واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > دانش، مهرزاد - آقای سجادپور، مدیر اداره کل نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی در تازهترین اظهارات خود ابراز داشته صاحبان فیلمهایی که از شرکت آثارشان در جشنواره فیلم فجر امتناع میورزند، از یک سری تسهیلات سینمایی محروم خواهند شد. این گزاره را چگونه باید معنا کنیم؟ آیا جز این است که حتی در خوشبینانهترین برداشت هم از آن شائبه تهدید به مشام میرسد؟ این روزها متأسفانه سوءظن و بدبینی بدجوری در میان اصحاب سینما و متولیان آن جریان یافته است. آقایان سلحشور و طالبی به عنوان دو فیلمساز همکاران خود را به راحتی متهم میسازند به جرم هایی که طرف را از حیثیت و حتی حیات ساقط میسازد. مدیریت کلان سینمایی کشور در سخنرانیهای خود فیلم انتقادی ساختن را مترادف با جاسوسی و حتی بدتر از آن میانگارد. اختلافات خانه سینما و معاونت سینمایی که دارد از سمت آبشخوری سیاسی به چالشی ایدئولوژیک میرسد در هر مقطع اوج بیشتری نسبت به مقاطع قبلی میگیرد. فیلمسازانی مثل آقای علیرضا رئیسیان به صرف این که در محفلی سینمایی اثرشان برگزیده نمیشود، به خود اجازه می دهند دهان مبارک را بگشایند و علیه داوران آن محفل رطب و یابس افاضه کنند. طرحی سینمایی مانند از افطار تا سحر که سال گذشته کارآمدی اش اثبات شد، حالا بر اساس نگرههایی ناروزآمد دچار سکتههایی شده است. حالا هم که تصمیمات جدید آقای سجادپور تیتر اخبار سینمایی شده و خبرهای خوش سینماییمان را مضاعف و غنیتر ساخته است! چه خبر است؟ سینمای نحیف و رنجور ما به قدر کافی آسیبپذیر است؛ حالا با این سمفونیهای گوشخراش و سیاست گذاریهایی چالشزا قرار است بیش از این لطمههایش را افزون سازیم؟ سینمای ما به شدت نیاز به آرامش دارد. این جور غوغاسالاریها و بدبینیافکنیها و خوفآفرینیها درست مسیری متضاد با این نیاز را شکل میدهد. اگر کسی از بیرون گود به ماجرا بنگرد، چه بسا به این پندار بیفتد که عدهای مأموریت یافتهاند سینمای مملکت را در نطفه خفه کنند. انگار نه انگار که اصحاب و ارباب سینما هر یک اعضایی از پیکرهای واحدند و اکنون که بحران مخاطب و بازگشت ابتذال و چالشهای اقتصادی گریبان سینمای ایران را فراگرفته، گویی هر یک تیشهای برداشتهاند تا ریشه لرزان و سست آن را بالکل از خاک درآورند. شگفتآورتر از همه تصمیمات غریبی است که هر از چند گاه یک بار از جانب متولیان امر اتخاذ میشود و به جای تثبیت کار، به تشتت بار میانجامد. تهدید سینماگرانی که به هر دلیل مایل نیستند آثارشان در جشنواره فجر به نمایش درآید ، در همین روال میگنجد. چنین سیاستی اولا ناشی از بدبینی مدیران به هر روندی است که ذرهای مغایر با عقیدهشان باشد و ثانیا حاکی از شیوهای مدیریتی است که راه حل مشکلات را در ارعاب می جوید و نه همدلی. بدبینی و تهدید، دو آفتی هستند که ستون هر مدیریتی را سست خواهند کرد. این در حالی است که در کلام بزرگان دینی ما سعه صدر به عنوان یکی از اصلیترین رهیافتهای مدیریتی ذکر شده است. آنچه از این تصمیمات کوبنده برداشت میشود با تنها مفهومی که همخوانی ندارد همین سعه صدر است. مخالفت با فیلمهای انتقادی از طریق محرومیت جشنوارههای خارجی و انگ جاسوسی از یک سو و حالا اجبار به شرکت در جشنوارهای دولتی به ضرب تهدید چه ارزشی برای مدیریت سینمای امروز ما در بر دارد؟ و صد البته بر مبنای سخن حکیمانه بزرگان ما که فرمودهاند: «الناس علی دین ملوکهم» ( مردم به شیوه رهبران خود تأسی میکنند)، بیجهت نیست این فضای خاص متأسفانه به لایههایی در بین سینماگران هم تسری یافته و همسو با متولیان، ایشان نیز بر طبل سوء ظن و افترا به یکدیگر میکوبند. با این وصف شاید تنها کاری که به ذهن متبادر شود، دعای ناگزیرانه «اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا» باشد که چه بسا در این ماه مبارک به برکت نزول فیوضات آسمانی مستجاب شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 189]