تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 9 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع): فضاى هر ظرفى در اثر محتواى خود تنگ‏تر مى‏شود مگر ظرف دانش كه با تحصيل علوم، فضاى آن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819218121




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بدشانس ترین دزدان ایران


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: بدشانس ترین دزدان ایران در مدت ۴۳ سال گذشته، ۳۰ بار با حكم دادگاه به زندان افتادم و هر بار نيز در زندان توبه مى كنم، اما وقتى آزاد مى شوم، مانند يك فرد معتاد با ديدن پول يا اشياى با ارزش خانه ها و ماشين هاى گرانقيمت بدون اراده دست به سرقت مى زنم! روزانه پرونده هاى مختلف سرقت و كلاهبردارى در دادگاه و مراكز انتظامى كشور تحت رسيدگى قرار مى گيرد كه در برخى از آنها مواردى وجود دارد كه جالب و خواندنى به نظر مى رسد. اعتياد به دزدى برخى سارقان سال هاى زيادى از عمر خود را در پشت ميله هاى زندان گذرانده اند، چرا كه به دليل اعتياد شديد به سرقت، به محض آزادى و پايان دوره زندان باز هم سراغ سرقت مى روند. از جمله اين افراد سارق سابقه دارى به نام كامبيز - 62 ساله - است كه از دوران جوانى براى پولدار شدن سرقت از خانه ها، مغازه ها و خودروها را مرتكب شده است. سارق حرفه اى طى ۴۳ سال، ۳۰ بار به حكم دادگاه هاى مختلف راهى زندان شده است. خودش مى گويد: به سرقت اعتياد پيدا كرده و نمى تواند آن را ترك كند. او چندى قبل پس از دستگيرى به قاضى گفت: «خانواده ام از موقعيت مالى خوبى برخوردار بودند، بنابراين قبل از انقلاب وقتى ديپلم گرفتم، پدرم مرا براى ادامه تحصيل به اروپا فرستاد و حدود دو سال در دانشگاه درس خواندم، اما به خاطر احساس غربت شديد به ايران بازگشتم. پس از ترك تحصيل به خريد و فروش خودرو، طلافروشى و مشاغل اين چنينى رو آوردم. افسوس كه در اين كارها هم موفق نبودم. در نتيجه به توصيه يكى از آشنايان در يك رستوران مشغول كار شدم، اما پس از چند ساعت، اين كار را نيز رها كردم. مدتى بيكار بودم تا اين كه پس انداز اندكم تمام شد و براى تأمين هزينه هاى زندگى مجبور شدم از دوستان و آشنايان پول قرض بگيرم. بدين ترتيب هر روز بدهى ام بيشتر مى شد. در نتيجه چاره اى جز سرقت نديدم. يك شب كه براى سرقت وارد خانه اى ويلايى در شمال تهران شده بودم، هنگام جمع آورى اشياى با ارزش خانه، ناگهان چراغ اتاق پذيرايى روشن شد و يك مأمور پليس را در مقابلم ديدم كه اسلحه كمرى اش را به طرفم نشانه گرفته بود. دادگاه مرا به شش ماه زندان محكوم كرد. در زندان با خودم عهد كردم كه ديگر دزدى نكنم. اما به محض آزادى با مشاهده يك خانه ويلايى، دوباره به فكر سرقت افتادم. در مدت ۴۳ سال گذشته، ۳۰ بار با حكم دادگاه به زندان افتادم و هر بار نيز در زندان توبه مى كنم، اما وقتى آزاد مى شوم، مانند يك فرد معتاد با ديدن پول يا اشياى با ارزش خانه ها و ماشين هاى گرانقيمت بدون اراده دست به سرقت مى زنم! تخم مرغ دزدى كه شتردزد شد منصور - 66 ساله - يكى ديگر از سارقان حرفه اى است كه زندان را مكانى امن براى خود مى داند. او از ۱۳ سالگى با جيب برى از مسافران و مردم كارش را شروع كرد. پس از مدتى به خاطر سرقت دوچرخه دستگير و زندانى شد. وى طى ۵۳ سال بيش از ۶۰ سابقه كيفرى و زندان دارد. او پائيز امسال، چند ساعت پس از آزادى قصد داشت خودروى پرايدى را سرقت كند كه از سوى پليس دستگير شد. دزدى كه خوابش برد احتياط شرط عقل است. بخصوص اگر براى دزدى، يك ساختمان شيك ويلايى انتخاب شده باشد. «كامران» - 26 ساله - كه به خاطر تأمين هزينه اعتيادش به تازگى سرقت را شروع كرده بود، چندى قبل وقتى براى اجراى نقشه اش به يك خانه ويلايى در كرج رفت، پس از ساعت ها تلاش، سرانجام موفق شد در گاوصندوق را باز كند. دزد حرفه اى وقتى مقدار قابل توجهى پول و طلا ديد، به خيال اين كه يك شبه پولدار شده است، تصميم گرفت در كنار گاوصندوق خانه اشرافى قدرى استراحت كند. غافل از اين كه صبح روز بعد صاحبخانه پس از بازگشت با ديدن ميهمان ناخوانده پليس را خبر كرده و او در خواب دستگير شد. سرمايه بربادرفته گاهى اوقات بدشانسى دامنگير مالباختگان هم مى شود. پرونده كلاهبردارى ميلياردى مردى