واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > عصرآزاد، سحر - سحر عصرآزاد - در شرایط کنونی سینمای کشورمان که کمدی محمل یا بهانهای برای نگاه سهل و ساده و چه بسا سطحی به آدمها، روابط، مفاهیم، ارزشها، هنر و در یک کلام نگاه صرف به گیشه شده، حضور یک فیلم کمدی که تلاش میکند با حفظ استانداردها کم فروشی نکند، اهمیت پیدا میکند. روزگاری بود که حرف از سینمای کمدی فاخر بود و این گونه سینمایی که معمولاً جدی گرفته نمیشد به واسطه جدیت برخی، مورد ارزشیابی قرار گرفت و کار به جایی رسیدکه سیمرغ جشنواره معتبر دولتی به یک فیلمنامه کمدی پرحاشیه تعلق گرفت. اینها همه نشان از نگاه تازهای بود که به کمدی و سینما وارد شد، ولی متأسفانه به پویایی نرسید، به حاشیه اقلیت نشین پیوست؛ آنهم به واسطه حرکت (چراغخاموش) کمدیهای سخیف. فیلمهایی که با تکیه صرف بر بازیگران چهره گیشهای، یک قصه نیم بند کپی شده کلیشهای و البته حذف کارگردانی، سینمای کمدی را به تسخیر خود درآوردند و امروز دیگر با چراغروشنمیتازند. در این شرایط به نظر میآید یک کمدی مثل «پسر آدم، دختر حوا» را باید جدی گرفت و اهمیت این رویکرد را در بستر زمان و شرایط تحلیل کرد. نگاهی به حاشیههای فرامتنی فیلم نشان میدهد برای رسیدن به نتیجهای خارج از جریان عمومی سینمای کمدی، تلاشهایی شده که وجه مهم آن رویکرد سعید حاجیمیری تهیهکننده فیلم به تولید یک اثر کمدی است، آن هم با تکیه بر عواملی که دور از این فضا و حال و هوا نباشند. انتخاب رامبد جوان برای کارگردانی قصهای که بن مایههای ترسیم یک تضاد و تقابل نمایشی از نوع کمیک را بین دو وکیل جوان دارد، ویژگی دیگر فیلم است. بازیگر-کارگردانی که مجموعههایی چون «گمگشته»، «نشانی» و «مسافران» را در کارنامه دارد و کمدی فانتزی «اسپاگتی در 8 دقیقه» از فیلمهایی است که در سینما کارگردانی کرده است. علاوه بر اینکه جوان با جنس خاص بازیگریاش در آثار کمدی و جدی مختلفی هم نقش آفرینی کرده است. هرچند میتوان به حضور تکرارشونده مهناز افشار در نقش زوج اصلی یک فیلم کمدی خرده گرفت که به نظر میآید بیش از هر چیز به وجهه گیشه پسند او بازگردد، اما با قرار گرفتن حامد کمیلی در کنار افشار به زوجی میرسیم که حضورشان میتواند هوایی تازه به فضای کمدی بدمد و تا حدی این وجه را تلطیف کند. بهخصوص با اینکه انتظار خاصی از افشار نمیرود، اما او بارها توانسته مخاطب را با نوع حضورش غافلگیر کند که البته «پسر آدم، . . .» نقطه اوج این غافلگیری نیست! در کنار این وجوه به نظر میآید بستر قصه با گذر از بازنویسیهای متعدد در جهت تولیدی شدن، فضای مناسبی برای جاری شدن کمدی در روابط این زوج فراهم کرده است. زوجی که هرچند طبق الگویی کلاسیک از تضاد و تقابل به تعامل و همدلی و به گفته بهتر از نفرت به عشق میرسند، اما بده و بستان خوبی بهخصوص در جنس شوخی بین آنها شکل میگیرد. بده و بستانی که هر دو را به دیوانگیهایی صرفاً برای به در کردن دیگری از میدان وامیدارد و فقط در دنیای کمدی میتواند منطق خودش را پیدا کند. هرچند میتوان به بسط داستان بهخصوص در بخش میانی که نوع تکرار مکانیکی در کنش و واکنش ها را به دنبال دارد خرده گرفت که انرژی فیلم را تا حدی میگیرد و بهخصوص خط فرعی تظاهرات و پذیرش لایحه در مجلس و. . . که حتی در منطق کمدی فیلم هم باورپذیر نیست. اما واقعیت این است که حضور کم تعداد چنین آثاری را در شرایط حال حاضر سینمای کمدی باید جدی گرفت و به آن بها داد. در انتها هوشمندی رامبد جوان را هم باید به نکات فیلم افزود که چه خوب است اهمیت حضور مکمل و کوتاه خود را در انتخاب نقشها تشخیص میدهد مثل همین نقش در «پسر آدم، . . .» یا نقش کوتاهی که در «مکس» داشت و جای پای خود را در ذهن مخاطب برجای گذاشت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]