واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > دانش، مهرزاد - در هفتهای که گذشت، یکی از مهمترین اخبار سینمایی اعتراض جمعی از تهیه کنندگان سینما به اکران فیلم خارجی در سینماها بود. دغدغهای که این سینماگران در این باره دارند، به موقعیت نابهسامان فیلمهای ایرانی هنگام نمایش عمومی برمیگردد. از نظر این معترضان، یکی از علتهای مهم استقبال نکردن تماشاگران از فیلمهای ایرانی در حال اکران، آلترناتیوهایی از قبیل برنامههای ماهواره و تلویزیون و شبکه نمایش خانگی و حوزههای غیرمجاز تکثیر و توزیع فیلمهای سینمایی است. این عناصر جایگزین، چنان مخاطبان بالقوه و بالفعل را جذب کردهاند که تمایل و انگیزه چندانی در آنها برای رفتن به سالن سینما و تماشای فیلم در این مکان باقی نگذاشته است. حالا اگر هم قرار باشد فیلمهای خارجی هم در سینماها اکران شوند، همین جایگاه لرزان و نیمبند باقی مانده هم از کف میرود و فیلم سینمایی ایرانی چنان به زمین میخورد که هرگز یارای احیای مجدد پیدا نخواهد کرد. به نظر میرسد این استدلالها درست باشد. اما واقعیت اساسیتر آن است که چرا اصلا باید چنین باشد؟ چرا سینماگر ایرانی به جای اینکه از فضای رقابت استقبال کند، آن را به منزله تهدیدی برای خود و حرفهاش میانگارد و به محض شکلگیری کوچکترین احتمال برای بهبود سیستم اکران فیلم خارجی، داد و فغان برمیآورد که سرمایه و هنر ملی دارد از دست میرود و کذا و کذا. نمونهای از این روند را در اوائل دهه 1370 هنگام اکران فیلم «با گرگها میرقصد» شاهد بودیم که از طرف طیف خاصی، نامهنگاری و بیانیهنویسی و موضعگیری رسانهای علیه آن شکل گرفت و حتی با تأثیر از عنوان این فیلم، ادعا کردند گرگهای آمریکایی برای دریدن موجودیت سینمای ایران حمله کردهاند. موضوع اصلی آن است که سینماگر ایرانی نوعا تنبل شده و به این تنبلی هم بدجوری خو کرده است و برای همین اصلا تحمل فعالیت در سامانهای رقابتی ندارد. فیلمنامهنویسان، کارگردانها، بازیگران و...کار خود را عموما جدی نمیگیرند و برای همین هم هست که نه از میزانسن پویایی در تصاویر فیلمهایمان خبری است و نه از درامپردازیهای استاندارد در سناریوهایمان و نه متقاعدکنندگی در بازی هنرپیشههایمان. اگر در این میان استثناهایی به چشم میخورد نشان از بینشها و تلاشها و خلاقیتهای فردی دارد تا جریانی که بتوان نامش را سینمای ایران گذاشت. طبیعی است در این وضعیت، تنبلها از هر تحرکی میهراسند و به جای راههای اثباتی و ایجابی، شیوههای سلبی و نفی کننده در پیش میگیرند و البته برای موجه جلوه دادن موقعیت خود، سخن از هنر ملی و سینمای ملی و سرمایه ملی و سایر عبارات دهن پر کن به میان میآورند. البته در این میان سیستم مدیریتی سینمای ما هم از دهههای قبل میراثدار بیماری است که رکود و کلیشه و شعار و نوآوریزدایی را مزید بر علت شده است که تبیین و تحلیل این، خود سری دراز دارد. برخلاف اعتراض این حضرات، اکران فیلم خارجی تهدید نیست و دست کم میتواند از موضع تهدید به یک موقعیت فرصتی تبدیل شود. تماشای فیلمهای خوب و ارزشمند خارجی (و صدالبته نه آن اباطیلی که در برخی از شبکههای ماهوارهای پخش میشود) روی پرده سینماها میتواند؛ اولا، ذائقه تماشاگر ایرانی را که مدتهاست در اثر تماشای محصولات نامرغوب سینمایی و تلویزیونی و غیره آسیب دیده است و به مرز انحطاط نزدیک شده است، بهبود بخشد و به اندیشه و احساس و ادراک درست برساند و ثانیا، موجبات آشتی مجدد تماشاگر گریزان از سالن سینما را دوباره فراهم آورد و خلوتی سالنهای نمایش ما با رونق بخشی جبران کند و ثالثا، انگیزهای قوی برای سینماگران داخلی ایجاد کند تا در فرایندی رقابتی، بر معیارهای استاندارد سینمایی آثارشان بیفزایند و در این راستا، لایههای مدیریتی سینمایی نیز در مقابل فضایی قرار گیرند تا ناگزیر شیوههای نادرست خود را مورد بازنگری قرار دهند و به سراغ نگاههای مدیریتی جدیدتر و متناسب با اقتضائات روزگار معاصر بروند. فیلم خارجی تهدید نیست؛ تنبلی و رکود ما تهدید است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 424]