در محيط منزل شوخطبعي از شاخصهاي مهم خلاقيت به شمار ميرود و وجود حس شوخي و شوخطبعي در فضاي خانواده بسيار حائزاهميت است، زيرا مستقيم به رشد خلاقيت كودك كمك ميكند؛ اما در خانوادههايي كه فضاي زندگي آنها خشك، رسمي و جدي است، زمينهاي براي بروز حس شوخطبعي كودك به وجود نميآيد و در نتيجه در چنين محيطي بسياري از كششهاي خلاقانه كودك پنهان ميماند. تحميل نقش بزرگسال به كودك بسياري از والدين علاقهمندند كودك آنها بسرعت رشد كند و كودكي خود را پشتسر بگذارد. آنها گاهي براي تسريع اين مساله ميكوشند نقشهايي بزرگتر از محدوده سني كودك را به او تحميل كنند. تحميل نقش كاذب بزرگسالي به كودكان، روند رشد اجتماعي آنان را مختل ميكند و سبب پديد آمدن رفتارهاي نابهنجار و تصنعي در آنها ميشود و همين مساله باعث شده بسياري از استعدادهاي خلاق دوران كودكي از ميان برود. صابر محمدي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]