واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: امشب ، شب یلدا است «از چله نشينيهاي قلندري تا شب چلههاي اينترنتي» جام جم آنلاين: هميشه ميگفت: "ندمد صبح ازل تا شب يلدا نرود" و شب چله را آغاز زمهرير زمستان و بستن راههاي روستايي ميدانست. پيرمرد، شب چله را شب تولد خود ميداند، اما هميشه با اشكهاي يخ زده سختترين شب زندگي خويش را براي رسيدن به اول زمستان به سر ميكند. آه پيرمرد چه قدر گريه ميكند كه در شب يلدا مادرش به خاطر تولد او " سر زا " رفته است و هيچ ماما، قابله، پزشك و طيب به دليل بسته بودن راههاي روستا از انباشت برف ، هرگز بر بالين مادرش حاضر نشدند. پيرمرد " چوب دار " ده بود و رمه گرداني ميكرد و چه شبهاي برف و طوفان و راههاي بسته را از ياد نميبرد و چه زمستانهايي، كه براي پارو كردن برف پشت بام ، چندين پارو ميشكست و كمر مردها خم ميشد. اما پيرمرد حالا در شب چله و نخستين روز زمستان هراسي ندارد، چرا كه راههاي روستا هميشه بازند و بولدوزرهاي راهداري همچون شيران زرد عربدهكش، غرنده جاده را رام خود كردهاند تا در اين برف ريزان براي عبور و مرور مردم روستا باز بمانند. پزشكان به روستا ميآيند و چله نشيني را با پيرمردها و اهالي ده به سر ميبرند، تا كسي بيمار نباشد و توصيه ميكنند پيرمردها كه قند خون دارند از خوردن آجيل پرهيز كنند. پيرمرد، چله، شب اول زمستان را شب حساب و كتاب، شب شاهنامهخواني و شب نيايش خداوند براي ازدياد نعمتها ميداند و آداب اين را شب بارها شنيده و ديده است. شنيده است كه در روزگاران قديم براي تازه عروسان و دامادها قند و شكر و انگبين و عسل ميبردند، شنيده بود كه مردم هندوانه ميخرند و پسته و انجير خشك ، سنجد ، شاه دانه ميخورند. و حالا گاز به روستا آمده است و براي اهالي آتش افروزي ميكند تا سردشان نباشد و كرسيها دمدار و زغالهاي خيس شده بساط خود را جمع كردهاند. پيرمرد چاي دودي و " كفته نان " و شلغم و لبو پخته نمك زده را به ياد ميآورد، كه چگونه گرم شان ميكرد و خاطرات كشت بهاره ، گندم و دستهاي بريده بريده در دم داسهاي ناآرام را ورق ميزند. " چله " را به ياد ميآورد و مادر بزرگش را، با قصههاي اساطيري و داستان هزار و يك شب و " چهل دزد بغداد " مرور ميكند و اگر جايي برايش قابل باور نبود، هرگز به روي خود نميآورد. اما امروز نوههايش در كنار او هندوانه نميخورند، بلكه اسانسهاي هندوانه و كاكائو و طعم خوش توت فرنگي را با كيكهاي خامهاي بيشتر ميپسندند. اينجا خبري از شاهنامه نيست و بچهها مشغول تماشاي آخرين قسمت سريال " دزدان كارائيب " هستند و قصههاي افسونگر " هري پاتر " را مرور ميكنند. بچهها سرخوشاند كه امروز ايميلهاي تبريك شب يلدا را براي دوستانش ارسال كردهاند و خوش حالترند از اين كه عكسي با فونت بزرگ از هندوانه و كرسي قديمي را در اينترنت "سرج" كردهاند و آن را براي دوستان خود فرستادهاند. بچهها تلفن همراه خود را با آهنگ دل خواهشان تنظيم كردهاند و نسكافه و قهوه و شكلاتهاي شيرين " ميكايي " را در شب يلدا در آغاز فصل زمستان دوست دارند. و بعد بچهها در آروزي بازيدن برف هستند، تا دوباره خود را براي حضور در پيست اسكي و امتحان كردن چوبهاي جديد اسكي شان آماده كنند. پيرمرد اما، همچنان به ياد چهار دهه گذشته ميافتد كه راههاي بسته از برف چقدر مادران را بدون فرزند گذاشت و چه فرزنداني كه مادران شان را هرگز نديدن. اينك اما در شب چله شب آغاز بارش برفها ، راههاي روستايي با تلاش مرداني كه سرما و گرما را به جان خريدند باز هستند و كمتر راه روستايي است كه در فصل زمستان براي شش ماه از سال بسته باقي بماند. ايرنا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 491]