واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: هموطن-بالاي 50سال سن داشت، در تمام لحظاتي كه درددل ميكرد بغض فروخوردهاي صدايش را ميلرزاند: من خودم داوطلبانه آمدم، ميخواستم مردم زندگي مرا ببينند و عبرت بگيرند... منشي شركتم بود. همسن و سال دخترم. زندگيام را خراب كرد. آبروي چندين سالهام را به باد داد. عقلم كورشد، باور نميكردم دختري با جواني و شادابي او به من علاقهمند شده باشد. براي رسيدن به او حاضر بودم هر كاري بكنم. شرط كرد كه پيش از عقد، زمين و خانه و مغازه به نامش كنم، همه را قبول كردم؛ همه چيزهايي كه حق زنم بود؛ زني كه سي، چهل سال با داروندار من ساخته بود و حق فرزندانم... كه مسئول آنها هستم. يك ميليارد تومن ملك به نامش زدم اما يك ماه هم با من زندگي نكرد. طلاقش را گرفت و رفت. به زور كه نميتوانستم وادارش كنم با من زندگي كند. حالا ديگر زن خودم هم حاضر نيست برگردد. حق دارد دلش خيلي شكسته، او هيچچيز براي من كم نگذاشت. از روي بچههايم خجالت ميكشم. حالا با اين سن و سال تنها شدم و... خوددارياش درهم شكست.. اشكي از گوشه چشمش جاري شد... مجري برنامه به يارياش آمد: حالا چي ميخواي بگي؟.. بغضآلود گفت: ميخوام بگم: كساني مثل من كه دستشون به دهنشون ميرسه، كار من رو نكنند. پشيموني سودي نداره... . هميشه همين بوده. اول به قصد نشستن در گوشهاي از دل ميآيند؛ به قصد نشستن در گوشه دل مردي كه توانايي مالي دارد! اما كار دل گوشه و كنار نميشناسد، عشق تماميتخواه است و ديگر... تحمل شريك سخت ميشود و كشمكش آغاز....(اينجاست كه اجراي عدالت دشوار ميشود. براي همين است كه «آفريننده» اين موجود پيچيده و ضعيف ميگويد: «و شما نميتوانيد عدالت پيشه كنيد) و گاهي اين كشمكشها به جدالي خونين ميانجامد:...67درصد شوهركشيها بهدليل خيانت شوهر بوده است. تحقيقات انجام شده در 15 استان كشور چنين نشان ميدهد. براي دلي كه از بيوفايي همسر ميشكند مهم نيست كه كار او در دفترخانهاي هم ثبت شده يا نه... از ياد نبريم كه وجود اينگونه مشكلات در جامعه كنوني در حالي است كه فعلاً مطابق قانون، مرد نميتواند با داشتن همسر، زن دومي اختيار كند مگر در شرايط خاص مانند اجازه همسر اول، عدمقدرت همسر اول به ايفاي وظايف زناشويي، عدمتمكين از شوهر، ابتلاي زن به جنون، عقيم بودن، غايب يا مفقودالاثر بودن يا ترك زندگي خانوادگي. حال اگر همين محدوديتها هم برداشته شود چه خواهد شد؟ ...سخن از انسان است و...زن... يك دنيا عشق و عاطفه و احساس...واگر« قانون» كه بنا دارد خدمتگزار انسان باشد، عظمت، پيچيدگيها و نيازهاي منطقي و فطري او را نشناسد و با واقعيات و مقتضيات زمانه بيگانه باشد... فاجعه ميآفريند...و حالا...نسبت لايحه حمايت از خانواده با نيازهاي واقعي و منطقي زنان و مردان جامعه امروز ما چيست؟ واقعيات كه ميگويد: از سويي مردان پولدار همچون مورد يادشده به اصراف و ناسپاسي ميافتند و از سوي ديگر سن ازدواج بالا رفته و يكي از مهمترين دلايل آن عدمتوانايي مالي افراد است. هنگاميكه امكان پاسخگويي مناسب به نياز اساسي چون ازدواج فراهم نباشد، انواع فشارهاي روحي در پي آن ميآيد... و توان و ظرفيت انسانها متفاوت است. ضعيفان هم به دزديدن زنان و دختران متوسل ميشوند... سر از خانههاي فساد درميآورند و به بيراهه ميروند. وظيفه مسئولان اين نيست كه بر انسانها تنگ بگيرند و از آنها بخواهند كه تقوي پيشه كنند. واقعيت اين است كه ازدواج دختران جوان با پيرمردهاي پولدار تبديل به يكي از الگوهاي ازدواج شده است؛با تمام ناهمگوني و زشتياش. واقعيت اين است كه همه زناني كه پس از گريز هوسبازانه شوهر باز هم بنا به هزار دليل و مصلحت به زندگي با او ادامه ميدهند هيچگاه دوباره شوق و عشق پيشين را نسبت به او احساس نميكنند. زندگيشان چيني بند زده است... كاغذ سفيدي است كه لكه سياه را از آن پاك كردهاند. ديگر هيچگاه سفيدي گذشته را نخواهد داشت. واقعيت اين است. علم مشاوره و روانشناسي پس از سالها تحقيق و مطالعه و تجربه، به زن و شوهرها ميگويد: نگذاريد در زندگي خانوادگي و رابطه زن و شوهر،كينه، دلخوري، گله و حرفهاي نگفته انباشته شود. درباره كوچكترين مسائل زندگي با يكديگر صحبت كرده به تفاهم و نتيجه منطقي برسيد و رضايت قلبي يكديگر را بهدست آوريد. در يك رابطه سالم هيچكس امري را بر ديگري تحميل نميكند. حال... آيا اگر شوهر بدون اجازه و موافقت همسر و با آگاهي از رنجي كه بر قلب او تحميل ميكند، بدون دليل منطقي و فقط بهخاطر تمكن مالي، همسر دومي اختيار كند، ميتواند رابطه سالمي با همسر اول خود داشته باشد و رابطه آن دو صادقانه، صميمانه و مهرآميز خواهد بود؟ آيا اصلاً وجود رابطه سالم بين زن و شوهر براي طرفداران لايحه حمايت از خانواده اهميت دارد؟ نگاه، باور و رفتار فرزندان اين مرد با او چگونه خواهد بود؟ آيا شك، كينه و نفرتي كه از پدر دارند (بهخاطر شكستن قلب مادر) به رابطه پدر و فرزندان و تربيت ايشان لطمه نخواهد زد؟ آيا طرفداران اين لايحه با اين واقعيات سروكار دارند؟ آيا دليل مخالفت مسئولين قوه قضائيه با اين امر، مشاهدات ايشان از بههم ريختن نظام خانواده بهخاطر تنوعطلبيهاي برخي مردان نيست؟ چرا نمايندگان محترم تجارب ايشان را ناديده ميگيرند؟ راستي طرفداران اين لايحه، نظر چند روانشناس، مشاور خانواده و قاضي را كه علم و تجربهشان ميتواند منبع قابل اطميناني براي وضع قانون درباره خانواده باشد مورد توجه قرار دادهاند؟ آيا مدافعان لايحه چشم بر اين واقعيت بستهاند كه در جامعه كنوني ما، خبر ازدواج مجدد بزرگترين شخصيتهاي علمي، سياسي، هنري و... حيثيت آنها را لكهدار خواهد كرد؟ (با همه مجوزهاي قانوني موجود) نمايندگان از كدام مردم نظرخواهي كردهاند؟ اي كاش دستكم نظر دختران خود را بپرسند و بيانديشند به اينكه ماده 23 با آينده آنها (دخترانشان) چه خواهد كرد؟ اجراي عدالت و توجه به نيازهاي واقعي و معقول افراد جامعه امروز ما، فراهم كردن امكانات ازدواج براي مردان و زنان مجرد است يا باز كردن راه چند همسري براي آقايان پولدار؟ بالا بودن برخي مهريهها درحالي موجب نگراني عدهاي شده كه آمارها نشان ميدهد 78درصد زنان مطلقه مهريه خود را دريافت نكردهاند و نيز با توجه به قوانين موجود هنگاميكه ارتباط زن و شوهر به بن بست ميرسد و نزاع حقوقي آغاز ميشود، مهريه تنها حربه قانوني زن در مقابل مرد براي راضي كردن او به جدايي است و نه وسيله اخاذي. فراموش شده كه به هنگام عقد درباره مهريه صحبت ميشود و مرد آگاهانه ميزان آن را ميپذيرد (ظاهراً مدافعان ماده 25 نگران تصميمات آگاهانه مردان هستند اما نگران تمام امضاهاي ناآگاهانه نوعروسان كه بر صفحه عقدنامه مينشانند و بنابر آن حق داشتن شغل، حق انتخاب محل زندگي، حق ادامه تحصيل و بسياري از حقوق طبيعي خود را به شوهر ميبخشند نيستند) آيا در مراسم خواستگاري 10درصد آنچه درباره مهريه صحبت ميشود درباره حق طلاق زن، حق حضانت او بر فرزندان و ساير حقوق او صحبت ميشود؟ چرا قانونگذاران در مواجهه با معضل مهريههاي سنگين به بركندن ريشههاي آن نميانديشند؟ آيا جز اين است كه عدمامنيت رواني –اجتماعي –فرهنگي و اقتصادي زن مطلقه ريشه قرار دادن مهريههاي سنگين است؟ ريشهها را بخشكانيد !با قرار دادن ماليات بر مهريههاي بالاتر از حد متعارف، كه تشخيص اين حد نيز مشكلات خاص خود را در پي خواهد داشت، تنها حربه قانوني زن نيز از او گرفته ميشود. دوستي ميگفت، فرزندم پرسيد مدرسه غيرانتفاعي يعني چه؟ فكر كردم و گفتم يعني انتفاعي! واقعيت اين است كه گاهي اوقات اسم يك امر با حقيقت معناي آن بسيار متفاوت است. حال اگر فرزندان ما پرسيدند لايحه حمايت از خانواده يعني چه؟ پاسخ درست چيست؟ بگوييم يعني لايحه حامي خانواده يا ويرانگر آن؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 433]