به نام «مهرداد» - 37 ساله - نيز نمونه اى از اين پرونده هاست. مرد تبهكار به بهانه تجارت نخ به ميان كسبه بازار رفته و پس از جلب اعتمادشان و پرداخت چك هاى بلامحل موفق شد مقدار زيادى نخ خريدارى كند. بعد هم در فرصتى مناسب متوارى شد. مالباختگان در پى اطلاع از موضوع براى پس گرفتن پول ها و اموالشان همگام با پليس به جست و جوها ادامه دادند. تا اين كه او را در مخفيگاهش يافتند. اما هنگام درگيرى مرد كلاهبردار ناگهان نقش بر زمين شد و جان باخت. گاوصندوق رها شده در خيابان چندى قبل سارقان ناشناس با طراحى نقشه ماهرانه اى به يك خانه ويلايى در شمال تهران دستبرد زده و گاوصندوق را با تمام موجودى اش دزديدند. صبح روز بعد وقتى صاحبخانه متوجه سرقت گاوصندوق شد، از پليس كمك خواست. هنوز چند روزى از تحقيقات نگذشته بود كه مأموران هنگام گشت در اطراف تهران، با يك گاوصندوق - پر از پول، طلا و مدارك - روبه رو شدند. در ادامه بررسى ها نيز صاحب گاوصندوق شناسايى شد. در اين ميان نخستين فرضيه اى كه در ذهن مأموران نقش بست، اين بود: گاوصندوق از پشت وانت بار به داخل خيابان افتاده و دزدان نيز متوجه موضوع نشده اند. سارقان بدشانس «فرشيد» - 27 ساله - از سارقان بدشانسى است كه همزمان با دستگيرى وى، ۷ تبهكارديگر نيز دستگير شدند. دزد سابقه دار چندى قبل، پس از سرقت يك دستگاه موتوسيكلت به دام افتاد. وقتى مأموران او را براى بازجويى به دادسرا انتقال دادند وى در فرصتى مناسب با دستبند گريخت. مأموران كه متوجه موضوع شده بودند، بلافاصله به جست و جو پرداختند و سرانجام دزد فرارى را در خانه يكى از دوستانش يافتند. هنگام دستگيرى او، ۷ سارق ديگر كه براى مصرف مواد مخدر دور هم جمع شده بودند نيز به دام افتادند. بدشانس ترين دزد ايران «من بدشانس ترين دزد ايران هستم.» اين را دزدى به نام احسان مى گويد. او چندى قبل در يكى از محلات خلوت غرب تهران، كيف زن جوانى را دزديد و بدون هيچ مشكلى فرار كرد. احسان يك ساعت بعد به فكر افتاد از كارت عابربانك موجود در كيف پول برداشت كند، چرا كه از خوش شانسى رمز كارت داخل كيف بود. او براى اين كه خيلى سريع به يك شعبه بانك برسد، از يك موتورسوار مسافربر كمك خواست. آن دو وقتى به مقابل دستگاه خودپرداز رسيدند، احسان كه كار كردن با دستگاه را بلد نبود، از مرد موتورسوار كمك خواست. او هم كارت را گرفت و آن را داخل دستگاه قرار داد، اما يك دفعه با ديدن اسم و مشخصات درج شده همسرش روى كارت، شوكه شد. مرد موتورسوار پس از درگيرى با احسان، او را دستگير كرد. بعد هم در تماس تلفنى با همسرش از ماجراى سرقت باخبر شد و متهم را به پليس تحويل داد. سرقت از هزار راننده تاكسى مرد معتاد كه به بيش از هزار راننده تاكسى دستبرد زده، زمانى كه براى دومين بار، يك راننده را طعمه قرار داده بود، به دام افتاد. چندى قبل مأموران كلانترى نارمك هنگام گشت متوجه درگيرى يك راننده تاكسى با مرد ميانسالى شدند و براى بررسى ماجرا هر دو را به كلانترى منتقل كردند. راننده تاكسى به افسرنگهبان گفت: يك هفته قبل اين مرد در حوالى ميدان رسالت سوار ماشينم شد. او در صندلى جلو نشست، اما بعد از طى مسير كوتاهى پياده شد. چند دقيقه بعد متوجه شدم كيف دستى ام روى داشبورد سرقت شده است. داخل كيف ۷۰ هزار تومان پول نقد، دسته چك و مدارك شناسايى قرار داشت. از آنجا كه مطمئن بودم سرقت كيف كار همان مسافر است، چند روزى در آن محدوده رفت و آمد كردم تا شايد او را بيابم. سرانجام ساعتى قبل او را ديدم. مرد سارق كه مرا نشناخته بود، دوباره سوار شد. من هم بدون اين كه حرفى بزنم او را تا نزديكى كلانترى آوردم، اما ناگهان متوجه شد و قصد فرار داشت كه با هم درگير شديم. در پى اظهارات اين مرد، متهم چاره اى جز اعتراف نديد. مرد معتاد گفت: براى تأمين هزينه هاى مواد مخدر، چاره اى جز سرقت ندارد. به گزارش روزنامه ایران، وى پس از انتقال به پايگاه چهارم پليس آگاهى به سرقت هاى متعدد ديگر نيز اقرار كرد. تاكنون وى به بيش از هزار فقره سرقت اعتراف كرده و گفته به طور متوسط روزى يك يا دو فقره سرقت انجام مى داده و اكثر طعمه هايش نيز رانندگان تاكسى بوده اند.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 368]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن