تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زيبايى مرد به شيوايى زبان اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820930523




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت وگو با سینا سرلک به بهانه انتشار آلبوم «یکیست»


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: من هیچ وقت مثل استاد شجریان نمی‌توانم بخوانم که هیچ، بلکه هیچ کس مثل دیگری نمی‌تواند بخواند. اما مسلماً یک جاهایی به دلیل همین.. صدای من شخصیت مستقلی دارد سینا سرلک از جمله خوانندگان جوان موسیقی ایرانی محسوب می‌شود. چندی پیش آلبوم «یکیست» با صدای او و آهنگسازی محمدمهدی باطنی منتشر شد. به همین بهانه به گفت وگو با او نشستیم.   به نظر می‌رسد حضورتان نسبت به گذشته کمرنگ تر شده است؟ حقیقت این است که تمام اتفاقات تحت تاثیر شرایط اجتماعی و سیاسی دچار یک بی ثباتی شده است و همین بی ثباتی راه را روی هر فعالیتی می‌بندد. خودتان بهتر می‌دانید که شرایط مساعدی برای برگزاری یک کنسرت حرفه‌یی در جامعه وجود ندارد. برای برگزاری کنسرت باید فضای جامعه مناسب باشد تا آن کاری را که می‌خواهید، روی صحنه انجام بدهید و به هدف تان برسید. از طرف دیگر باید وضعیت و موقعیت شنونده هم در نظر گرفته شود که آیا با آمدن به کنسرت شما چیزی به اندوخته‌هایش افزوده می‌شود و پیامی‌با خود به خارج از سالن می‌برد یا خیر. مساله دیگر عدم توجه حامیان و کنسرت گذاران است که توجه چندانی به موسیقی اصیل ندارند و اگر هم باشد فقط سراغ یکی دو نفر می‌روند.   منظورتان حامیان خصوصی است؟ بله چون اصلاً من تا حالا با حامیان بخش دولتی کار نکرده ام. به هر حال در همکاری با بخش‌های دولتی محدودیت‌هایی وجود دارد که اجازه نمی‌دهد شما آن طور که دلت می‌خواهد، موسیقی ات را ارائه بدهی. با این وجود، من از دایره فعالیت‌ها و حضور موسیقایی خارج نشدم. کنسرت‌هایی داشتم در کشورهای مختلف از جمله امریکا، کانادا و قاره اروپا. تقریباً یک سالی شد.   برخورد مخاطب‌های غیرایرانی با موسیقی ایرانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ کنسرت‌هایی که با گروه «دالاهو» داشتیم در کانادا، امریکا و پاکستان، در واقع حضورهای فستیوالی بود. بیننده‌های این کنسرت‌ها اغلب خارجی‌ها بودند مگر تعداد اندکی مخاطب ایرانی. اما با این وجود سالن‌ها لبالب می‌شد. فکر می‌کنم در ذات موسیقی ایرانی چیزی فراتر از یک حس فرهنگی و وطنی وجود دارد که آن را برای مخاطب غیرایرانی هم گوش نواز می‌کند. در واقع فضایی در موسیقی ایرانی وجود دارد که مخاطب غیرایرانی را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد.   با این وجود تفاوتی بین تفکر موسیقایی امریکایی‌ها و اروپایی‌ها دیدید یا نه؟ همه چیز در این کنسرت‌ها حاکی از آن بود که مخاطبان اروپایی بیشتر اهل تفکرند و اصولاً از پدیده‌های شرقی خوب استقبال می‌کنند. به زبان خودمان آنها نسبت به موسیقی ایرانی خونگرم اند و آن را دوست دارند، به خصوص در کشورهایی مثل اسپانیا و ایتالیا.   شاید به خاطر فرهنگی تر بودن و قدمت این کشورها در اروپاست. فکر می‌کنم به خاطر نزدیک بودن موسیقی‌هایمان به همدیگر است.   فکر می‌کنید برگزاری کنسرت موثر است یا ارائه آلبوم؟ آلبوم را همه می‌توانند تهیه کنند و خیلی در دسترس است اما کنسرت را همه نمی‌توانند ببینند. به همین خاطر مشتاقان کنسرت بیشترند چون مردم زنده اند و زنده بودن را دوست دارند. یک مخاطب علاقه مند که مثلاً آلبوم ما را خریده است، دوست دارد آن را زنده و با نوازنده و خواننده روی صحنه ببیند. این روند هیجان دارد و فضای کاذبی نیست. به همین خاطر اسمش را گذاشته اند اجرای زنده . از سوی دیگر برگزاری کنسرت و جذابیت‌های پنهانش موجب می‌شود فروش آلبوم هم بیشتر شود چراکه فرهنگ ما بر اساس یک تفکر شفاهی منتشر می‌شود و هنگامی‌که یک نفر از کنسرت خوشش آمده باشد به افراد مختلفی پیشنهاد می‌دهد بروند و آلبوم فلان خواننده را که من در کنسرتش بودم، بخرند.   اگرچه محدودیت‌ها هیچ وقت دامن موسیقی ما را رها نخواهد کرد، با این وجود گهگاه شاهد اجرای کنسرت از سوی هم نسلان شما هستیم اما شما در این زمینه خیلی کم کارید. اول باید دید آن کنسرت و رپرتوارش به مردم چه چیزی خواهد داد. من هم می‌توانم سالی 10 کنسرت بدهم اما آیا برگزاری صرف یک کنسرت هدف است؟ من اگر کنسرتی هم برگزار کرده ام، کنسرتی بوده که در اجرای آن ارائه مفهومی‌والا، هدف بوده است. آخرین کنسرتم - که اجرا هم نشد- کنسرت با ارکستر موسیقی ملی بود؛ ارکستری که هم تعریف دارد و هم جایگاه. ما چندین تیم ملی ورزشی داریم اما یک تیم ملی موسیقی داریم به نام ارکستر موسیقی ملی ایران به رهبری استاد فخرالدینی. افتخار می‌کنم که خواننده این ارکستر هستم و اگر شما بیش از حد در معرض دید مردم باشید، به یک عنصر تکراری بدل می‌شوید و کسی از شما استقبال نمی‌کند. دوست دارم در یک فضای مناسب، با یک گروه خوب کنسرت بدهم.   منظورتان از فضای مناسب چیست؟ فضایی که مردم حوصله رفتن به سالن کنسرت را داشته باشند.   با این اوصاف نباید فضای مناسبی برای برگزاری کنسرت وجود داشته باشد. من هیچ وقت هنرم را با سیاست قاطی نمی‌کنم و اصولاً آدمی‌نیستم که خودم را داخل مسائل سیاسی کنم. وقتی فضای جامعه، سیاسی می‌شود من ترجیح می‌دهم سکوت کنم و کارم را انجام دهم و پیام خودم را به وسیله هنرم منتقل کنم. هنرمند، هنرمند است در غیر این صورت اگر می‌خواهد با هنرش کار سیاسی کند باید برود سیاستمدار شود. کمااینکه هستند کسانی که دائماً سراغ می‌و مطرب می‌روند و بی آنکه به هنر آواز آراسته باشند، دم از هنر می‌زنند. در این شرایط که همه چیز گل آلود است، عده‌یی هم از سر بی اطلاعی می‌آیند و جذب می‌شوند. هنرمند باید با هنرش حرف بزند.   آلبوم جدیدتان «یکیست» عنوان جالبی دارد. این اسم از شعر زنده یاد عماد خراسانی برگرفته شده که مطلعش این است؛ «پیش ما سوختگان مسجد و میخانه یکیست».   استارت ضبط این اثر از کجا زده شد؟ حس و حال حاکم بر قطعات و روند ملودیک آنها برایم خیلی جذاب بود. محمدمهدی باطنی که آهنگساز، نوازنده و شاعر باذوقی است، این قطعات را ساخت و بعد به من پیشنهاد داد، به دلم نشست و خواندم. نکته جالب توجه در «یکیست» این است که با وجود اینکه بسیاری از آثار اینچنینی درآمده است، اما مخاطب را دعوت می‌کند به شنیدن.   آلبوم «یکیست» با وجود جدی بودنش بسیار عمومی‌و همه فهم است، این ویژگی ریشه در چه چیزی دارد؟ ببینید در موسیقی ما انتخاب شعر و نوع تلفیق آن با کلام از اهمیت زیادی برخوردار است. وقتی در یک مجموعه، از اشعاری استفاده شود که علاوه بر داشتن ابعاد هنری از زاویه‌های ذوقی و حسی هم برخوردار باشد، پیداست که مخاطب هم زودتر آن را می‌فهمد و ارتباط برقرار می‌کند. انسان‌ها سرنوشت مشابهی دارند که اگر بتوانند خودشان را در قالبی بیابند، بی شک به سمت آن قالب می‌روند. فکر می‌کنم اشعاری که در این اثر مورد استفاده قرار گرفت تا حد زیادی توانسته این پیوند را میان خود و مخاطبش ایجاد کند. در واقع اشعاری که در این اثر به کار گرفته شده بسیار صمیمی‌و مورد علاقه عموم مردم است.   به طور کلی این اثر از جذابیت‌های دینامیکی بالایی برخوردار است؟ در واقع ترکیب‌های خوبی صورت گرفته است که در این ترکیب ریتم و ملودی- که ویژگی‌های بارز موسیقی ما هستند- به شکل دلنشینی موقعیت‌های درستی برای یکدیگر ایجاد می‌کنند. همین موضوع سبب شده قطعات روان و سیال به نظر بیایند. نکته دیگری که کمتر در موسیقی ما اتفاق می‌افتد، مجموعه هنرمندانی هستند که در خلق یک اثر با هم کار می‌کنند. گروهی که در این آلبوم هنرنمایی کردند از نوازنده‌هایی تشکیل شده که بسیار توانا، فروتن و دوست داشتنی اند. فکر می‌کنم تاثیر این عامل کمتر از ذوق آهنگساز، انتخاب اشعار و... نباشد. این آلبوم در یک فضای بسیار دوستانه رشد کرد و پا گرفت. اگر چنین فضایی میان نوازندگان نباشد، شک نکنید که اثر لطمه بزرگی خواهد دید. همه چیز از صداقت و سادگی شروع می‌شود و من فکر می‌کنم این دو خصیصه در محمدمهدی باطنی وجود داشت.   «یکیست» به رغم سادگی‌هایش، پیچیدگی‌هایی نیز در روند ملودیک و ریتمیک دارد. در واقع به نوعی سهل و ممتنع است و اجرای آثار سهل و ممتنع، فقط در ظاهر آسان است. دقیقاً، به خاطر اینکه در چنین آثاری خواننده باید بسیاری از فضاها را با ادوات تحریری و تسلط بر فن صداسازی پر کند. دوم اینکه این کار فراز و فرودهای بسیاری دارد. در برخی لحظات به قدری نت‌ها بالاست که به یک صدای چپ کوک نیاز دارد. من هم از نوجوانی روی تکنیک آوازخوانی قمرالملوک وزیری کار کرده بودم و فکر می‌کنم توانستم از عهده اش بربیایم. فکر می‌کنم وقت آن رسیده که ما بتوانیم و بخواهیم با صدایمان هیجانی در شنونده ایجاد کنیم. به همین خاطر نقطه بم همان صدای اوج در بعضی قطعات گنجانده شده است که این خودش به زیبایی اثر کمک شایانی کرد.   نظرتان درباره استفاده از شعر شاعران معاصر چیست؟ شعرای معاصر به دلیل زندگی در اجتماعی که مخاطبان ما آن را درک کرده اند و به نوعی با درددل آنها آشنایند گزینه‌های بسیار خوبی برای موسیقی ایرانی هستند. آنها شرایط اجتماعی روز را می‌دانند و طبیعی است هنگام سرایش به فکر مردم پیرامون خود باشند. فکر می‌کنم استفاده از اشعار اجتماعی شاعران معاصر می‌تواند برای مردم جذاب باشد و آنها را در پیوند با موسیقی عمیق ایرانی قرار دهد. البته این جملات حمل بر این نشود که شعر کلاسیک ما دیگر کاربردی ندارد، بلکه باید بگویم در کنار اشعار قله‌های شعر فارسی می‌توان و بهتر است از سروده‌های مناسب شاعران معاصر استفاده کرد.   این روزها بحث‌های زیادی درباره تقلید از آقای شجریان مطرح است. از اینکه شما هم در حلقه انتقادشوندگان قرار بگیرید، هراسی ندارید؟ فکر می‌کنم این انتقاد‌ها به رغم اینکه در بسیاری موارد بجاست اما در مورد من موضوع چیز دیگری است. اجازه بدهید با یک مثال موضوع را روشن کنم. وقتی یک جوجه قناری به دنیا می‌آید و بلافاصله صدای مادرش را در یک اتاق می‌شنود، طبیعی است که این جوجه قناری هم مثل مادرش بخواند. تقلید لازمه کار یک آوازخوان است به شرطی که از یک استاد برجسته و درجه یک تقلید کند که خودش صاحب سبک و صاحب نظر باشد. استاد شجریان یگانه هنر در این سرزمین است. آن مثال را به این خاطر زدم که شما مرا قیاس کنید و به جواب برسید. طبیعی است وقتی من از 11سالگی با ایشان رشد کرده ام و آوازهای ایشان دائم در گوش من است بخشی از آنچه اجرا می‌کنم وامدار ایشان باشد. من هیچ وقت مثل استاد شجریان نمی‌توانم بخوانم که هیچ، بلکه هیچ کس مثل دیگری نمی‌تواند بخواند. اما مسلماً یک جاهایی به دلیل همین، این تاثیر در بیان من مشهود است. منتها تقلیدی که شما از آن حرف می‌زنید و خیلی‌ها گرفتار آن هستند تقلید کورکورانه است؛ یک تقلید اشتباه و طوطی وار. شما هرچه به طوطی یاد بدهید بلافاصله به شما می‌گوید؛ چه حرف خوب، چه حرف بد چون این آگاهی را ندارد که چگونه تقلید کند. فرق انسان با حیوان هم در همین دریافت و آگاهی اوست. در واقع بعضی تقلیدها به شعور آدم توهین می‌کند. کسی باید از استاد شجریان تقلید کند که در آن مکتب آموزش دیده باشد.   با این وجود شما باید مرحله تقلید را پشت سر گذاشته باشید. فکر می‌کنید از چه زمانی وارد عرصه استقلال شدید؟ فکر می‌کنم خیلی وقت است. شاید از همان سال‌های آغازین. تقلید می‌کردم که به استقلال برسم. از طرف دیگر ما باید لحن و تمبر صدای خواننده را از هم جدا کنیم. طبیعی است که بخشی از لحن من در آوازخوانی شبیه استاد شجریان باشد، اما شک نکنید که صدای من از کاراکتر مستقلی برخوردار است.   بعد از این آلبوم، آلبوم دیگری دارید؟ بعد از «یکیست» به زودی آلبوم «رومی‌2» به آهنگسازی پدرام درخشانی منتشر خواهد شد که مطمئن هستم اثری متفاوت با قابلیت‌های بین المللی است. چرا ما باید در هر ده کوره‌یی در جهان صدای سلن دیون و مایکل جکسون را بشنویم اما خبری از یک خواننده مطرح موسیقی ایرانی نباشد؟ فکر می‌کنم توانایی‌هایی در این میان وجود دارد که نادیده گرفته شده است و بخشی از این ناتوانی به ما اهالی موسیقی برمی‌گردد. ساخت «رومی2» با چنین رویکردی صورت گرفت. استفاده از فرهنگ‌های مختلف موسیقایی و سازهای متفاوت، از این اثر چیزی ساخته که شنیدنی خواهد بود. خیلی جای تاسف است که ما از اینجا تا دوبی که می‌رویم، می‌بینیم آنها خواننده‌های درجه چندم دنیا را می‌شناسند اما بزرگ ترین خواننده‌های ما را فقط به اسم می‌شناسند. این همه خواننده جوان چه می‌کنند؟ چرا هیچ وقت رادیو و تلویزیون ما به موسیقی به عنوان یک هنر زنده موجود نگاه نکرده است؟ این همه محصول در تلویزیون ما تبلیغ می‌شود، اما خبری از موسیقی نیست که نیست، وقتی به آقای حقانی گفتم تلویزیون یا رادیو برای پخش صدای من حتی یک تلفن هم به من نمی‌زند، داشت از تعجب پس می‌افتاد. اینجا متاسفانه مجری برنامه اسمی‌هم از خواننده و آهنگساز نمی‌برد چه رسد به اینکه بخواهند حق و حقوق هم بدهند. در چنین شرایطی است که فلان ورزشکار و فلان بازیگر در تمام مطبوعات و رادیو و تلویزیون مطرح می‌شود، اما یک خواننده موسیقی اصیل ایرانی که سال‌ها شاگردی و ممارست کرده و خون دل خورده باید در کمال ناشناسی و تنهایی به زندگی اش ادامه بدهد.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 491]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن