واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آیا معجزه نفی قانون علیت است؟
اقسام علت میان عالم طبیعت و عالم ماوراء طبیعت سنخیت وجود دارد. اوج گرفتن و نازل شدن، نوعی سنخیت است. معجزه علت ماوراء طبیعی دارد. ماوراء طبیعت چیست؟ معجزه ظهور اقتدار نفس است. راههای تقویت نفس یكی از تبیینهای رایج در مغرب زمین، پیرامون معجزه كه در مباحث كلامی بویژه كلام جدید آمده این است كه معجزه عبارت است از امور طبیعی و عادی با این تفاوت كه در بدو انجام و در آغاز پیدایش آن، شكل اعجاز و خرق عادت را دارد ولی پس از مدتی كه علل و رموز و اسباب آن شناخته میشود دیگر معجزه نخواهد بود.و تعبیر دیگر كه مشابه این تعبیر است این میباشد كه معجزه و امور خارق عادت، اموری طبیعی و عادی است ولی در گمان معتقدان به آن، معجزه است و برای اثبات طبیعی بودن آن حتی ضرورتی ندارد كه زمان بگذرد و آشكار شود بلكه در همان زمان اگر كسی به دنبال شناخت اسباب و علل آن باشد امر عادی و عرضی بودن آن را درخواهد یافت. تعبیر دیگر از معجزه و رابطه آن با اصل علیت این است كه معجزات، علل معینی دارند و از آن علل پیروی میكنند و در نتیجه استثنایی برای علیت نیستند ولی علت آن منحصر به علتهای طبیعی نیست.به عنوان مثال: طفل 5 سالهای كه بر روی ریل راهآهن نزدیك خانه مشغول بازی است و مادر از طبقه چهارم ساختمان او را تماشا میكند ناگهان پای بچه در ریل گیر میكند و در همین زمان هم صدای سوت قطار به گوش میرسد و شتابان به طفل، نزدیك میشود مادر كه میداند اگر در این فاصله كه 4 طبقه را پایین بیاید طفلش را از دست خواهد داد همان جا ایستاده و در حالی كه تنها امیدش به خداست دست به دعا بلند میكند و حفظ بچه خود را از خدا طلب میكند. در همین هنگام ناگهان قطار متوقف میشود. در نگاه اول، این اتفاق، یك معجزه تلقی میشود كه در آن، مادر با دعای خود قوانین طبیعت را الغا كرده و امور ماوراء طبیعت را حاكم میكند. در حالی كه از سوی دیگر، روشن میشود كه لوكوموتیوران دچار فشار خون بالا بوده و از قضا در این روز، غذای چربی مصرف كرده و در كنار آن دچار عصبانیت هم شده و این عوامل دست به دست هم داده و او را دچار سكته كرده است و هنگامی كه بیجان شده دستش بر روی ترمز قطار توقف كرده است. همه این مسیر، طبیعی است و هیچ امر خارقالعادهای صورت نگرفته است.پاسخی كه به این تعبیر میتوان داد همان پاسخ تعبیر قبل است كه بسیاری از معجزات یا كارهای خارقالعاده از این طریق، توجیهپذیر نیست. و برای معجزاتی مثل شفا دادن كور و كر مادرزاد توسط حضرت عیسی یا اژدها شدن عصای حضرت موسی یا نازل شدن قرآن بر یك نفر امّی كه هیچگاه هم شعری نسروده است نمیتوان هیچ تبیین طبیعی را آورد.تعبیر دیگر از معجزه و رابطه آن با اصل علیت این است كه معجزات، علل معینی دارند و از آن علل پیروی میكنند و در نتیجه استثنایی برای علیت نیستند ولی علت آن منحصر به علتهای طبیعی نیست. اقسام علتعلت بر دو قسم است. یكی علتهای طبیعی كه بوسیله حس و تجربه و علوم طبیعی قابل كشف و شناخت است و دسته دیگر، علتهای ماوراء طبیعی یا متافیزیكی كه به خاطر تفاوت حوزه آن نه بوسیله علوم طبیعی و فیزیكی قابل شناخت است و اثبات و نه قابل ابطال. علتهای ماوراء طبیعی كه سبب پیدایش معجزات میشود برای انبیاء شناخته شده است و برای خدا نیز معلوم و معین است منتهی دیگران نه آن را میشناسند و نه میتوانند بشناسند مگر این كه از حوزه طبیعی خارج شوند. برای این قسم دوم نیز 2 تبیین میتوان ارائه نمود، اول این كه خدای متعال آفریننده طبیعت و ماوراء طبیعت است و محیط علی كلّ شئ است. او به همان اندازه كه علل طبیعی دارد علل ماوراء طبیعی نیز دارد و بلكه علل طبیعی نسبت به علل ماوراء طبیعی كسری را تشكیل نداده و به حساب نمیآیند. تعبیر دیگر از معجزه این است كه معجزه یعنی ظهور اقتدار نفس صاحب معجزه و احاطه او بر طبیعت. یعنی نفس پیامبر، حقیقت متافیزیكی آن بر فیزیك احاطه و غلبه پیدا كرده و باعث آشكار شدن امور غیرعادی و غیرطبیعی میشود. زیرا نفس انسان، موجود ملكوتی است كه اگر در مسیر ویژهای به اقتدار برسد توانایی تأثیر بر طبیعت را خواهد داشت.شاید بتوان گفت عالم طبیعت نسبت به ماوراء طبیعت، همچون حلقه انگشتری در یك بیابان وسیع است. و سرّ این كه هیچ كسری را تشكیل نمیدهد این است كه طبیعت از جنسی است كه ویژگیها و ابعادی دارد كه عوالم دیگر كه محیط بر آن است فاقد این ابعاد و اندازهها است. لذا موجودی كه مبعّد است نسبت به موجودی كه بعد ندارد نمیتواند كسری را تشكیل دهد. بنابر این، آن چه كه در طبیعت هرگز از طریق علل طبیعی پدید نمیآید (مثل معجزه) بوسیلةعلل ماوراء طبیعی پدید میآید و در عین حال، یك امر خارقالعاده نیز هست و دارای علل و اسباب ویژه خود نیز هست كه البته برای عموم، ناشناخته است و برای خصوص، شناخته شده است. میان عالم طبیعت و عالم ماوراء طبیعت سنخیت وجود دارد.عوالم ماوراء طبیعت نسبت به طبیعت و یا هر عالمی نسبت به عالم مادون خود سنخیت دارد. سنخیت آن هم به این دلیل است كه جهان طبیعت رقیق شده و ضعیف شده و ظل و سایه ملكوت است و ملكوت نیز ظل و سایه تصویر عالم جبروت است. مثال این سنخیت، مثال سنخیت سایه و صاحب سایه است، سنخیت دریا و موج و سنخیت خورشید و نور خورشید. اما این دو عالم، همتا نیستند بلكه در طول همدیگر هستند و یكی تام است و دیگری ناقص. چنان كه بین بودن و نفس چنین سنخیتی هست و با این كه نفس، موجود ملكوتی و ماوراء طبیعی است با جسم اتحاد برقرار میكند. و یكی از دلایل سختی مرگ نیز همین اخت شدن شدید روح و بدن است. اوج گرفتن و نازل شدن، نوعی سنخیت است.به اعتقاد ادیان؛ هنگامی كه ملكی از آسمان نزول میكند همین نزول كردن یعنی سنخیت داشتن با عالم پایین. به گونهای كه اگر جبرئیل با زمین سنخیت نداشت امكان ورودش در زمین نبود و اوج گرفتن نفس پیامبر به معراج نیز حكایت از سنخیت آن با معراج دارد. معجزه علت ماوراء طبیعی دارد.با توجه به آن چه گفته شد یكی از تعبیرهای معجزه كه مورد پسندتر نیز میباشد این است كه ماوراء طبیعت بر طبیعت احاطه داشته و به اذن الله بر آن تأثیر میگذارد. چنان كه در خشكسالی كه نماز باران خوانده میشود خداوند به ملائكهای كه مسئول ابرها هستند دستور میدهد كه ابرها را آورده و باران ببارد. علیت ماوراء طبیعت از نظر عقل و نقل هیچ مشكلی ندارد و اگر چه این علل ماوراء طبیعی تحلیل طبیعی ندارد، تعبیرهای طبیعی هم كه گاه از این امور شده دلیل ضعف كسانی است كه این تعبیرها را بیان میكنند نه ضعف و شكست اصل علیت. ماوراء طبیعت چیست؟شاید دركی كه انسان از ماوراء طبیعت داشته باشد جز همین لفظ آن نباشد. و تصوری كه میتوان در مورد ماوراء طبیعت پیدا كرد یا با سخنان وحی سخنان انبیاء یا مشاهدات شخصی امكانپذیر خواهد بود. به عنوان مثال در سخنان انبیاء گفته شده كه «القبر روضه من ریاض الجنّه أو حفره من حفر نیران»، بهشت و جهنمی وجود دارد، خوبی و بدی و راحتی و ناراحتی وجود دارد كه انسان آن را فقط با مقایسه راحتی و ناراحتی این دنیا تصور میكند. مشاهدات شخصی انسانهای صادق را نیز نمیتوان انكار كرد. از جمله خاطرات برخی از بندگان خدا كه شبهای جمعه كه به زیارت اهل قبور میرفتند داغی سنگ قبر برخی را شاهد بودند كه اثر باطن آن قبر بوده كه بر طبیعت آن نیز تأثیر گذاشته است.معجزه ظهور اقتدار نفس است.تعبیر دیگر از معجزه این است كه معجزه یعنی ظهور اقتدار نفس صاحب معجزه و احاطه او بر طبیعت. یعنی نفس پیامبر، حقیقت متافیزیكی آن بر فیزیك احاطه و غلبه پیدا كرده و باعث آشكار شدن امور غیرعادی و غیرطبیعی میشود. زیرا نفس انسان، موجود ملكوتی است كه اگر در مسیر ویژهای به اقتدار برسد توانایی تأثیر بر طبیعت را خواهد داشت.آن چه گفته شد یكی از تعبیرهای معجزه كه مورد پسندتر نیز میباشد این است كه ماوراء طبیعت بر طبیعت احاطه داشته و به اذن الله بر آن تأثیر میگذارد. چنان كه در خشكسالی كه نماز باران خوانده میشود خداوند به ملائكهای كه مسئول ابرها هستند دستور میدهد كه ابرها را آورده و باران ببارد. علیت ماوراء طبیعت از نظر عقل و نقل هیچ مشكلی ندارد و اگر چه این علل ماوراء طبیعی تحلیل طبیعی ندارد، تعبیرهای طبیعی هم كه گاه از این امور شده دلیل ضعف كسانی است كه این تعبیرها را بیان میكنند نه ضعف و شكست اصل علیت.راههای تقویت نفسائمه علیهم السلام راه تقویت باطن را به انسان نشان دادهاند كه انجام واجبات و عبادات و تسبیح و ذكر گفتن است كه بهترین راه و سریعترین راه است كه پیامد منفی نیز به دنبال ندارد. و یكی از دلایل حرمت ریاضتهای غیر شرعی نیز این است كه اگر به دست انسانهای ناآشنا به تعالیم انبیاء بیفتد پیامدهای منفی خواهد داشت. هدف از دستورات شریعت رسیدن انسان به كمال نهایی خود یعنی قرب الی الله است كه كسی كه از طریق غیر شریعت حركت كند به این هدف نخواهد رسید، و مثل این است كه طفل ششماههای را آنقدر از غذای ویژهای بدهند كه تنها، گوشش شروع به بزرگ شدن بكند و سایر قسمتهای بدن او همچنان كوچك بماند كه در رشد آن جای شكی نیست ولی این بزرگ شدن برای او كمال نیست. زیرا كمال یعنی رشد همه جانبه آدمی كه آن هم جز از طریق وحی یا شریعت یا الهام امكانپذیر نیست. منبع:دكتر مرتضی شیرازی، پایگاه طهور
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1323]