محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1825920077
كليد موفقيت در دستهاي توست
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: جام جم آنلاين: قرار است يك دقيقه در خود بينديشيم. قرار است كمي و كاستيهاي زندگيمان را با خواندن اين كتاب رفع كنيم! به نظرتان نكته جالبي نيست؟ اينكه ما پس از گذشتن از بالا و پايين زندگي و انتقادها و پيشنهادها راجع به خودمان، در اين يك دقيقه كسي ديگر شويم. ميخواهيم راهي براي صميميت، نفوذ و تاثيرگذاري مطلوب بيابيم. كتابي كه توانگري و راه و رسم يك زندگي سرشار از توفيق را ميخواهد، به ما بياموزد! همايشهايي كه اول تا آخر همايش از تو ميخواهند بخندي و شاد باشي و با شنيدن كلمه موفقيت دست بزني. همايشهايي كه ميگويند تو امروز براي يك زندگي جديد متولد شدي؛ اما گاه احساس ميكني جشن تولد موفقيت است. صحبتهاي زيبا و دلنشيني است، كم نيستند كتابهايي كه بسياري از جملات بالا را در آنها ميخوانيد. كم نيستند كتابها و همايشهايي كه بال و پر ميدهند؛ اما قدرت پرواز نه. شايد منظور كتابها اين است كه سالها بايد طول بكشد تا داراي توانايي پرواز شوي؛ اما تو آنقدر هوايي شدهاي كه فقط پرواز و موفق شدن در اين پرواز را حق خود ميداني. راستي تكليف ما با اين همه كتابهاي موفقيت كه در بازار موجود است، چيست؟ تكليف ما با اين همه تبليغاتي كه براي سمينارهاي موفقيت در روزنامهها و مجلات چاپ ميشود، چيست؟ كدام را باور كنيم؟ تكليف ما چيست با اين همه روشهاي درست و غلط؟ نكند ما اشتباه ميكنيم. نكند نميدانيم راه موفقيت چيست كه در فاميل معروف شدهايم كه كتابخانهمان پر از اين كتابهاست و بيشتر وقتمان در اين سمينارها سپري ميشود. راستي وقتي فاميل و دوستانم از من ميخواهند يك كتاب خوب از اين دست كتابها را معرفي كنم، چه بگويم؟ ميگويم... راستي شما در كجاي راه دستيابي به موفقيت قدم ميزنيد؟ شما در كجاي اين كتابها و سمينارهاي موفقيت شعار ميدهيد؟ آيا فكر نميكنيد دردهاي مشترك انسانها و نياز آنها به يك آرامش، نقش كتابهاي موفقيت را پررنگتر كرده است. آيا فكر نميكنيد خريد مقوله اميدواري از دست هركس درست نيست؟ آيا شما نيز در ماراتن زندگي، در انتظار يك زندگي آرام و پرشكوهيد؟ آيا راه دستيابي به زندگي آرام و پرشكوه را گم كردهايد؟ دكتر دلبر نيروشك، روانشناس كه چندي پيش به بررسي تعدادي از اين همايشها و سمينارها پرداخته است، ميگويد: مخاطبان احساس ميكنند مربيان آموزش، حرف جديدي براي زدن ندارند و مواردي كه سر اين كلاسها عنوان ميشود، تكراري شده است. ميتوان گفت به نظر ميرسد مربيان آموزش از عواقب رفتار خويش آگاه نيستند. فردي كه بيمار و نيازمند به كمك است يا مشكلي با خانواده دارد، يا به هر دليلي درمانده است، وقتي به يك مربي آموزشي مراجعه ميكند، به اعتبار و سمت و اطلاعات آن فرد اطمينان ميكند تا شايد اين فرد به عنوان يك متخصص بتواند كمكش كند. وي ادامه ميدهد: يك سوال پيش ميآيد. اين كه آيا چنين فردي، تجربه و اطلاعات كافي براي برگزاري اين قبيل سمينارها دارد؟ خيلي از موارد ديده شده است كه برگزاركنندگان اين سمينارها، اطلاعات و رشته دانشگاهيشان با هم مرتبط نيست. در اين زمان به جاي اينكه حال فرد مورد نظر رو به بهبود رود، به نوعي بدتر هم ميشود. يك نكته را هم بايد مدنظر داشته باشيم، اينكه همايش با يك كارگاه آموزشي تفاوت دارد. در كارگاه آموزشي افراد تمرين داده ميشوند. مردم به صرف يك سخنراني، سر اين كلاسها حاضر نميشوند. ميآيند تا نيازهاي خود را بشناسند و تجربه جديد كسب كنند. *** يكي دو جوان دور هم جمع هستند و با صداي بلند ميخندند. يكي با مسخرهبازي، حرفهاي سمينار را تكرار ميكند و ميخندد. آن يكي ابرو در هم گره كرده و به دوستش نگاه ميكند و هرچه دوستش سعي دارد او را بخنداند، فايدهاي ندارد. او معتقد است وقتش هدر شده است و به دوستش ميگويد تو كه ميدانستي من از اين كتابها زياد خواندهام و اين كتابها را زيرورو كردهام، اين سمينارها چه سودي برايم دارند؟ دكتر نيروشك نيز با اشاره به اينكه متقاضيان همايشها كاهش يافته است، ميگويد: مربيان آموزش بهتر است يك ارزيابي از خود انجام دهند. اتفاقي كه در حال رخ دادن است، اين مساله را نشان ميدهد كه مردم به نوعي به افراد تحصيلكرده بياعتماد شدهاند. اين موضوع نهتنها افراد مورد نياز را تهديد ميكند؛ بلكه خطري است براي تمام افراد و وقتي كه مشكلي پيش بيايد، شخص به نوعي ترجيح ميدهد خودش مشكل را حل كند؛ در حالي كه اين موقعيت براي او كمككننده نيست. اين روانشناس خاطرنشان ميكند: در سمينارها ابتدا در بعضي افراد، احساس خوبي ايجاد ميشود، مثل اينكه در زمان سردرد مسكن مصرف ميكنيم، سردردمان خوب ميشود؛ اما نكته مهم اين است كه عوامل ايجادكننده سردرد شناسايي نشدهاند. در واقع در اين سمينارها به نوعي در سطح صحبت ميشود، وارد عمق مساله نميشوند و هنوز فرد نميداند عوامل ايجادكننده اين احساس جديد چه بوده است، در نتيجه او نميآموزد كه چگونه به خود كمك كند. به گفته وي، خيلي از افرادي كه آموزش ميدهند، ميان مردم نيستند؛ يعني مشكلات واقعي را نميشناسند، جامعه را نميشناسند و با فرهنگ بومي غريبه هستند. كمتر ديده شده كه اين سمينارها و همايشها در مناطق پايين شهر برگزار شود. اين سمينارها به بازار كار تبديل شدهاند، نه به منظور رشد و ارتقاي سطح آگاهي مردم. به مسووليتپذيري در اين همايشها كمتر توجه ميشود و فقط يك نوع وابستگي رواني ميان مربي و مخاطب ايجاد ميشود. دكتر نيروشك اضافه ميكند: در واقع در اين همايشها بحث عرضه و تقاضاست. مردم نياز دارند، پس مربي نياز او را برطرف ميكند، بدون در نظر گرفتن مسووليتپذيري جمعي. در خيلي از مواقع، مربي از عواقب كار خود مطلع نيست و فقط به صرف آموزش انجام وظيفه ميكند. بعضي اوقات فن بيان مربي است كه شخص را مات و مبهوت ميكند، نه اطلاعات او. وي ميگويد: من معتقدم بايد كار را به متخصصان تحويل داد. به طور مثال خيلي از اوقات حتي در آموزشهاي سازماني نيز افراد ادعا ميكنند كه مربي روانشناسي صنعتي و سازماني هستند؛ در حالي كه هيچ اطلاعاتي در مورد روانشناسي صنعتي و سازماني و ساختار سازمان ندارند. مدير يا سازمان نيز به او اعتماد ميكند و هزينهاي را متقبل ميشود؛ اما نتيجهاي نميگيرد. اين مساله سبب ميشود در آينده، مديران به نظام آموزشي بياعتماد شوند. در بعضي مواقع وقتي يك فرد به مشاور مراجعه ميكند، آن مشاور يا مربي آموزشي بهتر است بداند اين شخص در موقعيت فعلي دچار چه مشكلاتي است و چه خطراتي او را تهديد ميكند تا او مهارتهاي لازم را براي مراقبت از خود بياموزد. وي ميگويد: جنبه ديگري كه اين سمينارها دارند، تكرار مكررات است. برگزاركنندگان اين سمينارها متوجه شدهاند كه تعداد متقاضيان در حال پايين آمدن است؛ اين دليل بر وجود رقبا نيست. خيليها تصور ميكنند كه رقابت كار زياد است؛ در حالي كه خود مربي ديگر مطلبي مفيد براي ارائه ندارد. متاسفانه به همين دليل اثرات مثبتش خيلي كوتاهمدت و اثرات سوء آن خيلي درازمدت است. در خيلي از موارد نتايج كار قابل ارزيابي و پيگيري نيست. هيچ بازبينياي روي عواقب اين كلاسها و سمينارها صورت نميگيرد. خيلي از افراد درباره موفقيت كار ميكنند و تا چشم كار ميكند كتاب، نوار و سيدي موجود است. برخي مربيان آموزشي هنوز به تقدس جايگاه خود اشراف ندارند و در خيلي از موارد، ناآگاهانه از اين جايگاه سوءاستفاده ميكنند. شناخت و حضور ذهن، 2 ابزار كمكي براي يك مربي است. تقويت انگيزه در افراد دكتر نيروشك عنوان ميكند: اين كتابها ميتواند يك حركت اوليه ايجاد كند؛ اما فردي كه ابتدا به ساكن بيانگيزه است، سراغ اين كتابها نميرود. او در اين همايشها ميتواند بياموزد كه انگيزه يابد و از كتاب به عنوان يك ابزار كمكي استفاده كند. ميتوان گفت نقش همايش و آموزش كليدي است. آن كتابهايي مفيد است كه واقعي باشند و حداقل پذيرش شخص را در شرايط فعلي افزايش دهد. چه بهتر از كتابهايي استفاده شود كه خودآموز باشد تا با انجام تمرينهاي آن، فرد تجربه جديد كسب كند. وي ميگويد: سمينارها ميتوانند انگيزهدهنده باشند و به عنوان اولين گام، شخص را به سمت رشد هدايت كند. خيلي از ما، به خاطر ترسهايمان سراغ علايق و آرزوهايمان نميرويم. در خيلي از همايشها از جمله «تو ميتواني» و يا «تو خواهي توانست» استفاده ميشود كه بهتر است در كنار آن از راهكارها و شيوه رسيدن به توانمندي صحبت شود. توانستن را بايد براي فرد تعريف كرد. وي تاكيد ميكند: يك نكته را مدنظر داشته باشيم «تو ميتواني» با اين كه «تو بايد بتواني» فرق ميكند. زماني كه شخص «بايد بتوانم» را ميشنود، عقبنشيني ميكند. يك احساس نااميدي و ناتواني در فرد ايجاد ميشود؛ زيرا او شروع به مقايسه خود با فرد مربي ميكند كه اين مقايسه براي هريك از مخاطبان نتايج متفاوتي به بار ميآورد. چيزي كه مربي ميداند و مخاطب نميداند، مهارت است كه ميتواند به او بياموزد. چيزي كه مربي نميداند و مخاطب ميداند، مشكلات است كه اگر در آموزش به آن اشاره شود، ميتواند هم در خانواده و هم در محيط كار كمككننده باشد. اين كارشناس ميگويد: شخصي كه در همايش شركت ميكند، به چند حالت حضور پيدا ميكند: 1 الان به مشكل برخورده است و ميخواهد مشكلش را حل كند. 2 بيانگيزه است.3 پدر يا مادرش او را به اين همايش تشويق كردهاند. 4 به سفارش دوست و آشنا شركت كرده است. خيلي از مواقع همايشها فقط پاتوق ميشود و لاغير. وي خاطرنشان ميكند: در حال حاضر ما نميتوانيم اين سمينارها را از جامعه حذف كنيم. افرادي هستند كه اعتبار و نقش سازنده اين سمينارها و ترجمه كتابها را تخريب كردهاند. اين مربيان حق يادگيري را از مردم خود گرفتهاند و اجازه تجربه نميدهند؛ بلكه فقط يك وابستگي رواني ايجاد ميكنند. ما ميتوانيم با آگاهسازي و بالا بردن قدرت انتخاب، لبخند رضايت را به مخاطبان واقعي بنشانيم. ضرورت نظارت مسعود آبيار، روانشناس باليني نيز در اينباره ميگويد: همه اين جلسات، سمينارها و كتابها با يك چوب قابل راندن نيستند. من اعتقاد به تفكيك بين اينها دارم، چون بعضي از اينها مبتني بر علم روانشناسي، علم انگيزهسازي شخصي است. توسط فرد متخصصي كه در اين زمينه آموزش ديده و جنبههاي مختلفش را نگاه ميكند، انجام ميشود. طبيعتا زماني بايد به اين افراد اعتماد كنيم كه بدانيم آنان چقدر سابقه كاري و تجربه باليني دارند و در اين زمينه علم كافي اندوختهاند. اين روانشناس با اشاره به اين نكته كه سازمان ملي بهداشت روان در همه جاي دنيا داير است و بر اينگونه برنامهها نظارت دارد، اما با وجود شكلگيري نظام روانشناسي در ايران سازماني كه بر نهادهاي نظارتي خودبنياد نظارت كند، شكل نگرفته است، ميگويد: پرسشي كه مطرح است اين است كه جايي براي اين سمينارها مجوز صادر ميشود. اين مجوزها چقدر از نظر علمي بررسي ميشود و از سوي چه كساني؟ آيا فردي كه اين بررسي را انجام ميدهد، علم كافي به اين موضوع دارد؟ خودش متخصص است يا نه؟ بحث اين است كه بهتر است اين كار سپرده شود به دست اهل فن، نظام روانشناسي بيايد بخشي را به اين موضوع اختصاص دهد تا ميزان دانش و آگاهي لازم افراد محك زده شود. سوال اين است كه چرا چنين موضوعي در حال رخ دادن است؟ و علت اينكه افراد سراغ اين سمينارها ميروند، چيست؟ وي با طرح پرسش فوق و با بيان اين امر كه مردم ما به اميد نياز دارند، ميگويد: در حال حاضر جو اميدواركنندهاي براي مردم نيست. مشكلاتي كه جوان ما در حال حاضر دارد، مسائلي از جمله بيكاري، مسكن و گراني است. جوان ما هماكنون راهكاري واقعبينانه نميخواهد تا با مسائل كنار بيايد، بلكه خيلي از اوقات نياز دارد تا امور غيرواقعبينانهاي را برايش توضيح دهند و بگويند تا كمي اميدواركننده به زندگي نگاه كند. بعضي از اين سمينارها چند ساعتي افراد را شاداب ميكند و درست حكم موادمخدر را دارد. علت اين امر اين است كه جامعه ما به اميد نياز دارد. بخشي از اين رسالت بزرگ به عهده رسانههاست، زماني كه رسانهها براي افراد فضاي اميدواركنندهاي فراهم كنند، نيازي نيست كه ما از دست هر فردي نسخه موفقيت و اميد را دريافت كنيم. افراد متخصص جامعه بايد برنامهساز باشند. اگر اين امور تخصصيتر شود و به هر فردي مجوز اين كار داده نشود، اين بازار آشفته سر و سامان خواهد گرفت. وي ادامه ميدهد: من معتقدم مراجعه مردم به اين سمينارها نشاندهنده يك نياز اجتماعي است. اگر من بگويم كه به فلان سمينار نرويد، افراد درباره من ميگويند من با برگزاركننده اين سمينار مشكل شخصي دارم، اما اگر يك نهاد حرفهاي در اين خصوص نظر دهد، مشكلي پيش نخواهد آمد. اميد كاذب مسعود آبيار با اشاره به اينكه در اين سمينارها از جمله «تو ميتواني» زياد استفاده ميشود، ميگويد: اين تو ميتواني گفتنها چند ساعتي انسانها را به حركت درميآورد. ميتوان گفت چند ساعتي افراد را شارژ ميكند. اما به طور مثال 20 ارديبهشت سميناري براي كنكوريها برگزار ميكنيم. در اين سمينار به دانشآموزان ميگوييم كه «ميتوانند». در اين بين دانشآموزاني هستند كه تاكنون درس نخواندهاند. وقتي اين دانشآموز در كنكور قبول نميشود، ضعف را در درس نخواندن خود نميبيند، بلكه با ناكامياي كه در او ايجاد شده است، ضعف را در اين سمينارها ميبيند. ميتوانيم بگوييم كه اين همان سازي است كه در جامعه فردا صدايش درميآيد. اين موضوع الان ديده نميشود، يك اميد كاذب ميدهيم كه اين اميد كاذب در آينده ناكاميهاي بزرگ ايجاد ميكند. حال سوال پيش ميآيد كه ضرر اين مساله چيست؟ اگر در آينده براي اين فرد مشكلي پيش بيايد، نهتنها به يك روانشناس متخصص مراجعه نميكند، بلكه به اين حرفه نيز بدبين خواهد شد و بالطبع مشكلاتش را خودش حل خواهد كرد. در بعضي از اين سمينارها ما مفاهيم دستمالي شده روانشناسي را تحويل ميدهيم. به نوعي ميتوان گفت ارزش كار حرفهاي آسيبپذير شده است. در تمام كتابها و سمينارها صحبت از مثبتانديشي است. مثبتانديشي يك علم است و در تمام دنيا وجود دارد. آقاي مارتين سليگمن 30 سال از عمر خود را به بررسي اين موضوع پرداخت. او معتقد است كه افراد ميتوانند بهترين و بدترين حالت ممكن را در نظر بگيرند، اما در زمان انجام كار بايد براي بدترين حالت ممكن شروع كرد تا نتيجه بهتري بگيريم. اميرالمومنين(ع) هم ميگويد: وقتي به امري فكر ميكنيد، فكر كنيد كه 1000 سال ديگر زنده هستيد؛ اما زماني كه عمل ميكنيد، فكر كنيد امروز روز آخر عمر شماست. اين روانشناس ميگويد: كلمه «بايد» ذاتا يك استبداد است. ما بهتر است بين «بايد» و «ميخواهم» خط بكشيم. خيلي از قوانين روانشناسي نشان ميدهد كه وقتي ما ميگوييم بايد از نظر رواني در ما واكنشي توليد ميشود. چون كودك درون ما به والدي كه هميشه از لغت بايد استفاده ميكند حساس است و خيلي از اوقات اين بايد اتفاق نميافتد و نتيجه عكس ميگيريم و فرد آسيب ميبيند. ديدگاه من اين است كه هر وقت ما از لغت بايد استفاده ميكنيم ، يعني از علم انتظار ايدئولوژي داريم. بايدها مال ايدئولوژي است. بعضي از بايدها غيرواقعبينانه است و در ما ناكامي توليد ميكند؛ به طور مثال زماني كه ميخواهيم وزنهبردار شويم، يكدفعه نميتوانيم از وزنه 500 كيلويي استفاده كنيم، نميتوانيم از كار بزرگ شروع كنيم، همه اينها نياز به زمان دارد و اگر بايدي در كار باشد، مسلما از نظر روحي آسيب وارد ميكند. وي خاطرنشان ميكند: نكته مهم اين سمينارها توليد جاذبه است. در اين سمينارها با اجزاي رواني افراد بازي ميشود. مردمي بودن و مردمفريب بودن 2 امر متفاوت است. وقتي افراد در اين سمينارها شركت ميكنند، به افراد ميگويند فرد خوبي هستي. شكوه انساني را به انسانها نشان ميدهند، يك احساس خوشايند به تو ميدهند. در كنار اين امر يك اصل روانشناسي است كه ميگويد: هيچ رفتاري استمرار نمييابد، مگر اينكه پاداشي داشته باشد. افراد هم از اين سمينار انرژيهاي مثبتي دريافت ميكنند پس به آمدن به اين سمينار ادامه ميدهند. يك اتفاقي كه در اين زمان رخ ميدهد، اين است كه وقتي شكوه انساني به انسان نشان داده شد و انسان غيرواقعبينانه به اين موضوع نگاه كرد، خودخواهيهايي بهوجود ميآيد و گاهي ترسهايش از بين ميرود، در مواردي نيز به حماقت تبديل ميشود. تحقيقات ثابت كرده در جوامعي كه ناكامي زياد است، معمولا روياپردازي ديده ميشود، در اين ميان آدمهايي كه خيال ميفروشند، برندهاند. وي در پاسخ به اين پرسش كه از ميان كتابهايي كه در بازار موجود است، چگونه ميتوانيم تشخيص دهيم كدام خوب است، ميگويد: واقعيت اين است كه در كل زندگي خوب يا بد وجود ندارد. ما بايد مطلقنگر نباشيم و يك چيز را سفيد سفيد يا سياه سياه نبينيم. هر چيزي به چگونگي كاربردش و به اين كه كي و كجا استفاده شود، برميگردد. ما نبايد يك تفكر قطبي بگذاريم و بگوييم كه اين اهريمني است و اين يكي اهورايي. وي ميگويد: علم ايدئولوژي نيست. علم يك امر محدود است كه در حوزه خاص به يك نمونهگيري پاسخ ميدهد و قابل تعميم به يك جامعه نيست. تحقيقي كه در جمعيت دانشجويي فلوريدا انجام شده، قابل تعميم به دانشجويان ايران نيست. ترجمه اين كتابها هم همينطور است. علميترين اين كتابها براي ما مثل فرم پژوهش ميماند كه اگر ما شرايط را در نظر نگيريم، توليد مشكل ميكند. مشكل ديگري هم كه وجود دارد، اين است كه تحقيق در علوم انساني گران است. يك بنياد حمايتي بايد وجود داشته باشد كه از اين تحقيقها حمايت لازم را بهعمل آورد. در غير اين صورت ارزانترين راه ترجمه كتابهايي است كه شايد به جامعه ايران يكدهم از نظر منشي و اخلاقي نزديك نيست. مشكل ترجمه و دور بودن از جامعه دكتر نيروشك، روانشناس با اشاره به بحث ترجمه ميگويد: خيلي از مواقع صحبت از ترجمه منابع جديد ميشود. من پيشنهاد ميكنم با شناسايي مشكلات جامعه و آسيبشناسي آن ميتوانيم كتابهايي به عرصه بازار ارائه كنيم كه كمككننده است. الان جامعه ما از كتابهاي «نگرش مثبت» و «تو ميتواني» غني شده است. اين كتابها تا حدودي جواب داده است؛ اما به دليل رشد فناوري و مواجه شدن افراد با مشكلات جديد، ديگر پاسخگوي نياز مخاطب نيست. تئوري زماني مفيد است كه كاربردي شود. خيلي از صحبتهايي كه ميشود چه در كتابها، چه در همايشها در چارچوب زندگي خانواده ايراني نميگنجد. اين راهكارها بايد ايرانيزه شود؛ همان طور كه ديده ميشود خيلي از راهكارها بومي نشده است و با فرهنگ غالب ما در ايران هماهنگ نيست. مشخص كردن فرآيند تغيير در هر مجموعه از مخاطبان متفاوت است و متاسفانه برخي مربيان از درك اين واقعيت عاجزند. خيلي از همايشها با در نظر گرفتن همين منابع قديمي برگزار ميشود كه الان ديگر پاسخگوي مخاطب نيست. نكته قابل توجه اين است كه وقتي من به شهرستانها ميروم، نميتوانم در آموزشهاي خود الگوي شهر تهران را پياده كنم. زبان مخاطب من در شهرستان و تهران كاملا از هم متفاوت و درك اين قضيه براي مربي بسيار كمككننده است. شناخت تفاوتها به مربي كمك ميكند تا موقعيتهاي متفاوت را بشناسد و با توجه به نيازها براي مخاطب خود صحبت كند، نه اينكه «اگر باشد بهتر است»؛ بلكه اول ببين، بعد بپذير و در زمان حال انتخاب كن كه بتواني آن را انجام دهي.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 318]
صفحات پیشنهادی
كليد موفقيت در دستهاي توست
كليد موفقيت در دستهاي توست-جام جم آنلاين: قرار است يك دقيقه در خود بينديشيم. قرار است كمي و كاستيهاي زندگيمان را با خواندن اين كتاب رفع كنيم! به نظرتان نكته ...
كليد موفقيت در دستهاي توست-جام جم آنلاين: قرار است يك دقيقه در خود بينديشيم. قرار است كمي و كاستيهاي زندگيمان را با خواندن اين كتاب رفع كنيم! به نظرتان نكته ...
كليد طول عمر در چیست؟
كليد موفقيت در دستهاي توست. ... شايد منظور كتابها اين است كه سالها بايد طول بكشد تا داراي توانايي پرواز شوي؛ اما تو آنقدر ... تكليف ما چيست با اين همه روشهاي درست ...
كليد موفقيت در دستهاي توست. ... شايد منظور كتابها اين است كه سالها بايد طول بكشد تا داراي توانايي پرواز شوي؛ اما تو آنقدر ... تكليف ما چيست با اين همه روشهاي درست ...
چه چیز سبب موفقیت زندگی مشترک می شود؟
9 مه 2009 – كليد موفقيت در دستهاي توست آيا فكر نميكنيد دردهاي مشترك انسانها و نياز آنها به يك آرامش، نقش كتابهاي موفقيت را پررنگتر كرده است. ... آيا شما ...
9 مه 2009 – كليد موفقيت در دستهاي توست آيا فكر نميكنيد دردهاي مشترك انسانها و نياز آنها به يك آرامش، نقش كتابهاي موفقيت را پررنگتر كرده است. ... آيا شما ...
كارگاه آموزشي «بازيگري غلط» برگزار ميشود
24 ژانويه 2011 – كليد موفقيت در دستهاي توست تكليف ما چيست با اين همه روشهاي درست و غلط؟ نكند ما اشتباه ميكنيم. ... در كارگاه آموزشي افراد تمرين داده ميشوند.
24 ژانويه 2011 – كليد موفقيت در دستهاي توست تكليف ما چيست با اين همه روشهاي درست و غلط؟ نكند ما اشتباه ميكنيم. ... در كارگاه آموزشي افراد تمرين داده ميشوند.
برای نخستین بار در جهان انجام شد: پیوند همزمان دو دست! ()
فعلا او میتواند با دستهایش کارهای سادهای مثل روشن و خاموش کردن کلید برق یا باز کردن در را ... پزشکان آلمانی میگویند که نشانهای از پس زده شدن دستهای پیوندی توسط ...
فعلا او میتواند با دستهایش کارهای سادهای مثل روشن و خاموش کردن کلید برق یا باز کردن در را ... پزشکان آلمانی میگویند که نشانهای از پس زده شدن دستهای پیوندی توسط ...
برای نخستین بار در جهان انجام شد: پیوند همزمان دو دست!
فعلا او میتواند با دستهایش کارهای سادهای مثل روشن و خاموش کردن کلید برق یا باز کردن در را ... پزشکان آلمانی میگویند که نشانهای از پس زده شدن دستهای پیوندی توسط ...
فعلا او میتواند با دستهایش کارهای سادهای مثل روشن و خاموش کردن کلید برق یا باز کردن در را ... پزشکان آلمانی میگویند که نشانهای از پس زده شدن دستهای پیوندی توسط ...
اخبار كوتاه هنري
... برفي در IDFA، ادامه اكران «دستهاي خالي» به صورت تك سئانس و موفقيت «روزي كلاغي» در ... و سريال شبكه اول سيما چهت پخش در ايام ماه محرم در لوكيشني در تهران كليد خورد. به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از روابط عمومي سريال، در اين سريال كه توسط ...
... برفي در IDFA، ادامه اكران «دستهاي خالي» به صورت تك سئانس و موفقيت «روزي كلاغي» در ... و سريال شبكه اول سيما چهت پخش در ايام ماه محرم در لوكيشني در تهران كليد خورد. به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از روابط عمومي سريال، در اين سريال كه توسط ...
راه اندازی بخش تخصصی موبایل
اقا خدایی دمتون گرم اگه دمه دستم بودید یه ماچ حسابی بهتون میکردم - ارسال توسط: علی | سه شنبه 25 ... ای ول به ما هم یه سری بن - ارسال توسط: majid | پنجشنبه 27 مردادماه 1384 | 7:02 بعدازظهر | 80.191.224.61 .... از دور دستهای شما رو می بوسم. ..... واقعا سایت شما آلی ست براتو آرزوی موفقیت میکنم ۱ درخواست داشتم دنبال بازی رالی هستم ...
اقا خدایی دمتون گرم اگه دمه دستم بودید یه ماچ حسابی بهتون میکردم - ارسال توسط: علی | سه شنبه 25 ... ای ول به ما هم یه سری بن - ارسال توسط: majid | پنجشنبه 27 مردادماه 1384 | 7:02 بعدازظهر | 80.191.224.61 .... از دور دستهای شما رو می بوسم. ..... واقعا سایت شما آلی ست براتو آرزوی موفقیت میکنم ۱ درخواست داشتم دنبال بازی رالی هستم ...
ارزشيابي عملکرد ( Job Evaluation) (4)
... جاري (نه نتايج آن) با روشهاي بكار گرفته شده توسط شركتها و سازمانهاي الگو است. ... اندازه گيري عملكرد و سيستم مديريت 3ـ ارتباطات مؤثر داخلي و خارجي كليد موفقيت در .... معيارهاي اين الگو بر اساس دستهاي از مفاهيم و ارزشهاي بنيادي ساخته شده اند.
... جاري (نه نتايج آن) با روشهاي بكار گرفته شده توسط شركتها و سازمانهاي الگو است. ... اندازه گيري عملكرد و سيستم مديريت 3ـ ارتباطات مؤثر داخلي و خارجي كليد موفقيت در .... معيارهاي اين الگو بر اساس دستهاي از مفاهيم و ارزشهاي بنيادي ساخته شده اند.
نويسنده: فاطمه كريمپور وحدت ملّي در انديشه رهبري
ديديد كه در اين چند سال، بازوهاي شيطاني و دستهاي شيطاني در سراسر عالم در مقابل .... رمز موفقيت دولت و قوه قضائيه و مقنّنه، در پشتيباني قاطبه ملّت از آنهاست. .... خود را از سرايت امواج مسموم فرهنگي كه توسط بيگانگان ساخته و پرداخته شده است حفظ كند.
ديديد كه در اين چند سال، بازوهاي شيطاني و دستهاي شيطاني در سراسر عالم در مقابل .... رمز موفقيت دولت و قوه قضائيه و مقنّنه، در پشتيباني قاطبه ملّت از آنهاست. .... خود را از سرايت امواج مسموم فرهنگي كه توسط بيگانگان ساخته و پرداخته شده است حفظ كند.
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها