واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سفر حضرت علی(ع) به همراه سه فاطمه
ده سال از زمانی که "حضرت محمد صلی الله وآله والسلم" مردم و افراد فامیل را جمع کرده بود تا او را طبق فرمان خداوند در انجام رسالتش یاری کنند گذشته بود، در آن زمان خیلی ها دعوت او را رد کردند و اصلاً به حرف های او اهمیت ندادند اما حالا تعداد زیادی از مردم دعوت "حضرت محمد صلی الله وآله والسلم" را پذیرفته بودند. حالا تعداد مسلمان ها کم نبود. اما اذیت و آزار بت پرست ها هم کم نبود. در این ده سال اتفاق های زیادی افتاده بود. ابوطالب عموی مهربان "حضرت محمد صلی الله وآله والسلم" از دنیا رفته بود. خدیجه همسر باوفای او نیز، چشم از دنیا فرو بسته بود. حالا انگار"حضرت محمد صلی الله وآله والسلم" در مکه تنها شده بود. تنها حضرت علی علیه السلام بود که همه جا در کنار پسرعموی خودش بود. تنها حضرت علی علیه السلام بود که همه جا در خدمت او بود. حالا دیگر حضرت علی علیه السلام جوانی شجاع و قوی بود. حالا که حضرت خدیجه و ابوطالب از دنیا رفته بودند، بت پرست ها تصمیم گرفته بودند که "حضرت محمد صلی الله وآله والسلم" را از میان بردارند. آنها نقشه کشیده بودند که شبانه به خانه "حضرت محمد صلی الله وآله والسلم" حمله کنند و با شمشیر او را بکشند. اما خدا نقشه کافران را به "حضرت محمد صلی الله وآله والسلم" گفت و به او فرمان داد که از مکه به یثرب برود. آن روز نزدیک غروب بود که "حضرت محمد صلی الله وآله والسلم" به حضرت علی علیه السلام گفت: «علی جان! خداوند از من خواسته است که از مکه بیرون بروم.» حضرت علی علیه السلام پرسید: «به کجا یا رسول الله؟» "حضرت محمد صلی الله وآله والسلم" گفت: «به یثرب.» - هر چه شما بگویید یا رسول الله انجام می دهم. - بزرگان قریش نقشه کشیده اند که امشب به خانه من حمله کنند و مرا بکشند. می خواهم تو به جای من در رختخوابم بخوابی ... - اطاعت می کنم یا رسول الله. حاضرم در راه تو و در راه خدای تو قربانی شوم. - علی، این کار خیلی خطرناک است. می دانی؟ اینها با شمشیرهای کشیده به خانه من حمله می کنند. - یا رسول الله، کاش هزار جان در بدن داشتم و همه را در راه تو و دین تو فدا می کردم. "حضرت محمد صلی الله وآله والسلم" دست بر سر حضرت علی علیه السلام کشیدند و گفتند: «یا علی تو در این دنیا و در آن دنیا برادر من، جانشین من، دوست و همنشین من خواهی بود.» "حضرت محمد صلی الله وآله والسلم" از خانه بیرون رفت و حضرت علی علیه السلام تنها ماند. "حضرت محمد صلی الله وآله والسلم" به یثرب رفت و حضرت علی علیه السلام در مکه ماند. آن شب دشمنان به خانه "حضرت محمد صلی الله وآله والسلم" حمله کردند اما با تعجب دیدند که حضرت علی علیه السلام به جای "حضرت محمد صلی الله وآله والسلم" در رختخواب خوابیده است، وقتی دیدند که نقشه شان، نقش بر آب شده است آنجا را با ناراحتی بسیار زیاد ترک کردند.چند روز بعد، حضرت علی علیه السلام هم به دستور پیامبر راهی یثرب شد. اما او در این سفر تنها نبود. باید سه زن را همراه خودش می برد. سه فاطمه را. مادرش، عمه اش و فاطمه زهرا دختر پیامبر را، آری او از این امتحان سربلند بیرون آمد بدون آنکه بترسد جانش را به خاطر "حضرت محمد صلی الله وآله والسلم" به خطر انداخت، به راستی که او بهترین و وفادارترین یار و یاور رسول خدا بود. برگرفته از کتاب: 14 قصه 14 معصومنوشته: حسین فتاحی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 759]