واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اخوان الشیاطین و ردپای فرنگیان (4)
(سخنرانی استاد مصباح یزدی پیرامون تحریف و انحراف در آموزههای عرفانی)اشاره:در مقاله گذشته به اختصار گفته شد كه شیادان دین ساز برای دستیابی به مقاصد شوم خویش (بدعتزایی و اختراع مذاهب ساختگی) ابتدا به جذب افراد متمكن برای ایجاد دستگاه و تشكیلات خود مبادرت می ورزند و از آنجایی كه جذب چنین افرادی بدون تبلیغ و تطمیع امكان پذیر نیست از این رو این جماعت به سراغ احساسات و گرایشهای دینی و عرفانی توده رفته از این راه به اهداف پلید خود دست می یابند.در این شماره، تحلیل استاد مصباح یزدی را در باب نقش استعمار به خصوص روباه پیر استعمار (انگلیس) در پیدایش فرقه ها و مذاهب ساختگی خواهید خواند. ردپای استعمار در عرفانسازی و ترویج صوفیگری اگر تاریخ قرون معاصر جهان و تاریخ سدههای اخیر ایران را مطالعه کنیم و پیدایش مذاهب و فرقههای مختلف را مورد بررسی و کاوش قرار دهیم، میتوانیم دست قدرتهای استعماری را در پشت صحنه تاسیس بسیاری از این فرقهها ببینیم. مطالعه اسرار پشت پرده این داستان، به خوبی عمق خطری را که از این ناحیه وجود دارد بر ملا خواهد ساخت. این مطالعه نشان خواهد داد که اگر نگوییم همه، تقریبا اکثر قریب به اتفاق این فرقههای جدید التاسیس از آبشخور یک «عرفان دروغین» تغذیه شده و سوءاستفاده کردهاند.به عنوان نمونهای از این شواهد تاریخی، میتوانیم به چهرهای به نام «کینیاز دالگورکی» اشاره کنیم. این شاهزاده روسی که در زمان قاجاریه در ایران زندگی میکرد، از طرف دولت پادشاهی تزاری ماموریت داشت تا دست به ساختن فرقههای مذهبی بزند و بدین وسیله بین مردم اختلاف بیفکند و از قدرت و صولت اسلام و روحانیت در میان مردم بکاهد. او پس از ورود به ایران به ظاهر مسلمان شد و در سلک طلبگی در آمد و به تحصیل علوم دینی پرداخت. وی سالها در حوزههای علمیه ایران و پس از آن در عراق، در درسهای بزرگان و علمای متعددی شرکت کرد و در علوم دینی به مراتب و درجات بالایی دست یافت. از جمله اساتیدی که «دالگورکی» در درس وی شرکت میکرد، سید کاظم رشتی بود. در همین درس بود که او مهره مناسبی را برای اهداف خویش پیدا کرد و با او طرح دوستی ریخت و بسیار گرم گرفت و روابط بسیار نزدیکی بر قرار کرد. این فرد یکی از شاگردان سید کاظم رشتی به نام «سید علی محمد شیرازی» بود که بعدها به «سیدعلی محمد باب» شهرت یافت. «دالگورکی» او را مهره بسیار مناسبی برای مقاصد خود تشخیص داد و بیش از همه خود را به او نزدیک کرد. سید علیمحمد اهل قلیان بود و او از این فرصت استفاده میکرد و گاهی بر آتش قلیان مقداری حشیش میگذاشت و در نتیجه حالت نشئگی به وی دست میداد. «دالگورکی» در عالم نشئگی مطالبی را به سید القا میکرد. کم کم به سید علی محمد گفت که شما نماینده امام زمان علیهالسلام هستید و من به شما و مقام بسیار والایتان واقفم و ایمان دارم! در اثر این القائات و تحت تاثیر مواد مخدر، آهسته آهسته خود سید علی محمد نیز، این مطلب باورش آمد و در همان عوالم نشئگی و حالت نیمه مستی حرفهایی زد و ادعاهایی مطرح کرد و سرانجام کارها و داستان او به پایهگذاری فرقه «بابیت» و «بهائیت» منجر شد. اکنون نزدیک دو قرن از تاسیس این دین سراپا جعلی و باطل میگذرد و تاکنون هزاران نفر به دام این آیین ساختگی افتادهاند.نظیر همین مساله، تاسیس فرقه «اسماعیلیه» و «قادیانی»ها و دهها مذهب و فرقه جعلی دیگر در هندوستان است که موسسان آنها افرادی فریب خورده و آلت دست استعمار، بخصوص استعمار پیر انگلیس بودهاند. بسیاری از مصیبتهای اسلام و مسلمانان در سراسر دنیا به ویژه در فرقهسازی و تحریف مبانی مذهب به نقشهها و توطئههای روباه پیر استعمار انگلیس مربوط میشود.امروزه محل زندگی بسیاری از روسای این فرقهها و مذاهب ساختگی در کشورهای اروپایی و امریکا است و زندگیهایی بسیار مجلل و مرفه و کاخهای آن چنانی دارند. پیروان و مریدها از اقصی نقاط دنیا اموالی را جمع میکنند و با کمال افتخار و با هزار زحمت برای آنان میفرستند. به عنوان نمونه، پیروان فرقه «آقا خانی» (از فرقههای اسماعیلی هندوستان) هر ساله هم وزن رئیسشان یکی از جواهرات را به پیشگاه او تقدیم میدارند! گاهی طلا و گاهی جواهرات دیگر؛ در یکی از سالها هم وزن «آقا خان» الماسهای گران قیمتی را در برابر او گذاشتند.یکی از اهداف مهم و کلی در این مساله، ایجاد «اختلاف و تفرقه» است. برای استعمارگران، ایجاد اختلاف در بین مسلمانان، هر چند در حد اختلاف دو شهر، دو قبیله و دو طایفه، همیشه یکی از اهداف مهم و اساسی بوده است. برای نمونه، یکی از اختلافاتی که سابقا در ایران بدون هیچ مایه و زحمتی درست کرده بودند و تقریبا در همه شهرها و مناطق ایران وجود داشته است، دعوای «حیدری» و «نعمتی» بوده است. استعمارگران به وسیله عمال خود در مناطق و شهرها مردم را به دو دسته «حیدری» و «نعمتی» تقسیم کرده بودند. این اختراع آنها به ویژه در روز عاشورا ظهور پیدا میکرد و ثمر میداد. دسته نعمتیها یک شعار داشتند و دسته حیدریها شعاری دیگر. برای اینکه کدام دسته زودتر وارد امامزاده یا تکیه بزرگ شهر بشود دعوا بالا میگرفت و چوبها را میکشیدند و به جان هم میافتادند، چند نفر کشته میشدند و خونها ریخته میشد که دسته حیدریها جلوتر وارد شود یا دسته نعمتیها! این اختلاف در طول سال هم خود را نشان میداد و حیدریها و نعمتیها بر سر مساله اجتماعی رو در روی هم میایستادند. در این میان حتی یک نفر هم نمیداست که اصلا «نعمتی» و «حیدری» یعنی چه و از کجا آمده و این دعوا بر سر چیست!در این میان یکی از بهترین اختلافها در جهت مقاصد شوم استعمارگران، اختلافهای مذهبی است که نمونه بارز آن، اختلاف شیعه و سنی است. بهرهبرداریهایی که دشمنان از دامن زدن به اختلاف شیعه و سنی کرده و میکنند، از حد و اندازه بیرون است.بنابراین یکی از اهداف مهم استعمارگران از ایجاد و تقویت فرقهها و مسالک و مذاهب گوناگون، روشن کردن آتش اختلاف و تفرقه و رو در رو قرار دادن مردم است. این مساله در واقع همان سیاست معروف «تفرقه بینداز و حکومت کن» است و شیاطین و قدرتهای استعماری در ایجاد این اختلافها به دنبال تامین هر چه بیشتر منافع خودشان هستند.ادامه دارد. ..منبع:محمد تقی مصباح یزدی، نشریه فرهنگ پویا، شماره 6
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 427]