واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: همشهری-دو کلمه حرف حساب با آنهایی که دست و دلشان به هیچ کاری نمیرود و حال و حوصله هیچکس و هیچچیزی را ندارند. تنبلی، لااقل توی این متن، معنایش این نیست که کسی یکی دو روز یا حتی یکی دو هفته، حالا به هر دلیلی، حال و حوصله نداشته باشد یا دست و دلش به هیچ کاری نرود. اسم چنین آدمی را، لااقل ما توی این متن، نمیگذاریم تنبل. در تعریف تنبلی، دو چیز اهمیت دارد: اول، زمان و دوم، اختلال در روند طبیعی کار و زندگی. خصوصیات تنبلی اعم از بیحوصلگی، احساس خستگی مفرط، فقدان انگیزه و عدم تمایل به کار و فعالیت باید لااقل یک ماه در یک آدم دوام بیاورد تا به خلق و خوی غالباش تبدیل شود و بشود اسمش را گذاشت: تنبلی. به همین دلیل، بعضی روانپزشکان احتیاط میکنند و برای این که این تنبلهای واقعی با آن تنبلهای کاذب، یعنی تنبلهای هرازگاه و باری به هر جهت، اشتباه نشوند؛ به این واقعیها میگویند: تنبل افراطی. دکتر لت آرگوس، روانپزشک سرشناس استرالیایی، تنبلی افراطی را «تب دنیای امروز» میداند و میگوید: «این بیماری لااقل در میان بزرگسالان استرالیایی شیوعی نزدیک به 20 درصد دارد و این در حالی است که اغلب این بیماران دربارة علل بروز و چگونگی درمان بیماریشان اطلاع چندانی ندارند.» همين كه شما به يك پزشك بگوييد: «چند وقتی است خسته و بیحوصلهام و دست و دلم به هیچ کاری نمیرود.» كافي است تا ذهن آن پزشك را لااقل با ده بيماري مختلف، درگير كنيد و از اينجا به بعد، وظيفة اوست تا با سؤال و جوابهاي مكرر و احيانا انجام آزمايشهاي لازم، به تشخيص نهايي برسد. رسيدن به تشخيص نهايي نيز گاهي بسيار آسان، اما اغلب بسيار دشوار است. مثلا همين اظهار خستگي و بیحوصلگی ممكن است يك پزشك را خيلي زود به تشخيصي مانند كمخوني برساند، اما تشخيص ديگري مانند افسردگي، كمي ديريابتر و دشوارتر است. يكي ديگر از تشخيصهاي ديرياب و نسبتا دشوار خستگي هم «سندرم خستگي مزمن یا CFS» است: (Chronic Fatigue Syndrome) يك بيماري مدرن در دنياي مدرن. خانمها خستهترند يا آقايان؟ ظاهرا خانمها خستهترند؛ طبق آخرين آمار سازمان بهداشت جهاني، خانمها لااقل دو برابر آقايان به سندرم خستگي مزمن دچار ميشوند و جالب اين كه، اغلب اين خانمهاي مبتلا جوان هستند. يعني غالبا بين 25 تا 45 سال از عمرشان گذشته است. البته خستگي مزمن در سنين ديگر هم بروز ميكند و حتي موارد نادري از اين بيماري در كودكان هم گزارش شده است، اما از آنجا كه نميشود هيچ علامت يا نشانة قطعي براي تشخيص اين سندرم قائل شد، لذا پزشك بايد حتيالمقدور از انجام بررسيهاي پرهزينه اجتناب كند و پس از رد ساير تشخيصها، بنا را بر «سندرم خستگي مزمن» بگذارد. شايد در يك كلام «سندرم خستگي مزمن» را بشود اينطور توصيف كرد: «يك خستگي ناتوانكننده به همراه شكايتهاي پراكندة جسمي، مزاجي، عصبي و رواني.» خستگي داريم تا خستگي خستگي در «سندرم خستگي مزمن» معیارهای مشخصي دارد: «خستگي مداوم يا عودكنندهاي كه اخيرا شروع شده، ناشي از ورزش مداوم نبوده و با استراحت برطرف نميشود، ملاك اصلي تشخيص است.» اما براي قطعي شدن اين تشخيص، لااقل بايد چهار علامت از ميان اين هشت علامت هم در بيمار وجود داشته باشد: «اختلال در تمركز و حافظة كوتاهمدت، گلودرد، دردناک شدن غدد لنفاوي گردني و زيربغلي، درد عضلاني، درد مفاصل، تبهاي خفيف به همراه سردرد، اختلال در الگوي خواب و احساس كسالت پس از ورزش مشروط بر اين كه لااقل 24 ساعت طول بكشد.» در مورد علل و عوامل اين بيماري هم، مثل خيلي بيماريهاي ديگر، اختلافنظر است اما چند دورنماي مشترك در مورد این سندرم وجود دارد: «اين بيماري اغلب به دنبال عفونت ايجاد ميشود، با اختلال ايمني همراه است و به طور شايعي با افسردگي ديده ميشود.» اصول درمان سندرم خستگی مزمن 1ـ مهمترين نكته در درمان اين بيماري، جدي گرفتن شكايتهاي جسمی و روحی بيماران است. اگر حرف بيماران به خوبي درك شود و اطلاع كافي در خصوص اين بيماري به آنها داده شود، احساس امنيت و آرامش خواهند كرد. 2ـ استراحت مطلق به هيچ وجه توصيه نميشود. 3ـ توصيه به اجراي يك برنامة ورزشي سبك يا متوسط، توصية مناسبي است اما از توصيه به ورزش سنگين بايد اجتناب كرد. 4ـ مصرف غذاهاي سنگين و محركها به دليل اختلالاتي كه در الگوي خواب ايجاد ميكنند، بايد به شدت محدود شود. 5 ـ درمان افسردگي خفيفي كه اغلب مبتلايان به «سندرم خستگي مزمن» از آن رنج ميبرند، از اصول اساسي درمان اين بيماري است. 6 ـ ساير دردهاي پراكندة بيمار هم بايد به صورت علامتي و با تجويز داروهاي مناسب تحت درمان قرار بگيرند. ... و اما تنبلیهای کمخطر تنبلی به جز دلایل طبی (نظیر افسردگی، سندرم خستگی مزمن، کمخونی و...) ممکن است به دلایل غیرطبی و سادة دیگری نیز به وجود بیاید. مثلا نوع شغل، نوع تربیت خانوادگی، محیط کار و زندگی، خصوصیات اخلاقی دوستان و نزدیکان و حتی عوامل محیطی نظیر تغییر فصل. تنبلی حتی ممکن است گ اهی به صورت کاملا طبیعی و واکنشی، به دنبال تحمل یک دورة طاقتفرسای کار و استرس (مثلا متعاقب یک سال درس خواندن برای کنکور) دیده شود. این تنبلیهای کمخطر معمولا به درمانهای سادة زیر جواب میدهند. اصول درمان تنبلیهای کمخطر 1ـ توصیه به تغذیة مناسب، کلیشه به نظر میرسد اما کار میکند. متخصصان تغذیه اصرار دارند که با تغذیة مناسب، میتوانند خُلقیات آدم را تنظیم کنند. مثلا دکتر سینتیا ساس، سخنگوی انجمن رژیم درمانی آمریکا (ADA) برای از بین بردن تنبلی، توصیههایی دارد از این قبیل: «زیاد آب بنوشید چون دهیدره بودن در طول روز، آدم را سست، بیحال و تنبل میکند. سعی کنید تغذیهتان متناسب باشد و از همة گروههای مواد غذایی استفاده کنید. مصرف مواد غذایی محرک، بهویژه کافئین را محدود کنید و در طول روز، بیشتر از یک فنجان قهوه ننوشید و...» 2ـ برای یک آدم تنبل و بیحوصله، هیچ چیز بدتر از این نیست که با آدمهایی مثل خودش حشر و نشر داشته باشد. در انتخاب همنشینانتان وسواس به خرج بدهید. بگردید دنبال آدمهایی که در زندگی شخصی و حرفهایشان مثبت و فعالاند و خوب میتوانند بهتان انرژی بدهند و ازتان حمایت کنند. 3 ـ ورزش کنید. کمتحرکی، زمینهساز بیحوصلگی و بیانگیزگی است. دکتر گلن گیسر، استاد دانشگاه ویرجینیا میگوید: «دقیقا همانهایی که حس و حال ورزش کردن ندارند، بیشتر از بقیه به ورزش کردن نیاز دارند.» یک فعالیت ایروبیک ساده مثل پیادهروی روزانه میتواند واقعا مفید باشد. گیسر میگوید: «اگر قرار باشد فقط یک نوع حرکت ورزشی انجام بدهید، توصیه میکنم نرمشهای کششی را یاد بگیرید و انجام بدهید.» طبیعی است که شدت و حدت ورزشتان را هم باید تنظیم کنید. معیار گیسر این است: «اگر دارید آنقدر شدید ورزش میکنید که در لابهلایش نمیتوانید صحبت کنید، بدانید که برای شروع، دارید زیادهروی میکنید. زیادهروی، بهویژه در شروع فعالیتهای ورزشیتان، بیشتر از آنچه به کمکتان بیاید، بهتان ضربه میزند.» 4 ـ بگردید دنبال انگیزه. خیلی اوقات، تنبلی از یک نوع خستگی میآید که ریشهاش در بیعلاقگی مفرط نسبت به شغل و کارهای روزمره است. اگر برایتان مقدور است، حتی به تغییر شغلتان فکر کنید. اگر فرزند یا برادر کوچکتان در انجام تکالیفاش تنبلی میکند، برایش یک جایزه یا حق ویژهای در ازای انجام تکالیفاش قائل شوید که یکنواختی را ازش بگیرد و تنبلیاش را بشکند. خودتان هم اگر احساس میکنید هدفی که پیش رو دارید، خیلی بزرگ و دستنیافتنی است، بهتر است آن را به هدفهای کوچکتر و سهلالوصولتر تقسیم کنید تا برای کار و تلاش بیشتر، انگیزه پیدا کنید. 5 ـ گاهی تنها یک تغییر ساده در برنامههای روزانهتان جواب میدهد. ترجیحا از تغییرات کوچک شروع کنید، چیزی که بتواند از یکنواختی خارجتان کند: موسیقی، فیلم، تئاتر، دیدار با یک دوست قدیمی، کوهپیمایی، استخر،... و هر چیز دیگری که حس میکنید مدتی است جایش در زندگیتان خالی است. 6 ـ بنویسید. دکتر گلن گیسر پیشنهاد میکند برای تخلیة انرژی منفی درونتان دست به قلم شوید. آنقدر بنویسید تا زبان نوشتارتان باز شود و بتوانید با نوشتن احساس رضایت کنید. برای این کار، میتوانید از مکاتبه و همکلامی و همکاری با روزنامه یا مجلة محبوبتان (همشهري جوان!) شروع کنید. مطالب مرتبط
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 395]