محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827254562
تو زندگی ما را دیدی، قبول نیست
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تو زندگي ما را ديدي، قبول نيست
دنياي واقعي فيلمهاي بنياعتماد شايد موضوع خوبي باشد براي يك گفتوگو. اين كه او چطور دنياي واقعي را خلق ميكند.حالا چرا اين موضوع را انتخاب كرديم به خاطر اين كه آخر سال است، وقتي به عقب نگاه كنيم ميبينيم موفقترين فيلم امسال كه اكران شد خونبازي بنياعتماد بود و اتوبوسشب كيومرث پوراحمد كه هر دو در داخل و خارج و حتي گيشه موفق بودند و همين بهانه خوبي است براي گفتوگو با بنياعتماد و نوشتن يادداشتهايي توسط جهانگير كوثري و نغمه ثميني درباره اين فيلم.دنياي واقعيكمتر كسي را ميتوان پيدا كرد كه با دنياي واقعي فيلمهاي بني اعتماد ارتباط نگيرد. دنيايي كه او در آثارش خلق ميكند، مخاطب را آن چنان با خود همراه ميسازد كه او دنياي قهرمانان فيلم را با تمام وجود لمس و با آن همراه ميشود.اين دنيا از كجا ميآيد و بنياعتماد چه مسيري را براي رسيدن به آن طي ميكند. شگردش براي خلق اين دنياي واقعي چيست. او ميگويد: «به نظر من فيلم قبل از فيلمبرداري ساخته ميشود؛ يعني همان زماني كه ايده و فكر جان ميگيرد و اين جان گرفتن هم جز با شناخت دقيق به دست نميآيد؛ يعني تا زماني كه موضوعي را نشناسم، با تمام ابعادش درگير نشوم، تا مادامي كه اوج و فرودهاي آن موقعيت زخم به دلم نزند و بغض به گلويم نياورد، جرات نميكنم نوشتن درباره موضوعي را شروع كنم. در واقع من فقط بلد هستم به همين روش موضوعي را پرورش دهم و راجع به آن فيلم بسازم و جور ديگري هم نميتوانم اين كار را انجام دهم.»پژوهش درباره موضوعبراي بنياعتماد كه معتقد است فيلم قبل از فيلمبرداري ساخته ميشود، پژوهش نقشي اساسي و پررنگ دارد: «وقتي حرف از پژوهش ميآيد، بلافاصله اين ذهنيت به وجود ميآيد با انجام دادن چند گفتوگو و به دست آوردن يك بخش از اطلاعات اين امر انجام شده است. ولي براي من پژوهش تعريف ديگري دارد و اين تعريف چندان با روحيه حرفهاي سينما همخوان نيست. اين كه دو سال تمام پاي تحقيق و پژوهش و نوشتن يك فيلمنامه وقت بگذاري، شايد خيلي نتوان معيار حرفهاي برايش تعريف كرد، ولي براي من تا زماني كه با تمام وجود بر واقعيت و حقيقت موضوع اشراف پيدا نكنم، اين پژوهش و تحقيق ادامه دارد.»مرز پايان تحقيق و آغاز نگارشمرز پايان اين تحقيقات كجاست و بنياعتماد از چه زماني نگارش فيلمنامه را بر اساس اطلاعاتي كه از موضوعش در حين تحقيق به دست آورده، آغاز ميكند: «هيچ وقت يك شروع و پايان براي مرحله تحقيق ندارم، يعني فكر نميكنم كه اطلاعاتم الان كافيه، پس ميتوانم نوشتن فيلمنامه را شروع كنم. يك مرزي هست كه در آنجا جرات پيدا ميكنم به طرف نوشتن فيلمنامه بروم، اما باز در طول نوشتن اين رسيدنها، پيدا كردنها و كشفها كه در حين پژوهش به دست ميآيد، همچنان ادامه دارد.»آدمهاي قصهآدمهاي فيلمهاي بنياعتماد را انگار از نزديك ديدهاي. آنها آنقدر قابل باورند كه گمان ميكني مدتها كنارشان زندگي كردي و يا حتي فكر ميكني آنها بر پرده سينما دارند، بخشي از وجود تو را بازي ميكنند. او اين آدمها را از كجا آورده. آيا نمونههايي واقعي هستند كه بني اعتماد در طول پژوهش با آنها برخورد داشته و زندگي آنها را دراماتيزه كرده است.خودش بهترين فردي است كه ميتواند به اين پرسشها پاسخ دهد: «تمامي كاراكترهاي فيلمهايم مابهازاي واقعي به معناي يك فرد ندارند، مرحله پژوهش اين نيست كه تو با يك آدم بنشيني، حال و احوالش را بپرسي و بعد روي كاغذ بياوري.بايد اين موضوع و موقعيتي را كه درباره آن با آدمهاي مختلف حرف ميزني درك كني و اين درك كردن هم جز با زندگي كردن به دست نميآيد. به همين خاطر من هيچ وقت به دنبال پيدا كردن آدم خاصي در يك موقعيت به خصوص نيستم. مثلا درباره اعتياد كه موضوع فيلم آخرم بود با جوانهاي بسياري كه درگير اعتياد بودند حرف زدم. جوانهايي كه هر كدام داراي موقعيتهاي گوناگوني بودند و هر يك هم به طبقه اجتماعي خاصي تعلق داشتند و يا با مادرهاي زيادي كه فرزندشان معتاد است صحبت كردم. بنابراين وقتي شخصيت مادر و دختر خونبازي را نگاه ميكنم نشانههايي از همه اين آدمها را در آنها ميبينم. ولي آنها به ازاي يك فرد واقعي خاص نيستند و شايد دليل اين كه آدمهاي زيادي با اين موقعيت همذاتپنداري ميكنند همين موضوع باشد.»همذاتپنداري مخاطبروش خاص بنياعتماد در مرحله پژوهش و نگارش فيلمنامه، او را به چنان احاطهاي بر موضوع و شخصيتها ميرساند كه موجب ميشود تمام آنچه كه خلق ميكند باورپذير باشد و هر مخاطبي بتواند با شخصيتهاي او همذاتپنداري كند.بنياعتماد ميگويد: «در جشنواره Blak Movie كه در شهر ژنو برگزار ميشد فيلم خونبازي به اكران درآمد. در پايان فيلم يك خانم ميانسالي پيش من آمد و گفت: من حس ميكنم شما يك جايي با من زندگي كرده باشيد. گفتم خب حتما اين طور نبوده. بعد گفت مگه ميشه چون من تمام لحظات زندگي خودم و دخترم را در اين فيلم ديدم. انگار يك نفر زندگي من و دخترم را از پنجره خانهام جزبهجز ديده و آن را به تصوير كشيده است. اين حرفها را يك زن سوئيسي به من زد زني كه به لحاظ پايگاه طبقاتي هيچ مشابهتي با مادر فيلم خونبازي (سيما) ندارد. به اندازه همين خانم سوئيسي، يك زني كه در نظامآباد و يا سبلان زندگي ميكند با شخصيت سيما همذاتپنداري ميكند. دليل اين مسئله درك درد مادري در موقعيت سيما است و درك اين درد ا ز طرف من به عنوان فيلمساز در همان مرحله قبل از نوشتن حاصل ميشود.آغاز نگارش فيلمنامهبنياعتماد فيلمنامههاي آثارش را به شكل گروهي مينويسد. فريد مصطفوي يكي از همكاران فيلمنامهنويس اوست كه سابقه همكاري زيادي با يكديگر دارند.اين كه آنها از چه مرحلهاي به اين نقطه ميرسند كه بايد نگارش فيلمنامه را شروع كنند و داشتههايشان از مرحله پژوهش و تحقيق را براي شروع نگارش كافي ميدانند نكتهاي است كه بنياعتماد آن را اينگونه توضيح ميدهد: «من هيچ وقت براي هيچكدام از كارهايم «سيناپس» به معناي خلاصه طرحي كه بر اساس آن بنشينم و فيلمنامه بنويسم، ندارم. به نظر من نگارش فيلمنامه از زماني شروع ميشود كه ما شروع به گپ زدن ميكنيم. به همين خاطر نميتوانم زمان دقيق شروع نگارش فيلمنامههايم را بگويم. مثلاً درباره همين «خون بازي» من روزهاي زيادي درباره موضوع فيلم با فريد مصطفوي گپ زدم و اتفاقاً فيلم در همين گپ زدنها ساخته ميشود. بر همين مبناست كه ميگويم، فيلمنامه خيلي قبلتر از زماني كه ما دستمان را روي كاغذ ميبريم و شروع به نوشتن ميكنيم، نوشته شده است؛ يعني همان زماني كه با نويسندگان بحث و جدل و گفتوگو ميكنم تا جان مايه كار شكل بگيرد، فيلمنامهاي نوشته شده است. بعد از اين مرحله است راجع به قصه حرف ميزنيم....خلق طرحهاي مختلف بنياعتماد ميگويد در دل بحث و گفتوگوهايي كه با نويسندگانش براي پرداخت موضوع دارد، طرحهاي مختلفي متولد ميشوند كه هر كدام قابليت تبديل شدن به يك فيلم بلند سينمايي را دارند. آنها زماني كه درباره اعتياد بحث ميكردند تا فيلمنامهاي را بر مبناي آن بنويسند. طرحي متولد ميشود به نام «آرش»: «من حس ميكنم بچههايي كه با من كار ميكنند خيلي حوصله به خرج ميدهند و صبر و تحملشان خيلي بالاست. آنها آنقدر حوصله به خرج ميدهند و كلنجار ميروند تا موضوع به چنگ بيايد، ولي خيلي موقعها اين اتفاق نميافتد. بارها پيش آمده براي خيلي كارها زمان زيادي گذاشتيم؛ ولي به آنجاييكه بايد رسيده باشيم، نرسيدهايم. مثلاً وقتي تصميم گرفتيم درباره اعتياد كار كنيم خيلي با يكديگر بحث كرديم و حتي فريد مصطفوي بر اين مبنا طرح كاملي نوشت كه فكر ميكنم اسم آن را «آرش» گذاشتيم. طرح خوب و كاملي بود. اما باز حس كرديم با موضوع اعتياد بيشتر ميشود كلنجار رفت و همين كلنجار رفتن با موضوع نمايش، شد «خون بازي».ورود تكنيكبنياعتماد و گروه نويسندهاش چه زماني به فيلمنامه نهايي ميرسند. بعد از اينكه بحث و گفتوگوهايشان به نتيجه رسيد. فيلمنامهشان تا رسيدن به مرحله تصوير شدن چند بار بازنويسي ميشود. اينها سئوالاتي است كه او آنها را اينگونه پاسخ ميدهد: «فيلمنامه اوليه تا اينكه به نسخه نهايي برسد تغييرات زيادي ميكند. اصلا اينطور نيست كه وقتي گپ و گفتها و جدلهاي ما تمام شد، فيلمنامهاي بنويسم و آن فيلمنامه، فيلمنامه نهايي باشد. تازه پس از پايان بحث و گفتوگوهاست كه براي نگارش فيلمنامه وارد بحث تكنيك ميشويم. تا قبل از اين مرحله ما به كشف و دريافت موقعيتمان رسيدهايم و حالا بايد تمامي آنها را از فيلتر عناصر تكنيكي فيلمنامه عبور دهيم. اينجاست كه بايد زوايه نگاهمان به موضوع روشن شود. مثلا وقتي ميخواستيم به موضوعي چون اعتياد كه مثل منشوري چندوجهي است بپردازيم.رسيدن به زاويه و نگاهي كه تكراري نباشد كار سختي است. درباره «خونبازي» ما به اين زاويه ديد رسيديم كه اگر ما بتوانيم موفق شويم ماهيت اعتياد را نمايش دهيم ميتوانيم به طور غير مستقيم ابزار مهم پيشگيري از آن را بگوييم.» نزديكي فيلم به دنياي بنياعتمادبنياعتماد در ميان تمام آثاري كه خلق كرده «خونبازي» را نزديكترين فيلم به سينماي مورد علاقهاش ميداند. چرايي اين مسئله را خودش اينگونه روايت ميكند: گره پنهان بين سينماي مستند و داستاني است و به همين خاطر اين فيلم نزديكترين اثر به سينماي مورد علاقهام است، خلق اين فيلم ميسر نميشد مگر با همكاري تكتك آدمهايي كه كار كردن به اين نوع كار و سختيهايش تن دادند. از جمله اين آدمها بايد به بازيگرانم اشاره كنم. به خصوص بيتا فرهي و باران كه كارشان در اين فيلم اصلا به فيلمهاي ديگر كه در آن صحنهها پلان به پلان گرفته ميشود، شبيه نبود. آنها بايد در مستندترين شكل ممكن با وجود تمام عوامل بيروني و غير قابل كنترل جلوي دوربين ميرفتند و اين خود كار را برايشان بسيار سخت كرده بود.»همكاري با نغمه ثميني با توجه به اينكه يادداشت اين صفحه به قلم نغمه ثميني يكي از همكاران رخشان بياعتماد در فيلم «خونبازي» است. بد نيست اشارهاي كه او به آشنايياش با ثميني در طول مصاحبه داشت اشاره كنيم. بنياعتماد درباره اينكه چطور با ثميني آشنا شد و از او براي نگارش فيلمنامه آخرش كمك خواست ميگويد: «يادم ميآيد اولين بار با نغمه سر مصاحبهاي كه با او درباره روسري آبي داشتم، آشنا شدم. او را به معناي واقعي آدم باسوادي ديدم كه شناخت خوب و دقيقي از سينما دارد. طي اين سالها به يك نوعي تمامي كارهايش را دنبال كردم و از اين رشد بحقي كه داشت خوشحال بودم. زمانيكه فيلمنامه گيلانه را مينوشتم از او مشاوره گرفتم و از نظراتش در فيلمنامه استفاده كردم؛ اما وقتي ميخواستم خونبازي را شروع كنم و با فريد مصطفوي و محسن عبدالوهاب مشغول كار روي موضوع و فيلمنامه بوديم با آنها صحبت كردم و گفتم. دلم ميخواهد نغمه هم فيلمنامه كار را بخواند و اصلا بيايد و كنارمان باشد.»منبع : همشهري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 535]
صفحات پیشنهادی
تو زندگی ما را دیدی، قبول نیست
تو زندگی ما را دیدی، قبول نیست-تو زندگي ما را ديدي، قبول نيستدنياي واقعي فيلمهاي بنياعتماد شايد موضوع خوبي باشد براي يك گفتوگو. اين كه او چطور دنياي ...
تو زندگی ما را دیدی، قبول نیست-تو زندگي ما را ديدي، قبول نيستدنياي واقعي فيلمهاي بنياعتماد شايد موضوع خوبي باشد براي يك گفتوگو. اين كه او چطور دنياي ...
عشق دانشجویی
اون زمونا که ما قبول شدیم، منظورم زمون تیرکمونه، اینجوری نبود، همین آقاي بهارلو میاومد ما رو بوس میکرد که بریم تو خوابگاه زندگی کنیم، ولی حالا این جور نیست دیگه، ... یکی اینکه اینجا همه از وسایل هم استفاده میکنن، دیدی که فرید شلوار رحمان رو پوشید.
اون زمونا که ما قبول شدیم، منظورم زمون تیرکمونه، اینجوری نبود، همین آقاي بهارلو میاومد ما رو بوس میکرد که بریم تو خوابگاه زندگی کنیم، ولی حالا این جور نیست دیگه، ... یکی اینکه اینجا همه از وسایل هم استفاده میکنن، دیدی که فرید شلوار رحمان رو پوشید.
چقدر امید به قبولی در کنکور داری؟
حالا ببینیم دوستانی که میان اینجا و هنوز 6 ماهه دیگه وقت هست با چه دیدی به کنکور ... :31: نه فقط قبولی تو کنکور ( قبولی تو اون رشته و اون شهری که می خوام ! ) ... 03:12 PMسلام منم فکر کنم قبول شم فقط باید تلاشمو بیشتر کنم ما میتوانیم آپولو که .... آینده ای که معلوم نیست برات چطوری میشه.2 سال از زندگی که صرف سربازی میشه.
حالا ببینیم دوستانی که میان اینجا و هنوز 6 ماهه دیگه وقت هست با چه دیدی به کنکور ... :31: نه فقط قبولی تو کنکور ( قبولی تو اون رشته و اون شهری که می خوام ! ) ... 03:12 PMسلام منم فکر کنم قبول شم فقط باید تلاشمو بیشتر کنم ما میتوانیم آپولو که .... آینده ای که معلوم نیست برات چطوری میشه.2 سال از زندگی که صرف سربازی میشه.
خواب دیدی،خیر باشه!
خواب یک نیاز ضروری است و ما تقریبا یک سوم عمرمان را در خواب میگذرانیم. ... سپرده شوند و برخی دیگر اطلاعات مربوط به اتفاقات و وقایع روزمره زندگی ما هستند. ... طی خواب مغز،اطلاعات نیمکره راست به هیجانات و اتفاقاتی مانند قبول نشدن در یک .... آنچه نبودم تو دیدی و آنچه که بودم تو ندیدی. ... زمان پخش مجموعه شيخ بهايي مشخص نيست ...
خواب یک نیاز ضروری است و ما تقریبا یک سوم عمرمان را در خواب میگذرانیم. ... سپرده شوند و برخی دیگر اطلاعات مربوط به اتفاقات و وقایع روزمره زندگی ما هستند. ... طی خواب مغز،اطلاعات نیمکره راست به هیجانات و اتفاقاتی مانند قبول نشدن در یک .... آنچه نبودم تو دیدی و آنچه که بودم تو ندیدی. ... زمان پخش مجموعه شيخ بهايي مشخص نيست ...
نقش بچه چقدر میتونه در زندگی زناشویی موثر باشه؟
MAAAH22nd July 2007, 10:33 PMدر زندگی خیلی از جوونهایی که ازدواج میکنن پیش اومده ... این وصلت مخالف بودن دیگه این قضیه رو میکنن غول و میکوبونن تو سر پسره که دیدی. ... ولي نگهداري يه بچه آنقدر سخت نيست كه حالا زمين و آسمون رو به هم ميدوزن. ... در جامعه ما كه اينطوره. roksana_200629th July 2007, 07:13 PMواقعا برای بعضیا ...
MAAAH22nd July 2007, 10:33 PMدر زندگی خیلی از جوونهایی که ازدواج میکنن پیش اومده ... این وصلت مخالف بودن دیگه این قضیه رو میکنن غول و میکوبونن تو سر پسره که دیدی. ... ولي نگهداري يه بچه آنقدر سخت نيست كه حالا زمين و آسمون رو به هم ميدوزن. ... در جامعه ما كه اينطوره. roksana_200629th July 2007, 07:13 PMواقعا برای بعضیا ...
تا تو هستی و غزل هست، دلم تنها نیست
تا تو هستی و غزل هست، دلم تنها نیست-گفتوگوی محمدعلی بهمنی و حامد ... شاگرد و استاد خلوت کرده اند تا با هم کمی راجع به شعر و قالب های شعری سخن گویند ، با ما همراه باشید. ... بهنام مکاتب ادبی مشکل دارم و به صراحت میگویم این نامگذاریها را قبول ندارم. مگر میشود هنری را که با آن زندگی میکنیم محدود کنیم به نامهایی چون هندی و خراسانی و.
تا تو هستی و غزل هست، دلم تنها نیست-گفتوگوی محمدعلی بهمنی و حامد ... شاگرد و استاد خلوت کرده اند تا با هم کمی راجع به شعر و قالب های شعری سخن گویند ، با ما همراه باشید. ... بهنام مکاتب ادبی مشکل دارم و به صراحت میگویم این نامگذاریها را قبول ندارم. مگر میشود هنری را که با آن زندگی میکنیم محدود کنیم به نامهایی چون هندی و خراسانی و.
رمان سهم من از زندگی
حالش اصلا خوب نیست،شاید دیدن دوباره ی تو،بتونه امید رو به زندگی رو براش زندگی کنه. ... -دیدی،دیدی هنوزم نه دلت دوستش داری،نه ما دروغ نمیگفتیم؛حالا میل خودته.
حالش اصلا خوب نیست،شاید دیدن دوباره ی تو،بتونه امید رو به زندگی رو براش زندگی کنه. ... -دیدی،دیدی هنوزم نه دلت دوستش داری،نه ما دروغ نمیگفتیم؛حالا میل خودته.
كساني كه براي دانشگاه رفتن يه شهر ديگه بيان تو تا از ...
كساني كه براي دانشگاه رفتن يه شهر ديگه بيان تو تا از تجربيات گرانبهاي شما ... سلام ما رو هم به دكتر ايلوخاني برسون (شوخي ) ولي كلا اگه روزانه قبول بشي فكر نكنم از نظر .... رو ببینی اوضاعش چجوریه اگه دیدی خوبه بری خوابگاه ولی اگه دیدی خوب نیست ... ممکنه اولش زندگی با چند نفر غریبه با فرهنگی متفاوت سخت باشه ولی بالاخره ...
كساني كه براي دانشگاه رفتن يه شهر ديگه بيان تو تا از تجربيات گرانبهاي شما ... سلام ما رو هم به دكتر ايلوخاني برسون (شوخي ) ولي كلا اگه روزانه قبول بشي فكر نكنم از نظر .... رو ببینی اوضاعش چجوریه اگه دیدی خوبه بری خوابگاه ولی اگه دیدی خوب نیست ... ممکنه اولش زندگی با چند نفر غریبه با فرهنگی متفاوت سخت باشه ولی بالاخره ...
خسته شدم از مجردی : چه كنم؟
گلم کسی که به فکر ازدواج موقته لایق تو نیست تو سر کر میری؟ ... برعکسش رو هم که دیدی حتما ادمهایی که ظاهر زیبایی ندارند ولی اعتماد به نفسشون خیلی ... گلم هر اتفاقی تو زندگی ما ادما نیاز به زمینه داره ،انشاالله زمینه ازدواجت فراهم بشه، ... قبول دارم گاهي يه سري تنهايي سراغ آدم مي اد كه خيلي سخته وحس مي كني هيچ كس تو اين دنيا ...
گلم کسی که به فکر ازدواج موقته لایق تو نیست تو سر کر میری؟ ... برعکسش رو هم که دیدی حتما ادمهایی که ظاهر زیبایی ندارند ولی اعتماد به نفسشون خیلی ... گلم هر اتفاقی تو زندگی ما ادما نیاز به زمینه داره ،انشاالله زمینه ازدواجت فراهم بشه، ... قبول دارم گاهي يه سري تنهايي سراغ آدم مي اد كه خيلي سخته وحس مي كني هيچ كس تو اين دنيا ...
گفتوگوی نیما حسنینسب با حامد بهداد، درباره کودکی، زندگی ...
گفتوگوی نیما حسنینسب با حامد بهداد، درباره کودکی، زندگی . ... اینکه میگویم، اصلاً به این معنا نیست که ک. ... + احتمال زیاد شرایط به شکلی جلو میرفت و مسیر زندگی ما طوری میشد که من زندگی را در جایی دیگر و به احتمال زیاد در خارج ... + تو به دلیل کارت حتماً خیلی از فیلمسازها و بازیگرهای این سینما را دیدی و با آنها معاشرت داشتی.
گفتوگوی نیما حسنینسب با حامد بهداد، درباره کودکی، زندگی . ... اینکه میگویم، اصلاً به این معنا نیست که ک. ... + احتمال زیاد شرایط به شکلی جلو میرفت و مسیر زندگی ما طوری میشد که من زندگی را در جایی دیگر و به احتمال زیاد در خارج ... + تو به دلیل کارت حتماً خیلی از فیلمسازها و بازیگرهای این سینما را دیدی و با آنها معاشرت داشتی.
-
گوناگون
پربازدیدترینها