واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بسیاری از فیلمهای ایرانی استاندارد نیستمسعود اطیابی، كارگردان فیلم «مصائب دوشیزه» كه این روزها بر پرده سینماهای تهران است، پیش از این در مقام تهیهكننده در سینما فعالیت میكرد. اطیابی در «مصائب دوشیزه» به سراغ موضوعی خاص رفته و كوشیده تا به تفاهم میان ادیان بپردازد.او گرچه از شرایط اكران فیلمش ناراضی است ولی میگوید چیزی را كه به دنبال آن بوده در بازخوردهای تماشاگران به دست آورده است.اطیابی در «مصائب دوشیزه» قصد داشته در عین انتقال مفاهیم مورد نظرش، با تعریف داستان تماشاگر را با فیلم همراه كند. نوعی پل زدن میان سینمای گیشه و سینمایی كه حرفی برای گفتن دارد.
• با توجه به اینكه شما سالها تجربه تهیهكنندگی و فعالیت در سینما داشتید ، چرا زودتر اولین فیلمتان را نساختید؟ البته من از مدتها قبل تصمیم داشتم فیلم بسازم و فیلمنامه خاصی مدنظرم بود به نام «ماریا». این موضوع (فیلمنامه) مستند بود و روی آن خیلی وقت گذاشتم، ولی طولانیتر شدن مقدمات كار باعث شد كه من دیرتر كار اولم را شروع كنم و ترجیح دادم كار دیگری را بسازم تا بعد به آن برسم.• با توجه به اینكه بازیگر نقش آندره، پوریا پورسرخ در دوران شهرت خود بود و تضمینی برای گیشه به حساب میآمد، چقدر برای انتخاب بازیگر به گیشه فكر میكردید؟ برای فیلمسازی باید به گیشه فكر كرد. یعنی اگر سینما كار میكنیم باید تا حدودی به گیشه فكر كنیم و یا اینكه مخاطب را بشناسیم.یكسری مسائل پیچیده است و در انتخاب بازیگر، باید كسانی باشند كه یك مقدار، مخاطب جذب كنند تا فیلم دیده شود. انتخاب بازیگر در همین مسیر انجام شد.• به این موضوع فكر نكردید كه این بازیگر نقش مشابه داشته و این تكرار شاید به ضرر فیلم تمام شود؟ چرا، قطعاً فكر كردهام كه بازیگر در این نقش تكرار نشود یا یك شخصیت خاص را با نقشهای قبلیاش برای تماشاگر تداعی نكند.قطعاً این اتفاقات با گریم و نوع بازی امكان افتادنش است. مگر اینكه ضرورت داشته باشد تا تداعیگر نقشهای دیگرش باشد.• شخصیت آندره، با شخصیت ژوبین در سریال وفا نزدیك به هم است. پوریا پورسرخ، بازیگری بود كه من برای نقش، فقط او را در ذهن داشتم و هیچوقت فكر نكردم كه كس دیگری بیاید، حتی زمان نوشتن فیلمنامه، به این قضیه فكر كردم كه ایشان برای این نقش مناسب هستند.من از سریال وفا، یكی – دو قسمت آخر را دیدم و همین جریان باعث شد تا پورسرخ را برای نقش مناسب ببینم. ویژگی خاصی داشت كه مناسب نقش بود و خوب هم از عهده آن برآمد.یعنی آندرهای كه من تصور میكردم با آنی كه درآمد، فرقی نداشت و پوریا نقش را به گونه ای قابل باور درآورد كه باورپذیری كه نیاز داشتم برای شخصیت آندره و حسی كه تماشاگر باید به آندره پیدا میكرد، صورت گرفت.• در جایی گفتهاید از بهنوش طباطبایی هیچ سریالی ندیدهایدو اینكه این اولین نقش سینمایی ایشان است. برای نقش اصلی هراسی نداشتید بازیگری را انتخاب كنید كه شناختی از بازیاش نداشتید؟ خانم طباطبایی به ما اجازه داد قبل از اینكه كار را شروع كنیم، با ایشان تمرین داشته باشیم و من استعدادهای ایشان را ببینم. این ماجرا باعث شد به این قضیه شك نكنم كه انتخاب درستی كردهام.با اینكه متأسفانه من بازیهای قبلی ایشان را ندیده بودم، اما بین گزینههای موجود، بهترین بود و چهره مناسبی برای ایفای این نقش داشت و لحن صحبت كردنش، مناسب بود.الان اگر این فیلم را ببینید باور میكنید این دختر مسیحی است و با خودش درگیر است.در یك خانواده مسیحی بزرگ شده و با تعصبات دینی درگیر است. این نقش با چهرهپردازی مناسب اتفاق افتاد و خوب درآمد.• اولین تصور شما از خواندن فیلمنامه چطور بود؟ من سوژهای داشتم با نام «ماریا» كه دغدغه ساخت آن را داشتم و به این مضمون نزدیك بود.چند بار هم قدم برداشتم برای تولیدش، اما وسواسم روی آن فیلمنامه باعث شد تا چند سال روی آن كار شود و آقای فرهودی زحمت این كار را بكشند، تحقیق كنیم تا برسیم به چیزی كه میخواهیم.آقای رفیعزاده، نسخهای به ما داد كه زمان خواندن آن متوجه شدم نزدیك است به سوژهای كه میخواهم بسازم و فكر كردم تجربه خوبی است كه قبل از اینكه «ماریا» را بسازم، این كار را بسازم.در واقع با احساس، این كار را ساختم، احساسی كه از قبل روی این موضوع داشتم. بعداً هم حدود یك سال با آقای رفیعزاده بحث كردیم، چندین فیلمنامه نوشته شد، از نگاههای متفاوت ارزیابی شد و در آخر رسیدیم به این فیلم كه الان روی پرده است.• نكته دیگر این است كه روند حوادث قابل پیشبینی است، یعنی مخاطب حدس میزند كه فیلم چطور تمام میشود. برای من پیشبینی، اساس نبود. موضوع فیلم این نبود اصلاً. چیدمان ما اصلاً دقیق نبود كه تماشاگر تا آخر بنشیند و نداند چه میشود. بیشتر خاصیت فیلم در چیزهای دیگری است، دغدغهها چیز دیگری است كه من در بازخوردها آن را دیدم.به آن چیزی كه میخواستم رسیدم، به آن توجه. دوست داشتم بعضی سؤالها ازمن پرسیده شود و ایرادهایی به فیلم بگیرند.مثلاً عاشق شدن امیر به ژانت در كلیسا، از سكانسهایی بود كه وقتی آن را میگرفتم، میدانستم مخاطب عصبانی میشود و به من كارگردان میگوید چرا؟ چرا این آدم كه خیلی زمینی نیست، برایش یك اتفاق زمینی میافتد، من این ایراد را میدانستم و دوست داشتم گرفته شود. فیلمتان در ایامی به نمایش درآمده كه موعد چندان مناسبی برای اكران نیست.شرایط اكران در سینمای ایران، كلاً مساعد نیست. این برمیگردد به سینمای بیمار ما.اگر سینما درست عمل كند وبرنامهریزی درست برای اكران داشته باشد به نظر من 12 ماه سال فصل خوبی برای اكران است و هیچ اتفاق بدی برای هیچ فیلمی نمیافتد.اما اكران ما مشكل دارد و نوع اكران ما بدون سیاست و بدون برنامه است. كسی نیست كه روانشناسی جامعه را بداند كه چه فیلمی برای چه زمانی مناسب اكران است، در چه محدوده ای، فیلم كودك در چه ساعتهایی باشد، ساعتهای ارزانقیمت داشته باشد و چون چنین برنامهای وجود ندارد، بیشتر فیلمها آسیب میبینند مثل فیلم ما.اگر مصائب دوشیزه محرم اكران میشد، 2 ماه زودتر و در اوایل محرم، خیلی بهتر بود و نیازی نبود هیچ سالنی به علت ایام عزاداری تعطیل شود و میتوانست با مناسبت اكران شود، اما چون هیچ برنامهای وجود ندارد، این اتفاق نیفتاد.حالا به زور با یك اكران محدود، بر پرده میرود و هیچ گلهای نمیشود كرد. نگاه كنید الان 4 فیلم كمدی همزمان اكران میشوند و یك فیلم خاص و معناگرا مثل فیلم ما، كه نمیتواند جنبه تجاری داشته باشد. در حالی كه با برنامهریزی میشد در این فصل، تعداد فیلمهای اكران شده زیاد نشود تا فیلمها موفقتر شوند و به یك فیلم فرهنگی توجه بیشتری شود.شعار داده میشود كه فیلم فرهنگی مورد توجه قرار داده میشود اما اصلاً این شعار عملی نمیشود. شما ببینید سینما فرهنگ لطف میكند مصائب دوشیزه را به عنوان فیلم سرگروه قرار میدهد اما این فیلم، چون فرهنگی است، سانس آخر ندارد و سانس آخر را به فیلم دیگری میدهند، بدون توجه به این قضیه كه آیا مصائب دوشیزه اكرانش خوب است یا نه.• چرا درخواست نكردید در همان محرم فیلم اكران شود؟قرار هم همین بود، اما بنا به دلایلی عقب افتاد.• قصد ندارید تهیهكنندگی را ادامه دهید؟ چرا، شغل من تهیهكنندگی است و كارگردانی وقت زیادی از من نمیگیرد. اما طبیعتاً كاری كه برای تهیه یا برای كارگردانی انتخاب میكنم متفاوت است.• در حال حاضر مشغول چه فعالیتی هستید؟ در حال حاضر دارم یك فیلم كمدی میسازم.• دلیلش این نیست كه فیلم كمدی فروش دارد و همه تقریباً ترجیح میدهند كمدی بسازند؟ حالا، نمیخواهم اطلاعات بدهم، فیلم من شاید با كمدیهای موجود خیلی همراه نباشد.من خیلی از فیلمهای كمدی را، كمدی نمیدانم.به نظر میرسد استاندارد ساختاری تولید هم در آنها رعایت نشده است.ما مشكل استاندارد داریم، همه فیلمها باید یك مهر استاندارد بخورند و بعد روانه اكران شوند تا به مخاطب احترام گذاشته شود ولی این اتفاق نمیافتد. روی فیلمهایی اسم فیلم میگذاریم كه استاندارد نیستند.منبع : همشهری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 163]