واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: به موسيقيهاي ديگر هم اهميت بدهيم علياكبر مرادي چندي پيش <كانون موسيقي دانشگاه شيراز> ميزبان استاد علياكبر مرادي از اساتيد بنام تنبور ايران بود. در اين برنامه كه در چهار قسمت مجزا ارائه شد. ابتدا منتخبي از اعضاي گروه <تنبورنوازان گوران> به سرپرستي جهانبخش رستمي قطعه كاروان (ساخته سرپرست گروه) را به اجرا درآوردند. در ادامه استاد علياكبر مرادي به سخنراني پيرامون موسيقي و بهطور اخص موسيقي تنبور پرداخت. علياكبر مرادي متولد 1336< گوران> كرمانشاه از اساتيد برجسته تنبور كشور است كه در مكتب استاداني همچون درويش علي ميردرويشي، آقا ميرزا سيدعلي كفاشيان، سيدمحمود علوي، سيدولي حسيني، اللهمراد حميدي و... به دانشاندوزي پرداخته است. او اولين فعاليت هنري خود را با تكنوازي تنبور در زادگاهاش در 14 سالگي اجرا نمود و نخستين گروه تنبورنوازي را در سال1352 پايهگذاري كرد. ساليان سال عضو فعال گروه <تنبور شمس> بود. در سال 1370موفق به كسب مقام نخست اجراي تنبور و ديپلم افتخار شد و در سال 1381 از سوي شوراي ارزشيابي هنرمندان كشور به وي درجه دكتري افتخاري اعطا گرديد. استاد مرادي ضمن اجراي كنسرتهاي بيشمار در جشنوارهها و كشورهاي مختلف جهان آثار بسيار ارزندهاي همچون تريكهحانه، سحرواران، سيروان، مهجوري، مهر و ماه، سماع مستان، در آيينه آسمان، نسيم گندمزار، يار آسماني، مقامات مجلسي تنبور و... از خود بر جاي گذاشته است. در ادامه بخشهايي از مصاحبهاي كه با استاد انجام پذيرفته به استحضار مخاطبان ميرسد. استاد ميتوانم بپرسم شما از طرف كدام مرجع جزو 50 نوازنده برتر هنري جهان معرفي شدهايد؟ از طرف يك مجله معروف در انگلستان به نام <سانگلاين> كه از بين هنرمنداني كه ميشناخته، اين انتخاب را انجام داده است. چه عواملي باعث همكاري شما با <والاش ازدمير> شد؛ سبك نوازندگي ايشان، خصوصيات سازشان و يا...؟ به خاطر موسيقياي كه بلد بود و به خاطر موسيقياي كه موسيقي علويان تركيه است و به اين موسيقي نزديك است. بيشتر برنامههاي شما برنامههاي تكنوازي يا دونوازي است، چرا در راستاي تشكيل يك گروه منسجم اقدام نميكنيد؟ راستش گروه چندين چيز ميخواهد؛ اول اينكه حداقل براي مدت يك سال در يكجا مستقر باشي و ديگر آنكه كار ديگري نيز نداشته باشي، ولي متاسفانه نه ميتوانم در يك مكان ثابت باشم و نهاينكه اينقدر وقت دارم. به سازهاي ديگري كه با تنبور همخواني داشته باشد فكر كردهايد؟ راههايي بايد باشد. خيلي به سازهاي ديگر فكر كردهام مثلا <دودوكس> كه تركها به آن <بالابان >و كردها <نرم ني> ميگويند؛ <ويلنسل> و < پيانو.> همانطور كه عرض كردم، آن دو نفري كه همنوازي ميكنند بايد هر كدام از موسيقي طرف مقابل آگاهي نسبي داشته باشند تا بتوانند با هم تركيب شوند. يعني ساز نوازنده ديگر هم مهم است، مثلا اگر يك ساز كششي باشد فكر ميكنم چون تنبور كمي مضرابي است احتمالا بيشتر به هم ميآيند، ولي ديديم در ساز< باغلاما> كه ساز تركيهاي است و كششي هم نيست و مضرابي است، باز هم با هم جور شدند. من فكر كنم نوع موسيقي مهمتر از ساز باشد. معمولا موسيقيهايي كه از تنبور شنيدهايم همراه با صداي خوانندگان محلي بهتر هستند. مگر خاصيت تنبور چيست كه با همراهي خوانندگان محلي بهتر ميشود؟ مساله همين است. امروزه هر كسي ميخواهد خواننده شود، ميخواهد خواننده سنتي بشود. از كرد گرفته تا ترك، آذري و تركمن تا بلوچ، عرب؛ همه. هيچكس فكر نميكند كه موسيقيهاي ديگر هم اهميت دارند. به اين شكل كه يك بچه كرد هم كه ميخواهد خواننده شود، ميرود خواننده سنتي ميشود و هيچكس نميرود موسيقي تنبور و خواندن تنبور را ياد بگيرد بنابراين آن محليهايي كه ماندند و تكتك در حال مرگ هستند بهتر از بقيهاند. سازي چون گيتار و... هم ميتواند عرفاني باشد. بگذاريد سوال را بهگونهاي ديگر طرح كنيم. اين ساز است كه به خاطر پيشينه تاريخي، باورهاي بهجا مانده در ذهن اقوام و... جنبه عرفاني پيدا ميكند يا نوازندهاي كه درآن حس عرفاني ميدمد، يا نوع موسيقياي كه اجرا ميشود؟ اين ساز هميشه همراه مردم بوده، مثلا هميشه بين مردم يارستان تنبور بوده است و باوري هم بين مردم وجود داشته كه در كل موسيقي مقدس است. آنها به اين ساز احترام ميگذاشتند و اين ساز هم حال خودش را به آنها داده است. من ميگويم اگر ملودي و آهنگ عرفاني باشد با هر سازي كه نواخته شود عرفاني ميشود و ما بر ميگرديم به شخصيت اين دو ساز؛ به خاطر قدمتي كه بين مردم دارد. شما به پدربزرگتان احترام ميگذاريد و دوستش داريد اما ممكن است به پدربزرگ دوستتان احترام بگذاريد ولي دوستش نداشته باشيد. اين ساز هم همينطور است. از دير باز آهنگهايي كه با اين ساز نواخته شده براي اين مردم مقدس بوده و چون اين آهنگها با اين ساز نواخته شده خود ساز هم مقدس است. اگر ساز ديگري به جاي اين ساز در ميان مردم كردستان بود باز هم همين حالت عرفاني و تقدس را داشت؟ اين موضوع به ملودي برميگردد. اگر كلامهاي يارستان يا خانقاه را يك اركستر اجرا كند آن ملودي تقدس خود را حفظ خواهد كرد ولي اين كار سادهاي نيست كه مثلا در يك خانه يك اركستر 100 نفري باشد و اين سازها را بنوازد. اولين <يارساني > كه تنبور نواخت از لرستان بود. اين ساز چگونه از لرستان به كردستان آمده است؟ نه، كردستان و لرستان اكنون كردستان و لرستانند، آن زمان ايلها در منطقه زاگرس كوچ ميكردند از نزديك تركيه تا خوزستان ميرفتند. اصلا در آن زمان فكر نميكنم كسي هم به كس ديگري گفته باشد كرد يا لر، ميگفتند هم ايل، همعشيره و هم طايفه. در ميان ملل ديگر هم سازي را ميشناسيد كه مانند دف و تنبور از جنبه قداست و عرفاني برخوردار باشد؟ من نميتوانم دقيقا يك جواب درست به شما بدهم ولي يقينا هست، يعني مساله بر سر موسيقي مقدس است. بهعنوان مثال اكنون در كليساهاي غرب هنوز ارگ نواخته ميشود و چون با آن ساز نواهاي مقدس نواخته ميشود خود آن ساز هم مقدس ميشود. استاد آيا در فكر انتشار كتاب نيستيد؟ حقيقتش را بخواهيد بيشتر به چيزهايي فكر ميكنم كه اول باعث ماندگاري مقامات شود كه اين كار را از طريق ضبط كاست انجام دادهام و ديگر داشتن متدي كه كارآمد باشد يعني كتابي كه بتوان با آن آموزش داد و از آن طريق ياد گرفت. همچنين اگر كسان ديگري كه ديدگاههاي ديگري دارند مثلا از ديدگاه ادبي يا فلسفي يا روانشناسي به مساله نگاه ميكنند اگر كتابهاي ديگري نوشته شود حتما خوب است. آقاي مرادي ميشود مقامات را به صورت نت نوشت و آيا تاكنون كسي مبادرت به انجام چنين كاري كرده است؟ همه اينها را ميتوان نت كرد منتها بهتر است كه خوب انجام شود، حتي اگر قرار است كار متوسطي انجام شود بهتر است كه انجام نشود و كاري انجام نشود كه بعدها بفهمند مضراتش بيشتر از منفعتش بوده است. مسلما شروع هر كاري با كاستيهايي روبهرو خواهد بود كه به مرور زمان برطرف خواهد شد. نظر شما چيست؟ اين كار را كردهاند ولي فايده نداشته است. كارهاي بهدرد بخوري نيست، تجربه شده و اين كار يقينا انجام ميشود حالا بنده انجام ندهم كس ديگري نهايتا اقدام ميكند چون خوشبختانه مقامات ضبط شده و فراموش نميشود. مابقي كار سختي نيست و انجام ميشود. موسيقي تنبور در مناطق ديگر هم صدق ميكند؟ خوب اكنون خالصش در اين منطقه مانده است، حال ممكن است چيزهايي شبيه اين در بعضي از نقاط ديگر ايران هم باشد ولي اگر هم نباشد مهم نيست همه جا ارزش دارد. در بلوچستان هم اهميتي دارد يا در تالش يا در ساري يا در هر كجاي ايران. بايد از همه جا جمع شود زيرا جزو موسيقي ملي ما است و همه اينها ميشوند موسيقي ملي ايران. آقاي مرادي چقدر به تغيير در شكل ظاهري ساز تنبور و نواختن آن اعتقاد داريد؟ تغييرات خود به خود در شكل ظاهري ساز و در طريق نوازندگي بهوجود آمده است. مثلا تنبوري كه ما داريم يقينا 70-60 سال پيش كاملا به اين شكل نبوده بلكه كمعمقتر و پهنتر بوده است، بهطوري كه ميتوانستند ترك زين بگذارند و آنقدر هم بزرگ نبوده است. چه راهي را براي شناخت بيشتر اين ساز در نزد مردم پيشنهاد ميكنيد و مسووليت مردم در قبال اين ساز و بهطور كلي موسيقي چيست؟ مردم خودشان بايد به فكر باشند خود جماعت مردم و موزيسينها بايد به اين موضوع فكر كنند. مردم بايد موسيقي را حمايت كنند. همانگونه كه مدرسه يا بيمارستان ميسازند بايد از موسيقي هم حمايت كنند. بهعنوان مثال در اروپا در قروني كه موسيقي زير ضربه كليسا بود مردم از موسيقي حمايت ميكردند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 804]