واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: سلامت-تشخيص اختلال بدريختي بدن زماني صورت ميگيرد كه تعداد جراحيها، مراجعات به پزشك و اصرار به جراحي (با وجود مخالفت پزشك معالج) افراطي و بيش از حالت طبيعي باشد. به طور حتم شما هم در ميان اطرافيان و دوستان خود افراد زيادي را سراغ داريد كه براي برطرف كردن نقصهاي جسماني خود، زير تيغ جراحي قرار گرفتهاند. يكي از شايعترين اعمال جراحي كه امروزه نه تنها در كشور عزيزمان ايران صورت ميگيرد. بلكه در تمام دنيا نيز مشتريان پر و پا قرص دارد جراحي زيبايي بيني است. علاوه بر آن جراحي روي گونهها، پلكها، پوست و بسياري قسمتهاي ديگر بدن نيز شايع شده است. امروز ميخواهيم راجع به كساني صحبت كنيم كه به دنبال هر يك از اين جراحيها، همچنان از ظاهر يا اندام خود ناراضي و مشتريان هميشگي جراحان هستند. به عبارت سادهتر، به صورتي افراطي از اين روشها براي زيبا شدن بهره ميبرند. اين افراد احساس ذهني مداومي درباره زشت بودن برخي از جنبههاي ظاهر يا چهره خود دارند،در حاليكه ظاهر آنها طبيعي يا تقريبا طبيعي است. در اصل اين افراد به اختلال بدريختي بدن مبتلا هستند. اساس اين اختلال، باور يا ترس قوي از جذاب نبودن ظاهر و يا حتي نفرتانگيز و مشمئز كننده بودن آن است كه متاسفانه اين ترس را به ندرت ميتوان با اطمينان بخشيدن به بيمار و يا تعريف و تمجيد از او برطرف كرد. افراد مبتلا به اختلال بدريختي بدن، كمتر به روانپزشكان مراجعه ميكنند، چرا كه خود را نيازمند به كمك فردي با اين تخصص نميدانند بلكه معتقدند بايد از متخصصان پوست، جراحان پلاستيك و يا داخلي براي برطرف كردن عيوب جسماني خود (البته به تصور خودشان) ياري بجويند. مطالعهاي كه روي گروهي از دانشجويان انجام شده است، نشان داد كه بيش از 50 درصد آنها حداقل يك نوع اشتغال ذهني با جنبه خاصي از ظاهرشان دارند و در حدود 25 درصد آنها به دليل اين نگراني، دست كم تا حدودي دچار اختلال در احساسات و كاركرد روزمره خود شدهاند. چه كساني و چرا...؟ دادههاي موجود حاكي از آن است كه شايعترين سن شروع اين مشكل، بين 15 تا 30 سالگي است و زنان تا حدودي بيشتر از مردان گرفتار ميشوند، البته مردان نيز در خطر ابتلا هستند و بيشتر بيماران مبتلا نيز مجرد هستند. علت اختلال بدريختي بدن، مشخص نيست. مفاهيم قالبي مربوط به زيبايي كه در برخي خانوادهها و فرهنگها به آن تأكيد ميشود، در مقياس وسيع ممكن است اثرات چشمگيري بر بيماران متبلا به اين اختلال بگذارد. از طرف ديگر، مطالعات نشان داده كه حداقل در برخي از اين بيماران مقدار برخي از مواد شيميايي در خون غيرعادي است. اختلال بدريختي بدن به طور شايعي همراه با ديگر اختلالات رواني ديده ميشود. در واقع بيش از 90 درصد بيماران، دورهاي از افسردگي را در طول زندگي خودشان تجربه ميكنند. حدود 70 درصد از آنها، اختلال اضطرابي دارند و بالاخره اينكه تا 30 درصد نيز به نوعي از اختلال روانپريشانه مبتلا هستند. برخي از خصوصيات مبتلايان شايعترين نگرانيها به عيبهاي صورت، به خصوص معايب اجزاي خاص بدن (مثل بيني) مربوط ميشود. گاهي نگراني بيمار مبهم و فهم آن دشوار است، مثل نگراني مفرط در مورد "چانهاي مچاله!" بيماران در سير اختلال خود به طور متوسط درباره چهار ناحيه بدن نگرانيهايي دارند. قسمتهاي ديگر بدن كه مايه نگراني هستند عبارتند از: موها، پوست، اعضاي تناسلي و غيره. گونهاي از اختلال بدريختي بدن در مردان، ميل به بزرگ شدن هيكل و به دست آوردن عضلاتي بزرگ است. اين حالت ميتواند در زندگي معمولي، حفظ شغل يا سلامتي فرد اختلال ايجاد كند. البته به خاطر داشته باشيم هر نوع جراحي زيبايي حتما به معني اين بيماري نيست. تشخيص اختلال بدريختي بدن زماني صورت ميگيرد كه تعداد جراحيها، مراجعات به پزشك و اصرار به جراحي (با وجود مخالفت پزشك معالج) افراطي و بيش از حالت طبيعي باشد. به علاوه به اشكال در كاركرد شغلي، اجتماعي و يا ديگر حوزههاي كاركرد منجر شود. بيماران اين باور غلط را دارند كه هميشه و همهجا به دليل عيبهايي كه خود ميپندارند، مورد توجه ديگران هستند. آنها يا به كلي از آينه و سطوح شفاف اجتناب ميكنند تا به اين ترتيب عيبهاي خود را نبينند و يا برعكس، به صورت افراطي و بيش از حد به آينه نگريسته و تلاش ميكنند تا نقص فرضي خود را با آرايش يا لباس پنهان كنند. اثرات اختلال بدريختي بدن ميتواند بر زندگي بيمار چشمگير باشد. تقريبا همه بيماران مبتلا از رويارويي اجتماعي و شغلي دوري ميجويند. از هر سه بيمار، يكي خانهنشين ميشود، زيرا نگران است كه به دليل نقص فرضياش مسخره شود و از هر پنج نفر مبتلا، يك نفر اقدام به خودكشي ميكند. پايان ماجرا چگونه است؟ شروع اختلال بدريختي بدن معمولا تدريجي است. بيمار ممكن است احساس نگراني مفرطي درباره بخشي از بدن خود پيدا كند. وي به تدريج متوجه ميشود كه اين نگراني عملكرد او را تحت تاثير خود قرار داده است. بيمار ممكن است براي رسيدگي به مشكل فرضي خود در جستوجوي كمك طبي يا جراحي برآيد. ميزان نگراني درباره اين مسأله ممكن است در طول زمان كاهش يا افزايش يابد. گرچه در صورت درمان نشدن، اين اختلال معمولا حالتي مزمن پيدا ميكند. پس شناسايي بيماران با توجه به كمكهايي كه ميتوان به آنها كرد ارزشمند است و موجب بهرهمندي آنها از يك زندگي طبيعي يا دستكم تقريبا طبيعي ميشود. درباره تعداد بيماران مبتلا به اختلال بدريختي بدن كه درصدد جراحي ترميمي برميآيند، اطلاعات زيادي در دست نيست. در يك مطالعه تنها دو درصد بيماراني كه به يك درمانگاه جراحي ترميمي مراجعه كردهاند، واجد شرايط اين تشخيص هستند. با اين حال درصد كلي اين بيماران ممكن است بسيار بيشتر از اين مقدار باشد. به طور معمول باورهاي اين بيماران درباره وضع ظاهري و چهره، با انتظارات غير واقع گرايانهاي از ميزان تصحيح نقايص فرضي آنها به وسيله جراحي همراه است و به اين دليل ممكن است بيمار خشم خود را با اقامه دعوا عليه جراح پلاستيك ابراز كند و يا به اختلال افسردگي مبتلا شود. نسخه پزشك درمان اين اختلال از طريق روشهاي جراحي، پوستي و ساير روشهاي طبي به منظور رفع نقصهاي فرضي تقريبا بدون استثنا ناموفق است. امروزه براي درمان اين بيماري، داروهايي موجود است كه تا نيمي از علايم را كاهش ميدهد. درمان اختلالات همراه (از جمله افسردگي، اضطراب و غيره) نيز ضروري است. در كنار اين دو، روشهاي غيردارويي و رواندرماني نيز به اثر بخشي بيشترداروها كمك ميكند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1094]