واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: انها که خود را سنت گرا نمی دانند چون نهیلیستان با بی تفاوتی کلمه برابری را چون استخوانی که جلوی سگی پرتاب میکنند به زبان می آورند . وقتی کلامی خالی از عشق انسانی با شد پذیرفتنش را دشوار میکند . آنها فریاد میکنند که خود مرد نیز از این که در زن فرد همراه را نمی یابند در رنجند . این فریاد را بر دلایل و راه حل هایش ترجیح میدهند .برخی دیگر چنان به دست آویزهای فکری خود آویخته اند که بیان مسائلی چون ازادی زنان در بکارت و ازدواج و گذر از تملک برایشان بسان سقوطی است با این حال من پیوستگی جمع مردان مخالف را بیش از گسستگی و کینه زنان به هم می ستایم . منحل گشتن جمع زنان در تفکر بیشترین آسیب را به خود آنها وارد آورده مردانی که از صمیم قلب میخواهند زنان به کمال برسند انگشت شمارند اما زنانی که در گذر از سلطه ی مالکیت تاریخی باشند نادرند به قول سارتر: زن نیمی قربانی و نیمی شریک جرم مثل همه چرا که مردان به دلیل ترس و بیم و نبودن علم کافی دراین مورد که خود نیز در باروری زنان نقش دارند زنان را تجسم بخش جادوی باروری و الهه های مورد ستایش میدانستند . وظیفه شکار و حفاظت را مرد به دلیل اندام ورزیده تر به عهده گرفت و زن که غارنشینی را به دلیل باروری بیش از مرد آموخته بود مسئولیت حفظ و نگهداری اموال را بر خود دانست . و چنین شد که مرد برای پنهان ساختن دست آورد های خویش نیازمند زن شد . و کم کمک مالکیت خصوصی شکل گرفت. با تحقق مالکیت خصوصی و گره خوردن سرنوشت زن بدان جایگاهی برای وی منظور کردند که تا به حال گریبان سرنوشت زن را رها نکرده است. پس از چندی زن خود ملک شخصی شناخته شد ! با ورود مذهب ها و قوانین در تاریخ در هر تمدن زن قالب تازه ای را به خود پذیرفت . و تاریخ بردگی طولانی او آغاز گشت . در شرق و هند و چین زن مانند شی به مرد تعلق دارد . طبیعی است که مرد بتواند به قدری که دلش می خواهد زن داشته باشد . چند همسری را فقط به دلایل اقتصادی محدود میکنند . در عوض زن به خدمت پاکدامنی شدید گرفته میشود .و هنگامی که زن به تملک مرد در می آید مرد میخواهد که او باکره باشد و با اعمال بدترین مجازات ها ، وفاداری کامل او را میخواهد . و خیانت زن در امر زناشویی به دلیل مالکیت خصوصی مجازاتش مرگ است همه ی جوامع غرایز جنسی زن را در کنترل شدید قرار میدهند و مردها به خود حق داده اند که مالک بدن زن باشند . در یونان و روم باستان تنها چند همسری به دلایل نامعلوم مردود شده است و تنها یک همسر و چندین برده ی صیغه برای مرد مجاز است!! و تمامی این قوانین تحت یک مسئله شکل گرفت ارث .این که پس از مرگ مرد اموال خصوصی مرد از طریق زن که ممکن است به مرد دیگر شوهر کند برسد و از دست وارثان و قوم و قبیله خارج گردد . و برای حفظ مالکیت خصوصی زن را هم جزئی از همان اموال در نظر گرفتند و میان وارثان قسمت کردند . در نهایت دموکراسی چند تمدن نوآور قانون مهریه ونفقه و حق طلاق شدند و اینها تنها تضمین هایی بود که جامعه به زن داد تا زن را چون شیئ مورد تملک در دست وارثان شوهر نچرخانند . آفتاب
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]