محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846321073
نحوه ناکامی طرح ترور پیامبر با جانبازی علی(ع)
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اندیشه - الف نوشت: تروریست ها، در حالى که دستهایشان بر قبضه شمشیر بود، منتظر لحظه اى بودند که همگى به خانه وحى یورش آورند و خون پیامبر را که در بسترش آرمیده است بریزند. آنان از شکاف در به خوابگاه پیامبر (ص)مى نگریستند و از فرط فرح در پوست نمى گنجیدند و تصور مى کردند که به زودى به آخرین آرزوى خود خواهند رسید. فداکارى بى نظیر اعمال و رفتار هر فرد، زاییده ى طرز تفکر و عقیده او است. جانبازى و فداکارى از نشانه هاى افراد با ایمان است. اگرایمان انسان به چیزى به حدى برسد که آن را بالاتر از جان و مال خود بداند، قطعاً در راه آن سر از پا نمى شناسد و هستى و تمام شؤون خویش را فداى آن مى سازد. قرآن مجید این حقیقت را در آیه ى زیر منعکس کرده است: انما المؤمنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فى سبیل الله اولئک هم الصادقون. "حجرات: 15 " مؤمنان کسانى هست که به خدا و پیامبر او ایمان آوردند و در آن هرگز تردید نکردند و با مال و جان خود در راه خدا کوشیدند؛ آنان به راستى در ایمان خود صادقند. در سالهاى آغاز بعثت، مسلمانان سخت ترین شکنجه ها و زجرها را در راه پیشبرد هدف تحمل مى کردند. آنچه که دشمنان را از گرایش به آیین توحید باز مى داشت همان عقاید خرافى نیاکان و حفظ مقام خدایان و تفاخر به امیتازات قومى و طبقاتى و کینه هاى موروثى قبیله اى بود. این موانع تا روزى که پیامبر (ص)مکه را فتح کرد، بر سر راه پیشرفت اسلام در مکه و اطراف آن وجود داشت و جز با قدرت نیرومند ارتش اسلام از میان نرفت. فشار قریش بر مسلمانان سبب شد که گروهى از آنان به حبشه و گروه دیگرى به یثرب مهاجرت کنند. با آنکه پیامبر وحضرت على از حمایت خاندان بنى هاشم و بالاخص ابوطالب برخوردار بودند، اما جعفر بن ابى طالب ناگزیر شد به همراه تنى چند از مسلمانان در سال پنجم بعثت مکه را به عزم حبشه ترک گوید و تا سال هفتم هجرت که سال فتح خیبر بود در آنجا اقامت گزیند. پیامبر اسلام (ص)در سال دهم بعثت حضرت ابوطالب، بزرگترین حامى و مدافع خویش را، در مکه از دست داد. بیش از چند روز از مرگ عمومى بزرگوارش نگذشته بود که همسر مهربان او خدیجه، که هیچ گاه از بذل جان و مال در پیشبرد هدف مقدس پیامبر دریغ نمى داشت، نیز چشم از جهان پوشید. با درگذشت این دو حامى بزرگ، میزان خفقان و فشار بر مسلمین در مکه فزونى گرفت؛ تا آنجا که در سال سیزدهم بعثت، سران قریش در یک شوراى عمومى تصمیم گرفتند که نداى توحید را با زندانى کردن پیامبر یا با کشتن و یا تبعید او خاموش سازد. قرآن مجید این سه نقشه ى آنان را یادآور شده، مى فرماید: و اذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک اویقتلوک او یخرجوک و یمکرون و یمکر الله و الله خیر الماکرین. "انفال: 30 " به یادآور هنگامى را که کافران بر ضد تو حیله کردند و بر آن شدند که تو را در زندان نگه دارند یا بکشند و یا تبعید کنند. آنان از در مکر وارد مى شوند و خداوند مکر آنان را به خودشان باز مى گرداند؛ و خداوند از همه چاره جوتر است. سران قریش تصمیم گرفتند که از هر قبیله فردى انتخاب شود و سپس افراد منتخب به هنگام نیمه شب یکباره برخانه ى محمد (ص)هجوم برده، او را قطعه قطعه کنند. بدین طریق، هم مشرکان از تبلیغات او آسوده مى شدند و هم خون او در میان قبایل عرب پخش مى شد و لذا خاندان هاشم نمى توانست با تمام قبایلى که در ریختن خون وى شرکت کرده بودند به خونخواهى و مبارزه برخیزند. فرشته ى وحى پیامبر را از نقشه ى شوم مشرکان آگاه ساخت و دستور الهى را به او ابلاغ کرد که باید هر چه زودتر مکه رابه عزم یثرب ترک کند. شب مقرر فرا رسید مکه و محیط خانه ى پیامبر (ص)در تاریکى شب فرو رفته بود. مأموران مسلح قریش هر یک ازسویى به جانب خانه ى رسول خدا روى آوردند. اکنون پیامبر باید با استفاده از شیوه ى غافلگیرى خانه را ترک کرده، در عین حال، چنین وانمود کند که در خانه است و در بستر خود آرمیده است. براى اجراى این نقشه لازم بود که فرد جانبازى در بستر او بخوابد و روانداز سبز پیامبر را به خود بپیچد تا افرادى که نقشه ى قتل او را کشیده اند تصور کنند که او هنوز خانه راترک نگفته است و لذا توجه آنان فقط معطوف به خانه ى او شود و از راه عبور و مرور افراد در کوچه و بیرون مکه جلوگیرى نکنند. اما کیست که از جان خود بگذرد و در خوابگاه پیامبر بخوابد؟ این فرد فداکار، لابد کسى است که پیش از همه به وى ایمان آورده است و از آغاز بعثت، پروانه وار، گرد شمع وجود او گردیده است. آرى، این شخص شایسته کس جز على (ع)نیست و این افتخار باید نصیب وى شود. از این رو، پیامبر رو به حضرت على کرد و گفت: مشرکان قریش نقشه ى قتل مرا کشیده اند و تصمیم گرفته اند که به طوردسته جمعى به خانه ى من هجوم آورند و مرا در میان بستر بکشند. از این جهت از طرف خدا مأمورم که مکه را ترک کنم.لذا لازم است امشب در خوابگاه من بخوابى و آن پارچه ى سبز را به خود بپیچى تا آنان تصور کنند که من هنوز در خانه ام و در بسترم آرمیده ام و مرا تعقیب نکنند. و حضرت على (ع)در اطاعت امر رسول اکرم (ص)از آغاز شب در بستر آن حضرت آرمید. چهل نفر آدمکش اطراف خانه ى پیامبر را محاصره کرده بودند و از شکاف در به داخل مى نگریستند و وضع خانه راعادى مى دیدند و گمان مى کردند که پیامبر در بستر خود آرمیده است. همه سراپا مراقب بودند و آنچنان وضع خانه راتحت نظر گرفته بودند که جنبش مورى از نظر آنان مخفى نمى ماند. اکنون باید دید که پیامبر اکرم، با این مراقبت شدید، چگونه خانه را ترک گفت. بسیارى از سیره نویسان بر آنند که پیامبر اکرم (ص)در حالى که آیاتى از سوره ى یس را قرائت مى کرد [ منظور آیات هشتم و نهم از این سوره است. ] صف محاصره کنندگان را شکافت و آنچنان از میانشان عبور کرد که احدى متوجه نشد. امکان این مطلب قابل انکار نیست؛چه هر گاه مشیت الهى بر این تعلق گیرد که پیامبر خود را از طریق اعجاز و به طور غیر عادى نجات دهد، هیچ چیزنمى تواند مانع از آن شود. ولى سخن اینجاست که قراین زیادى حکایت مى کند که خدا نمى خواست پیامبر خود را از طریق اعجاز نجات بخشد، زیرا در این صورت لازم نبود که حضرت على در بستر پیامبر بخوابد و خود پیامبر به غار نور برود و سپس با زحمات زیادى راه مدینه را در پیش گیرد. برخى نیز مى گویند هنگامى که پیامبر از خانه خارج شد همه ى آنان را خواب ربوده بود و پیامبر از غفلت آنان استفاده کرد. ولى این نظر دور از حقیقت است و هرگز شخص عاقل باور نمی کند که چهل آدمکش که خانه را براى این محاصره کرده بودند که پیامبر از خانه بیرون نرود تا در وقت مناسب او را بکشند، مأموریت خود را آنچنان سرسرى بگیرند که همگى با خیال آسوده بخوابند! ولى بعید نیست، همان طور که برخى نوشته اند، پیامبر پیش از گرد آمدن تروریستها، خانه را ترک گفته بود. [ سیره ى حلبى، ج 2 ص 32. ] یورش به خانه وحىمأموران قریش، در حالى که دستهایشان بر قبضه ى شمشیر بود، منتظر لحظه اى بودند که همگى به خانه ى وحى یورش آورند و خون پیامبر را که در بسترش آرمیده است بریزند. آنان از شکاف در به خوابگاه پیامبر (ص)مى نگریستند و از فرط فرح در پوست نمى گنجیدند و تصور مى کردند که به زودى به آخرین آرزوى خود خواهند رسید. ولى على (ع)باقلبى مطمئن و خاطرى آرام، در خوابگاه پیامبر دراز کشیده بود، زیرا مى دانست که خداوند پیامبر عزیز خود را نجات داده است. دشمنان، نخست تصمیم گرفته بودند که نیمه شب به خانه ى پیامبر هجوم آوردند، ولى به عللى از این تصمیم منصرف شدند و سرانجام قرار گذاشتند در فروغ صبح وارد خانه شوند و مأموریت خود را انجام دهند. پرده هاى تیره ى شب به کنار رفت و صبح صادق سینه ى افق را شکافت. مأموران با شمشیرهاى برهنه به طور دسته جمعى به خانه ى پیامبر هجوم آوردند و از اینکه در آستانه ى تحقق بزرگترین آرزوى خود بودند از شادى در پوست خود نمى گنجیدند، اما وقتى وارد خوابگاه پیامبر (ص)شدند حضرت على (ع)را به جاى پیامبر یافتند. خشم و تعجب سراپاس وجود آنان را فراگرفت. رو به حضرت على کردند و پرسیدند محمد کجاست؟! فرمود: مگر او را به من سپرده بودید که از من مى خواهید؟ در این موقع، از فرط عصبانیت به سوى حضرت على (ع)حمله بردند و او را به سوى مسجد الحرام کشیدند، ولى پس از بازداشت مختصرى ناگزیر آزادش ساختند و در حالى که خشم گلوى آنان را مى فشرد تصمیم گرفتند که از پاى ننشینند تا جایگاه پیامبر (ص)را کشف کنند. [ تاریخ طبرى، ج 2 ص 97. ] قرآن مجید براى اینکه این فداکارى بى نظیر در تمام قرون و اعصار جاودان بماند، در طى آیه اى جانبازى حضرت على (ع)را مى ستاید و او را از کسانى مى داند که جان به کف در راه کسب رضاى خدا مى شتابند: و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رؤوف بالعباد "بقره: 207 " برخى از مردم کسانى هستند که جان خود را براى تحصیل رضاى خداوند از دست مى دهند؛ و خداوند به بندگان خود رؤوف و مهربان است. جنایتکار عصر بنى امیه بسیارى از مفسران شأن نزول آیه ى اخیر را حادثه ى لیلة المبیت مى دانند و بر آنند که آیه به همین مناسبت درباره ى حضرت على (ع)نازل شده است. [ مدارک نزول آیه را درباره ى على (ع)سید بحرینى در تفسیر برهان "ج 1 ص 207 -206 " و مرحوم بلاغى در تفسیر آلاءالرحمان "ج 1 ص 185 -184 " نقل کرده اند. شارح معروف نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، مى گوید: مفسران نزول آیه را در حق على نقل کرده اند. "ر.ک. ج 13 ص 262 ". ] سمرة بن جندب، عنصر جنایتکار عصر اموى، با گرفتن چهارصد هزار درهم حاضر شد که نزول این آیه را درباره ى حضرت على (ع)انکار کند و دریک مجمع عمومى بگوید که آیه درباره ى عبدالرحمان بن ملجم نازل شده است! وى نه تنها نزول این آیه را درباره ى على (ع)انکار کرد بلکه افزود که آیه ى دیگرى "که درباره ى منافقان است " درباره ى على (ع)نازل شده است. [ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 4 ص 73. ] آیه ى مزبور این است: و من الناس من یعجبک قوله فى الحیاة الدنیا و یشهد الله على ما فى قلبه و هو الدالخصام. "بقره: 204 " گفتار برخى از مردم تو را به تعجب وا مى دارد و خدا را بر آنچه که در دل دارد گواه مى گیرد. "تو فریب ظاهر گفتار اورا مخور، زیرا " وى از سخت ترین دشمنان است. چنین تحریفى از حقیقت از چنان جنایتکارى بعید نیست. وى در دوران استاندارى زیاد در عراق، فرماندار بصره بود و به سبب عنادى که با خاندان پیامبر (ص)داشت هشت هزار نفر را به جرم ولایت و دوستى با حضرت على (ع)کشت. وقتى زیاد از وى بازجویى کرد که چرا و به چه جرأتى این همه افراد را کشته است و هیچ تصور نکرد که درمیان آنان بى گناهى وجود داشته باشد، وى در پاسخ با کمال وقاحت گفت: لو قتلت مثلهم ما خشیت یعنى: من ازکشتن دو برابر آنان نیز باکى نداشتم. [ تاریخ طبرى، ج 2، حوادث سال پنجاهم هجرى. ] ذکر کارهاى ننگین سمره در این صفحات نمى گنجد. او همان کسى است که دستور پیغمبر (ص)را، که هر وقت براى سرکشى به نخل خود وارد منزل مردم مى شود، باید اجازه بگیرد، رد کرد و حتى حاضر نشد نخل خود را به چند برابرقیمت آن به پیامبر بفروشد و اصرار مى ورزید که براى سرکشى به نخل خود هرگز اجازه نخواهد گرفت. پیامبر اکرم (ص)پس از مشاهده ى این جریان به صاحب خانه گفت: برو درخت این مرد را بکن و به دور بینداز. و به سمره فرمود: انک رجل مضار و لا ضرر و لاضرار. یعنى تو مرد زیان رسانى هستى و اسلام اجازه نمى دهد کسى به کسى ضرر بزند. بارى، این تحریف چند روزى بر ساده لوحان اثر جزئى نهاد، ولى مرور زمان پرده هاى تعصب را به کنار زد و محققان تاریخ اسلام حقایق را از وراى اوهام بیرون کشیدند و محدثان و مفسران نزول آیه را در شأن حضرت على (ع)تصدیق کردند. این واقعه ى تاریخى حاکى است که مردم شام چنان تحت تأثیر تبلیغات دستگاه اموى قرار گرفته بودند که هر چه از دهان گویندگان آن دستگاه مى شنیدند همه را چون لوح محفوظ مى پنداشتند. از اینکه مردم شام گفتار امثال سمره راتصدیق مى کردند مى توان فهمید که آنان کوچکترین اطلاعى از تاریخ اسلام نداشتند، زیرا هنگام نزول آیه عبدالرحمان چشم به جهان نگشوده بود و لااقل به محیط حجاز قدم نگذاشته و پیامبر را ندیده بود تا آیه اى درباره ى او نازل شود. تعصبات ناروافداکارى امیر مؤمنان (ع)در شبى که خانه ى پیامبر (ص)از طرد آدمکشان قریش محاصره شده بود امرى نیست که بتوان آن را انکار کرد و یا کوچک شمرد. خداوند براى اینکه به این رویداد تاریخى رنگ ابدى و جاودانى بخشد درقرآن مجید "سوره ى بقره، آیه ى 207 " از آن یاد کرده است و مفسران بزرگ نیز در تفسیر آیه ى مربوط به این واقعه به نزول آن در شأن حضرت على (ع)اشاره کرده اند. ولى افرادى که بر دیده، پرده و در دل، تعصب و بغض به حضرت على (ع)دارند به دست و پا افتاده اند تا این فضیلت بزرگ تاریخى را چنان تفسیر کنند که از عظمت فداکارى آن حضرت بکاهند. جاحظ، یکى از دانشمندان معروف اهل تسنن، چنین مى نویسد: هرگز نمى توان خوابیدن على در بستر پیامبر را اطاعت و فضیلت بزرگ شمرد، زیرا پیامبر به او اطمینان داده بود که اگر در جایگاه او بخوابد آسیبى به او نخواهد رسید. [ العثمانیة، ص 45. ] پس از وى، ابن تیمیه ى دمشقى [ ابن تیمیه به سبب مخالفتهایى که با علماى اسلام داشت و عقاید خاصى که درباره ى شفاعت و زیارت قبور و... ابراز مى کرد مطرود علماى وقت گردید و سرانجام در سال 728 هجرى در زندان شام درگذشت. ] به این مطلب افزوده است که: على از طریق دیگر نیز مى دانست که کشته نمى شود، زیرا پیامبر به وى گفته بود که فردا در محل معینى از مکه اعلام کند که هرکس نزد محمد امانتى دارد بیاید و باز گیرد. على از مأموریتى که پیامبر به وى داد به خوبى دریافت که اگر در بستر آن حضرت بخوابد آسیبى به وى نخواهد رسید و جان به سلامت خواهد برد. پاسخپیش از آنکه موضوع را بررسى کنیم از تذکر نکته اى ناگزیریم و آن اینکه جاحظ و ابن تیمیه و پیروان آن دو، که به بى مهرى نسبت به خاندان پیامبر (ص)معروفند، براى انکار فضیلتى، ناخودآگاه، فضیلت برترى را براى حضرت على (ع)اثبات کرده اند! زیرا حضرت على (ع)که از طرف پیامبر (ص)مأموریت داشت که در خوابگاه او بخوابد از نظر ایمان از دو حال خارج نبود. یا ایمان او به راستگویى پیامبر در حد متعارف بود و یا به طور فوق العاده اى به صدق گفتار پیامبرایمان داشت. در صورت نخست مى توان گفت که حضرت على (ع)علم قطعى به سلامت و بقاى خود داشت، زیرا براى کسانى که از نظر ایمان و اعتقاد در مرتبه اى نازل قرار دارند هرگز از گفتار پیامبر (ص)جزم و یقین به صحت گفتار او حاصل نمى شود و اگر هم در بستر وى بخوابند دچار نگرانى و تشویش فراوان خواهند بود. ولى اگر حضرت على (ع)از نظر ایمان در درجه اى عالى قرار داشت و صحت گفتار پیامبر (ص)در دل چون نور خورشید روشن بود، در این صورت براى حضرت على (ع)فضیلت بالاترى اثبات کرده ایم. زیرا هرگاه ایمان فردى به مرتبه اى برسد که آنچه را از پیامبر (ص)مى شنود چنان صحیح و صادق بینگارد که براى او با روز روشن فرق نکند و اگر پیامبر به او بگوید که اگر در بستر وى بخوابد آسیبى به او نخواهد رسید با قلبى چنان آرام در بستر او بیارمد که سرسوزنى احتمال خطر ندهد، با چنین فضیلتى قطعاً چیزى برابرى نمى کند. اکنون صفحات تاریخ را ورق بزنیم. تاکنون بحث ما بر این فرض بود که پیامبر (ص)به حضرت على (ع)گفته است که کشته نخواهد شد، ولى اگر به تاریخ رجوع کنیم خواهیم دید که مطلب چنان نیست که پیروان حاجظ و ابن تیمیه گمان کرده اند و همه ى مورخان حادثه را آنگونه که این دو نوشته اند ضبط نکرده اند. مولف طبقات کبرا [ محمد بن سعد معروف به کاتب واقدى که در سال 168 هجرى دیده به جهان گشود و در سال 230 دیده از جهان بربست. طبقات وى جامعترین و در عین حال اصلیترین کتابى است که در سیره ى پیامبر اکرم (ص)نوشته شده است. به ج 1 ص 228 -227 مراجعه فرمایید. ] واقعه ى هجرت را به طور مشروح نوشته است و هرگز از آن جمله اى که جاحظ آن را دستاویز خود قرار داده "که پیامبر به على گفته: در خوابگاه من بخواب و آسیبى به تو نخواهد رسید " یادى نکرده است. نه تنها او بلکه مقریزى، مورخ معروف قرن نهم [ تقى الدین احمد بن على مقریزى "متوفا به سال 845 هجرى ". ]، نیز در کتاب مشهور امتاع الاسماع حادثه را همچون کاتب واقدى نقل کرده است و هرگز نگفته که پیامبر به على فرمود: آسیبى به تو نخواهد رسید. آرى، در این میان ابن هشام در سیره "ج 1 ص 483 " و طبرى در تاریخ خود "ج 2 ص 99 " از آن گفتار یادى کرده اند و کسانى همچون ابن اثیر در تاریخ کامل "ج 2 ص 372 " و دیگران نیز که آن را نقل کرده اند همگى از سیره ى ابن هشام و یا تاریخ طبرى گرفته اند. بنابراین مسلّم نیست که پیامبر (ص)این مطلب را گفته باشد و اگر هم گفته باشد به هیچ وجه معلوم نیست که هر دومطلب را "نرسیدن آسیب و رد امانتهاى مردم " در همان شب نخست گفته باشد؛ به گواه اینکه این حادثه را علما و مورخان شیعه و برخى از سیره نویسان اهل تسنن به صورت دیگرى نقل کرده اند. اینک توضیح مطلب: دانشمندان معروف شیعه، مرحوم شیخ طوسى، در امالى خود دنباله ى واقعه ى هجرت را که منتهى به نجات پیامبر شدچنین مى نویسد: شب هجرت سپرى شد و على (ع)از محل اختفاى پیامبر (ص)آگاه بود و براى فراهم ساختن مقدمات سفر پیامبرلازم بود شبانه با او ملاقات کند. [ اعیان الشیعة، ج 1 ص 237. ] پیامبر اکرم (ص)سه شب در غار نور بسر برد. در یکى از شبها حضرت على (ع)و هند بن ابى هاله فرزند خدیجه به غار رفتند و به محضر پیامبر (ص)رسیدند. پیامبر دستورهاى زیر را به حضرت على داد: 1- دو شتر براى من و همسفرم آماده کن. "در این موقع ابوبکر گفت: من قبلاً دو شتر براى این کار آماده کرده ام. پیامبر فرمود: در صورتى این دو شتر را از تو مى پذیرم که پول هر دو را بپردازم. سپس به على دستور داد که پول شتران را بپردازد. 2- من امین قریش هستم و هم اکنون امانتهاى مردم در خانه ى من است. فردا باید در محل معینى از مکه بایستى و با صداى رسا اعلام کنى که هر کس امانتى نزد محمد دارد بیاید و آن را باز گیرد. 3- بعد از رد امانتها باید خود آماده ى مهاجرت کنى. هر وقت نامه ى من به تو رسید، دخترم فاطمه و مادرت فاطمه و فاطمه دختر زبیر بن عبدالمطلب را همراه خود بیاور. و اگر کسانى از بنى هاشم خواستار مهاجرت شدند مقدمات هجرت آنان را نیز فراهم کن. "سپس فرمود: " از این پس هر خطرى که در کمین تو بود از تو برطرف شده است و دیگرآسیبى به تو نخواهد رسید. [ متن عبارت پیامبر این است: انهم لن یصلوا الیک من الان بشى ء تکرهه. ] این جمله مانند همان جمله اى است که ابن هشام در سیره و طبرى در تاریخ خود آورده اند. بنابراین اگر پیامبر به حضرت على تأمین داده است در شبهاى بعد بوده است و نه در شب هجرت، و اگر به حضرت على فرمان داده است که امانتهاى مردم را رد کند در شب دوم و یا سوم بوده است و نه در لیلة المبیت. اگر بعضى از مورخان اهل تسنن واقعه را طورى نقل کرده اند که مى رساند پیامبر اکرم (ص)در همان شب هجرت به حضرت على تأمین داده و در همان شب دستور رد امانتها را صادر کرده است قابل توجیه است، زیرا بعید نیست که نظر آنان به نقل اصل حادثه بوده است و ذکر زمان و مکان صدور این اوامر و وصایا براى آنان حائز اهمیت نبوده است. حلبى در سیره ى خود مى نویسد: در یکى از شبها که پیامبر (ص)در غار نور بسر مى برد على (ع)شرفیاب محضرش گردید. پیامبر (ص)در آن شب به على (ع)دستور داد که امانتهاى مردم را بازگرداند و قرضهاى پیامبر را ادا کند. [ سیره ى حلبى، ج 2 ص 36 و 37. ] و از مؤلف کتاب الدرالمنثور نقل مى کند که على (ع)پس از شب هجرت با پیامبر اکرم (ص)ملاقات داشته است. [ سیره ى حلبى ج 2 ص 36 و 37. ] دو گواه روشن بر فداکارى امامدو مطلب تاریخى گواه مى دهد که عمل حضرت على (ع)در آن شب جز فداکارى نبوده، آن حضرت به راستى آماده ى قتل و شهادت در راه خدا بوده است. 1- اشعارى که امام (ع)پیرامون این حادثه ى تاریخى سروده و سیوطى همه ى آنها را در تفسیر خود [ الدرالمنثور، ج 3 ص 180. ] نقل کرده است، گواه روشن بر جانبازى اوست: وقیت بنفسى خیر من وطا الحصیو من طاف بالبیت العتیق و بالحجرمحمد لما خاف ان یمکروا بهفوقاه ربى ذو الجلال من المکرو بت اراعیهم متى ینشرونىو قد وطنت نفسى على القتل و الاسر من جان خود را براى بهترین فرد روى زمین و نیکوترین شخصى که خانه ى خدا و حجر اسماعیل را طواف کرده است سپر قرار دادم. آن شخص عالیقدر محمد بود. و من هنگامى دست به این کار زدم که کافران نقشه ى قتل او را کشیده بودند ولى خداى من او را از مکر دشمنان حفظ کرد. من در بستر وى بیتوته کردم و در انتظار حمله ى دشمن بودم و خود را براى مرگ و اسارت آماده کرده بودم. 2- دانشمندان سنى و شیعه نقل کرده اند که خداوند در آن شب به دو فرشته ى بزرگ خود، جبرئیل و میکائیل، خطاب کرد که: اگر من براى یکى از شما مرگ و براى دیگرى حیات مقرر کنم کدام یک از شما حاضر است مرگ را بپذیرد وزندگى به دیگر واگذار کند؟ در این لحظه هیچ کدام نتوانست مرگ را بپذیرد و در راه دیگرى فداکارى کند. سپس خدا به آن دو فرشته خطاب کرد که: به زمین فرود آیید و ببینید که على چگونه مرگ را خریده، خود را فداى پیامبر کرده است؛سپس جان على را از شر دشمن حفظ کنید. [ بحارالانوار، ج 19 ص 39، به نقل از احیاء العلوم غزالى. ] اگر از نظر بعضى مرور زمان بر این فضیلت بزرگ پرده کشیده است، ولى آغاز اسلام عمل حضرت على (ع)در نظر دوست و دشمن بزرگترین فداکارى به شمار مى رفت. در شوراى شش نفرى که به فرمان عمر براى تعیین خلیفه تشکیل شد على (ع)با ذکر این فضیلت بزرگ بر اعضاى شورا احتجاج کرد و گفت: من شما اعضاى شورا را به خدا سوگند مى دهم که آیا جز من کسى بود که براى پیامبر در غار "حرا " غذا ببرد؟ آیاجز من کسى در جاى او خوابید و خود را سپر بلاى او کرد؟ همگى گفتند: والله جز تو کسى نبوده است. [ خصال صدوق، ج 2 ص 123؛ احتجاج طبرسى، ص 74. ] مرحوم سید بن طاووس درباره ى فداکارى حضرت على (ع)تحلیل جالبى دارد و آن را به فداکارى اسماعیل و تسلیم او در برابر پدر قیاس کرده، برترى ایثار حضرت على (ع)را اثبات کرده است. [ ر.ک. اقبال، ص 593؛ بحارالانوار، ج 19 ص 98. ] منبع: کتاب فروغ ولایت - تألیف آیت الله حسن سبحانی /6262
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 332]
صفحات پیشنهادی
نحوه ناکامی طرح ترور پیامبر با جانبازی علی(ع)
نحوه ناکامی طرح ترور پیامبر با جانبازی علی(ع)-اندیشه - الف نوشت: تروریست ها، در حالى که دستهایشان بر قبضه شمشیر بود، منتظر لحظه اى بودند که همگى به خانه وحى ...
نحوه ناکامی طرح ترور پیامبر با جانبازی علی(ع)-اندیشه - الف نوشت: تروریست ها، در حالى که دستهایشان بر قبضه شمشیر بود، منتظر لحظه اى بودند که همگى به خانه وحى ...
علی ، گواه پیامبر!
نحوه ناکامی طرح ترور پیامبر با جانبازی علی(ع) و از مؤلف کتاب الدرالمنثور نقل مى کند که على (ع)پس از شب هجرت با پیامبر اکرم (ص)ملاقات داشته است. [ سیره ى ...
نحوه ناکامی طرح ترور پیامبر با جانبازی علی(ع) و از مؤلف کتاب الدرالمنثور نقل مى کند که على (ع)پس از شب هجرت با پیامبر اکرم (ص)ملاقات داشته است. [ سیره ى ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران
حضرت علي عليه السلام نيز با خطبه ها و نامه ها و كلمات قصار لبريز از توحيد كه از آنحضرت برجاي مانده .... انديشه شيعي بزرگترين ميراث علي(ع) براي بشريت است. ... اگرچه قرآن پيش تر هشدار داده بود كه در نبود پيامبر برخي مدعيان به عقايد جاهلي خود .... تصويب طرح تجزيه عراق، بحراني تازه بود كه ايالات متحده مي كوشيد با خلق آن، مفري ...
حضرت علي عليه السلام نيز با خطبه ها و نامه ها و كلمات قصار لبريز از توحيد كه از آنحضرت برجاي مانده .... انديشه شيعي بزرگترين ميراث علي(ع) براي بشريت است. ... اگرچه قرآن پيش تر هشدار داده بود كه در نبود پيامبر برخي مدعيان به عقايد جاهلي خود .... تصويب طرح تجزيه عراق، بحراني تازه بود كه ايالات متحده مي كوشيد با خلق آن، مفري ...
گزيذه سرمقاله روزنامههاي صبح امروز هر چه هست همين است
7 آگوست 2008 – روز خبرنگار را اما در ايران مي توان از دو زاويه ديد؛ يكي به عنوان روزي با جشن هاي ..... با حلول ماه منسوب به پيامبر اكرم (ص ) شعبان العظيم عرشيان و فرشيان ضمن ... آئين محمدي (ص ) حضرت حسين بن علي (ع ) همه ساله يادآور سالروز تشكيل سپاه ... دادگاه قانون اساسي از پيگيري طرح خود مبني بر لغو ممنوعيت حجاب در دانشگاه ...
7 آگوست 2008 – روز خبرنگار را اما در ايران مي توان از دو زاويه ديد؛ يكي به عنوان روزي با جشن هاي ..... با حلول ماه منسوب به پيامبر اكرم (ص ) شعبان العظيم عرشيان و فرشيان ضمن ... آئين محمدي (ص ) حضرت حسين بن علي (ع ) همه ساله يادآور سالروز تشكيل سپاه ... دادگاه قانون اساسي از پيگيري طرح خود مبني بر لغو ممنوعيت حجاب در دانشگاه ...
متن كامل سخنان وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي
26 جولای 2008 – شايد براي شما بد نباشد با توجه به سن و سال دوستان دانشجو- كه علي القاعده ... اين طرف آن طرف جلسه مي گرفتند براي اينكه ناكامي خودش را در مهار آنها جبران كند. .... حضرت مهدي (ع) بخواهد بلند شود، محكوم به شكست و محكوم به بطلان است، غنتيجه .... اينكه فضا را گل و بلبلي كنند، شروع كردند به طرح مباحث فلسفي و عقيدتي.
26 جولای 2008 – شايد براي شما بد نباشد با توجه به سن و سال دوستان دانشجو- كه علي القاعده ... اين طرف آن طرف جلسه مي گرفتند براي اينكه ناكامي خودش را در مهار آنها جبران كند. .... حضرت مهدي (ع) بخواهد بلند شود، محكوم به شكست و محكوم به بطلان است، غنتيجه .... اينكه فضا را گل و بلبلي كنند، شروع كردند به طرح مباحث فلسفي و عقيدتي.
روي خط آفتاب
24 آگوست 2008 – شهيد آنطور كه در فلسفه استاد شهيد مطهري يا دكتر شريعتي نوشتند با آن چيزي كه ... آن سفر تعريف ميكرد، اظهار داشت كه براي من از مدينه، ائمه و يا پيامبر كارت دعوت ... خواستم از آقاي علي احمدي بپرسم كه چطور ميتوانند به اين مسئله جواب بدهند و از .... -1855 مي خواستم بگويم آخر ما نفهميديم اين طرح تحول اقتصادي چيست؟
24 آگوست 2008 – شهيد آنطور كه در فلسفه استاد شهيد مطهري يا دكتر شريعتي نوشتند با آن چيزي كه ... آن سفر تعريف ميكرد، اظهار داشت كه براي من از مدينه، ائمه و يا پيامبر كارت دعوت ... خواستم از آقاي علي احمدي بپرسم كه چطور ميتوانند به اين مسئله جواب بدهند و از .... -1855 مي خواستم بگويم آخر ما نفهميديم اين طرح تحول اقتصادي چيست؟
-
گوناگون
پربازدیدترینها