تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 18 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):مؤمن كم حرف و پر كار است و منافق پر حرف و كم كار.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827254562




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تو زندگی ما را دیدی، قبول نیست


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تو زندگي ما را ديدي، قبول نيست
رخشان بني‌اعتماد
دنياي واقعي فيلم‌هاي بني‌اعتماد شايد موضوع خوبي باشد براي يك گفت‌وگو. اين كه او چطور دنياي واقعي را خلق مي‌كند.حالا چرا اين موضوع را انتخاب كرديم به خاطر اين كه آخر سال است، وقتي به عقب نگاه كنيم مي‌بينيم موفق‌ترين فيلم امسال كه اكران شد خون‌بازي بني‌اعتماد بود و اتوبوس‌شب كيومرث پوراحمد كه هر دو در داخل و خارج و حتي گيشه موفق بودند و همين بهانه خوبي است براي گفت‌وگو با بني‌اعتماد و نوشتن يادداشت‌هايي توسط جهانگير كوثري و نغمه ثميني درباره اين فيلم.دنياي واقعيكمتر كسي را مي‌توان پيدا كرد كه با دنياي واقعي فيلم‌هاي بني اعتماد ارتباط نگيرد. دنيايي كه او در آثارش خلق مي‌كند، مخاطب را آن چنان با خود همراه مي‌سازد كه او دنياي قهرمانان فيلم را با تمام وجود لمس و با آن همراه مي‌شود.اين دنيا از كجا مي‌آيد و بني‌اعتماد چه مسيري را براي رسيدن به آن طي مي‌كند. شگردش براي خلق اين دنياي واقعي چيست. او مي‌گويد:  «به نظر من فيلم قبل از فيلمبرداري ساخته مي‌شود؛ يعني همان زماني كه ايده و فكر جان مي‌گيرد و اين جان  گرفتن هم جز با شناخت دقيق به دست نمي‌آيد؛ يعني تا زماني كه موضوعي را نشناسم، با تمام ابعادش درگير نشوم، تا مادامي كه اوج و فرودهاي آن موقعيت زخم به دلم نزند و بغض به گلويم نياورد،  جرات نمي‌كنم نوشتن درباره موضوعي را شروع كنم. در واقع من فقط بلد هستم به همين روش موضوعي را پرورش دهم و راجع به آ‌ن فيلم بسازم و جور ديگري هم نمي‌توانم اين كار را انجام دهم.»پژوهش درباره موضوعبراي بني‌اعتماد كه معتقد است فيلم قبل از فيلمبرداري ساخته مي‌شود، پژوهش نقشي اساسي و پررنگ دارد: «وقتي حرف از پژوهش مي‌آيد، بلافاصله اين ذهنيت به وجود مي‌آيد با انجام دادن چند گفت‌وگو و به دست آوردن يك بخش از اطلاعات اين امر انجام شده است. ولي براي من پژوهش تعريف ديگري دارد و اين  تعريف چندان با روحيه حرفه‌اي سينما همخوان نيست. اين كه دو سال تمام پاي تحقيق و پژوهش و  نوشتن يك فيلمنامه وقت بگذاري، شايد خيلي نتوان معيار حرفه‌اي برايش تعريف كرد، ولي براي من تا زماني كه با تمام وجود بر واقعيت و حقيقت موضوع اشراف پيدا نكنم، اين پژوهش و تحقيق ادامه دارد.»مرز پايان تحقيق و آغاز نگارشمرز پايان اين تحقيقات كجاست و بني‌اعتماد از چه زماني نگارش فيلمنامه را بر اساس اطلاعاتي كه از موضوعش در حين تحقيق به دست آورده، آغاز مي‌كند: «هيچ وقت يك شروع و پايان براي مرحله تحقيق ندارم، يعني فكر نمي‌كنم كه اطلاعاتم الان كافيه، پس مي‌توانم نوشتن فيلمنامه را شروع كنم. يك مرزي هست كه در آنجا جرات پيدا مي‌كنم به طرف نوشتن فيلمنامه بروم، اما باز در طول نوشتن اين رسيدن‌ها، پيدا كردن‌ها و كشف‌ها كه در حين پژوهش به دست مي‌آيد، همچنان ادامه دارد.»آدم‌هاي قصهآدم‌هاي فيلم‌هاي بني‌اعتماد را انگار از نزديك ديده‌اي. آنها آنقدر قابل باورند كه گمان مي‌كني مدت‌ها كنارشان زندگي كردي و يا حتي فكر مي‌كني آنها بر پرده سينما دارند، بخشي از وجود تو را بازي مي‌كنند. او اين آدم‌ها را از كجا آورده. آيا نمونه‌هايي واقعي هستند كه بني اعتماد در طول پژوهش با آنها برخورد داشته و زندگي آنها را دراماتيزه كرده است.خودش بهترين فردي است كه مي‌تواند به اين پرسش‌ها پاسخ دهد: «تمامي كاراكترهاي فيلم‌هايم ما‌به‌ازاي واقعي به معناي يك فرد ندارند، مرحله پژوهش اين نيست كه تو با يك آدم بنشيني، حال و احوالش را بپرسي و بعد روي كاغذ بياوري.بايد اين موضوع و موقعيتي را كه درباره آن با آدم‌هاي مختلف حرف مي‌زني درك كني و اين درك كردن هم جز با زندگي كردن به دست نمي‌آيد. به همين خاطر من هيچ وقت به دنبال پيدا كردن آدم خاصي در يك موقعيت به خصوص نيستم. مثلا درباره اعتياد كه موضوع فيلم آخرم بود با جوان‌هاي بسياري كه درگير اعتياد بودند حرف زدم. جوان‌هايي كه هر كدام داراي موقعيت‌هاي گوناگوني بودند و هر يك هم به طبقه اجتماعي خاصي تعلق داشتند و يا با مادرهاي زيادي كه فرزندشان معتاد است صحبت كردم. بنابراين وقتي شخصيت مادر و دختر خون‌بازي را نگاه مي‌كنم نشانه‌هايي از همه اين آدم‌ها را در آنها مي‌بينم. ولي آنها به ازاي يك فرد واقعي خاص نيستند و شايد دليل اين كه آدم‌هاي زيادي با اين موقعيت همذات‌پنداري مي‌كنند همين موضوع باشد.»همذات‌پنداري ‌مخاطبروش خاص بني‌اعتماد در مرحله پژوهش و نگارش فيلمنامه، او را به چنان احاطه‌اي بر موضوع و شخصيت‌ها مي‌رساند كه موجب مي‌شود تمام آنچه كه خلق مي‌كند باورپذير باشد و هر مخاطبي بتواند با شخصيت‌هاي او همذات‌پنداري كند.بني‌اعتماد مي‌گويد: «در جشنواره Blak Movie كه در شهر ژنو برگزار مي‌شد فيلم خون‌بازي به اكران درآمد. در پايان فيلم يك خانم ميانسالي پيش من آمد و گفت: من حس مي‌كنم شما يك جايي با من زندگي كرده باشيد. گفتم خب حتما اين طور نبوده. بعد گفت مگه ميشه چون من تمام لحظات زندگي خودم و دخترم را در اين فيلم ديدم. انگار يك نفر زندگي من و دخترم را از پنجره خانه‌ام جزبه‌جز ديده و آن را به تصوير كشيده است. اين حرف‌ها را يك زن سوئيسي به من زد زني كه به لحاظ پايگاه طبقاتي هيچ مشابهتي با مادر فيلم خون‌بازي (سيما) ندارد. به اندازه همين خانم سوئيسي، يك زني كه در نظام‌آباد و يا سبلان زندگي مي‌كند با شخصيت سيما همذات‌پنداري مي‌كند. دليل اين مسئله درك درد مادري در موقعيت سيما است‌ و درك اين درد ا ز طرف من به عنوان فيلمساز در همان مرحله قبل از نوشتن حاصل مي‌شود.آغاز نگارش فيلمنامهبني‌اعتماد فيلمنامه‌هاي آثارش را به شكل گروهي مي‌نويسد. فريد مصطفوي يكي از همكاران فيلمنامه‌نويس اوست كه سابقه همكاري زيادي با يكديگر دارند.اين كه آنها از چه مرحله‌اي به اين نقطه مي‌رسند كه بايد نگارش فيلمنامه را شروع كنند و داشته‌هايشان از مرحله پژوهش و تحقيق را براي شروع نگارش كافي مي‌دانند نكته‌اي است كه بني‌اعتماد آن را اين‌گونه توضيح مي‌دهد: «من هيچ وقت براي هيچ‌كدام از كارهايم «سيناپس» به معناي خلاصه‌ طرحي كه بر اساس آن بنشينم و فيلمنامه بنويسم، ندارم. به نظر من نگارش فيلمنامه از زماني شروع مي‌شود كه ما شروع به گپ زدن مي‌كنيم. به همين خاطر نمي‌توانم زمان دقيق شروع نگارش فيلمنامه‌هايم را بگويم. مثلاً درباره همين «خون بازي» من روزهاي زيادي درباره موضوع فيلم با فريد مصطفوي گپ زدم و اتفاقاً فيلم در همين گپ زدن‌ها ساخته مي‌شود. بر همين مبناست كه مي‌گويم، فيلمنامه خيلي قبل‌تر از زماني كه ما دستمان را روي كاغذ مي‌بريم و شروع به نوشتن مي‌كنيم، نوشته شده است؛ يعني همان زماني كه با نويسندگان بحث و جدل و گفت‌وگو مي‌كنم تا جان مايه كار شكل بگيرد، فيلمنامه‌اي نوشته شده است. بعد از اين مرحله است راجع به قصه حرف مي‌زنيم....خلق طرح‌هاي مختلف بني‌اعتماد مي‌گويد در دل بحث و گفت‌وگوهايي كه با نويسندگانش براي پرداخت موضوع دارد، طرح‌هاي مختلفي متولد مي‌شوند كه هر كدام قابليت تبديل شدن به يك فيلم بلند سينمايي را دارند. آنها‌ زماني كه درباره اعتياد بحث مي‌كردند تا فيلمنامه‌اي را بر مبناي آن بنويسند. طرحي متولد مي‌شود به نام «آرش»: «من حس مي‌كنم بچه‌هايي كه با من كار مي‌كنند خيلي حوصله به خرج مي‌دهند و صبر و تحملشان خيلي بالاست. آنها آنقدر حوصله به خرج مي‌دهند و كلنجار مي‌روند تا موضوع به چنگ بيايد، ولي خيلي موقع‌ها اين اتفاق نمي‌افتد. بارها پيش آمده براي خيلي كارها زمان زيادي گذاشتيم؛ ولي به آنجايي‌كه بايد رسيده باشيم، نرسيده‌ايم. مثلاً وقتي تصميم گرفتيم درباره اعتياد كار كنيم خيلي با يكديگر بحث كرديم و حتي فريد مصطفوي بر اين مبنا طرح كاملي نوشت كه فكر مي‌كنم اسم آن را «آرش» گذاشتيم. طرح خوب و كاملي بود. اما باز حس كرديم با موضوع اعتياد بيشتر مي‌شود كلنجار رفت و همين كلنجار رفتن با موضوع نمايش، شد «خون بازي».ورود تكنيكبني‌اعتماد و گروه نويسنده‌اش چه زماني به فيلمنامه نهايي مي‌رسند. بعد از اينكه بحث و گفت‌وگوهايشان به نتيجه رسيد. فيلمنامه‌شان تا رسيدن به مرحله تصوير شدن چند بار بازنويسي مي‌شود. اينها سئوالاتي است كه او آنها را اينگونه پاسخ مي‌دهد: «فيلمنامه اوليه تا اينكه به نسخه نهايي برسد تغييرات زيادي مي‌كند. اصلا اين‌طور نيست كه وقتي گپ و گفت‌ها و جدل‌هاي ما تمام شد، فيلمنامه‌اي بنويسم و آن فيلمنامه، فيلمنامه نهايي باشد. تازه پس از پايان بحث و گفت‌وگوهاست كه براي نگارش فيلمنامه وارد بحث تكنيك مي‌شويم. تا قبل از اين مرحله ما به كشف و دريافت موقعيت‌مان رسيده‌ايم و حالا بايد تمامي آنها را از فيلتر عناصر تكنيكي فيلمنامه عبور دهيم. اينجاست كه بايد زوايه نگاهمان به موضوع روشن شود. مثلا وقتي مي‌خواستيم به موضوعي چون اعتياد كه مثل منشوري چندوجهي است بپردازيم.رسيدن به زاويه و نگاهي كه تكراري نباشد كار سختي است. درباره «خون‌بازي» ما به اين زاويه ديد رسيديم كه اگر ما بتوانيم موفق شويم ماهيت اعتياد را نمايش دهيم مي‌توانيم به طور غير مستقيم ابزار مهم پيشگيري از آن را بگوييم.» نزديكي فيلم به دنياي بني‌اعتمادبني‌اعتماد در ميان تمام آثاري كه خلق كرده «خون‌بازي» را نزديك‌ترين فيلم به سينماي مورد علاقه‌اش مي‌داند. چرايي اين مسئله را خودش اينگونه روايت مي‌كند: گره پنهان بين سينماي مستند و داستاني است و به همين خاطر اين فيلم نزديكترين اثر به سينماي مورد علاقه‌ام است، خلق اين فيلم ميسر نمي‌شد مگر با همكاري تك‌تك آدم‌هايي كه كار كردن به اين نوع كار و سختي‌هايش تن دادند. از جمله اين آدم‌ها بايد به بازيگرانم اشاره كنم. به خصوص بي‌تا فرهي و باران كه كارشان در اين فيلم اصلا به فيلم‌هاي ديگر كه در آن صحنه‌ها پلان به پلان گرفته مي‌شود، شبيه نبود. آنها بايد در مستندترين شكل ممكن با وجود تمام عوامل بيروني و غير قابل كنترل جلوي دوربين مي‌رفتند و اين خود كار را برايشان بسيار سخت كرده بود.»همكاري با نغمه ثميني با توجه به اينكه يادداشت اين صفحه به قلم نغمه ثميني يكي از همكاران رخشان بي‌اعتماد در فيلم «خون‌بازي» است. بد نيست اشاره‌اي كه او به آشنايي‌اش با ثميني در طول مصاحبه داشت اشاره كنيم. بني‌اعتماد درباره اينكه چطور با ثميني آشنا شد و از او براي نگارش فيلمنامه آخرش كمك خواست مي‌گويد: «يادم مي‌آيد اولين بار با نغمه سر مصاحبه‌اي كه با او درباره روسري آبي داشتم، آشنا شدم. او را به معناي واقعي آدم باسوادي ديدم كه شناخت خوب و دقيقي از سينما دارد. طي اين سال‌ها به يك نوعي تمامي كارهايش را دنبال كردم و از اين رشد بحقي كه داشت خوشحال بودم. زماني‌كه فيلمنامه گيلانه را مي‌نوشتم از او مشاوره گرفتم و از نظراتش در فيلمنامه استفاده كردم؛ اما وقتي مي‌خواستم خون‌بازي را شروع كنم و با فريد مصطفوي و محسن عبدالوهاب مشغول كار روي موضوع و فيلمنامه بوديم با آنها صحبت كردم و گفتم. دلم مي‌خواهد نغمه هم فيلمنامه كار را بخواند و اصلا بيايد و كنارمان باشد.»منبع : همشهري





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 535]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن