تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 21 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):لباس پاكيزه غم و اندوه را مى برد و موجب پاكيزگى نماز است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814941765




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حمله روزنامه دولت به هاشمى رفسنجانى: شايد قطعنامه ۵۹۸ تازه اى در كمين باشد!


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: حمله روزنامه دولت به هاشمى رفسنجانى: شايد قطعنامه ۵۹۸ تازه اى در كمين باشد! یادداشت امروز روزنامه دولتی ایران - حسين كچويان  به نظر مى رسد كه رقابت هاى انتخاباتى دور دهم رياست جمهورى از جهات مختلفينمونه كاملاً متفاوتى را در تاريخ سياسى ايران مابعد انقلابى به ثبت خواهد رساند. اين حقيقت را مى توان از آنچه تاكنون در اين زمينه ظاهر شده نيز بخوبى و روشنى دريافت در حالى كه هنوز ما در مراحل ابتدايى اين رقابت بوده و بطور رسمى نيز تمام طرف هاى اين انتخابات در صحنه حاضر نشده اند. از مواردى كه شاهدى بر اين مدعاست، اظهارات آقاى هاشمى رفسنجانى در خطبه هاى نماز جمعه هفته گذشته مى باشد. البته اين اظهارات هيچگونه انحرافى از تلاش هايى كه وى به همراه مجموعه نيروهاى سياسى حامى اش از اواخر سال گذشته به منظور ايجاد تصويرى منفى، مخرب و تهديد كننده از رقيب انتخاباتى دور قبلى آغاز كرده اند، ندارد اما وى با اين سخنان آشكارا سطح اين اقدامات را ارتقاء داده و به حدودى غير قابل فهم و خارج از چارچوب هاى معمول فعاليت هاى انتخاباتى در جمهورى اسلامى كشانده است.البته آقاى هاشمى در كل اظهارات خود در خطبه ها طبق معمول خود هيچ ذكر و يادى از احمدى نژاد يا دولت وى كه از آغاز ظهور شان در ادبيات وى به تابو بدل شده اند به ميان نياورد. در واقع او حتى وقتى مردم و مسئولان را براى مقابله با تبعات داخلى بحران كنونى سرمايه دارى فرا مى خواند به اشاره نيز در كلام خود به وى، مقام رياست جمهورى و يا حتى نام دولت ارجاع نمى دهد. اما كسانى كه خطبه هاى وى را گوش كرده باشند، با توجه به قرائن حاليه و مقاميه و آنچه قبلا از او يا ديگر نيروهاى هم جبهه وى در مورد احمدى نژاد و يا دولت او شنيده اند، بسادگى به نتيجه مورد نظر هدايت مى شوند. آنانى كه مخاطب اين خطبه ها هستند و در مقام فهم آنچه او به عنوان تحليل بحران موجود سرمايه دارى و پيامدها و آثار احتمالى آن بيان كرد برآيند،چاره اى جز اين ندارند كه سريعاً به احمدى نژاد به عنوان شخصى كه مى تواند با اقدامات و رويكردهاى خود به بالفعل كردن و تحقق يكى از اين احتمالات تهديد كننده و خطرناك يارى كند، بينديشد.تحليل آقاى هاشمى در مورد بحران سرمايه دارى سه جزء داشت كه بدون آنكه در بعضى بخش ها ارتباط آنها با يكديگر روشن شود، در پايان كار شنونده را روياروى احتمال وقوع يك ويرانگر قرار مى داد كه در آن امكان به كارگيرى بمب اتمى حادثه اى كاملاً نزديك و شدنى مى نمايد. او بدواً با رد سخنان آقاى سيد احمدخاتمى خطيب نماز قبلى جمعه آغاز مى كند كه بحران سرمايه دارى را به عنوان نتيجه و پيامدهاى رفتارهاى شرارت آميز آنان در مواجهه با جهان بويژه جمهورى اسلامى ايران دانسته بود. آقاى هاشمى با رويكرد ليبراليستى و سرمايه دارانه در اقتصاد،كه سياست هاى اقتصادى دوران رياست جمهورى وى به تورم لجام گسيخته ۵۰ درصدى، تظاهرات اعتراضى مردم فقير تحت فشار اين سياست ها در حدود بيست شهر كشور و حتى كشته و آسيب ديدن تعدادى منجر شده بود، در سخنان خود با تأكيد بر پيامدهاى مصيبت بار و عام بحران اخير سرمايه دارى بر همگان بويژه فقرا، از موضع حساسيت نسبت به آينده آنان، تلويحاً نظرات خطيب قبلى نسبت به آن را نقد و رد نمود. در حالى كه خطيب قبلى جمعه صرفاً از اين جهت كه بحران موجود موجبات اختلال در سياست هاى ضد ايرانى حكومت هاى غربى را فراهم آورده و آنان را در دامى مشابه آنچه براى ما مى گستراندند گرفتار كرده بود، آن را مثبت ارزيابى كرده بود و نه از جهت آثار سوء اين بحران برمردم اين كشورها يا ساير كشورها و بويژه فقرا. در هر حال بخش اول اظهارات آقاى هاشمى با هشدار نسبت به همه گير بودن پيامدهاى سوء بحران اخير سرمايه دارى و دعوت تمامى دست اندركاران (بدون ذكر نام دولت چون نقشى در اين زمينه ندارد!) به چاره جويى براى جلوگيرى از اين آثار سوء پايان مى يابد كه در ضمن اشاراتى را نيز به غفلت و بى توجهى دولت به مسئله هم درخود دارد. پس از اين وى به استناد بعضى شواهد تاريخى به اين احتمال مى پردازند كه غربى ها براى چاره جويى و يا انحراف افكار عمومى داخلى دست به كارهاى احمقانه اى همچون لشكركشى و جنگ آفرينى مى زنند. در اين مورد وى به نظريه اى اشاره دارد كه مطابق آن از علل روى آورى سرمايه دارى غرب به جنگ و بحران هاى داخلى است. از اين منظر نه تنها جنگ هايى مثل جنگ اول و يا دوم نوعى فرافكنى مشكلات ذاتى سرمايه دارى است، بلكه شيوه اى براى احياى اقتصاد ذاتاً بيمار آن از طريق به كارگيرى صنعت توليد جنگ افزارى و هزينه هاى جنگى براى ايجاد رشد در اقتصاد رو به ركود نيز هست.اين تحليل كه هم به لحاظ نظرى و هم به لحاظ تاريخى اعتبار و استنادات قابل اعتنايى دارد،در سخنان هاشمى گام اول در ايجاد تصويرى هشدار دهنده و تهديدآميز ازآينده مى باشد. هدف از ايجاد چنين تصويرى نيز دعوت به عقلانيت و رعايت احتياط است چرا كه وقتى طرفهاى شما به جنگ به عنوان هدفى معقول مى انديشند و همچون فرشته يا راه نجات از مخمصه طالب آن مى باشند، عقلانيت و احتياط تنها تدبير مناسب خواهد بود، صحت و درستى اين دعوت آن هنگام بخوبى درك خواهد شد كه مطابق نظر آقاى هاشمى عظمت قدرت دشمن و قابليت هاى وى كه در عين گرفتارى در مخمصه اخير مى توانند براى ديگران مصيبت هاى بزرگ بيافريند، مورد توجه قرار گيرد. اما براى اينكه معنا و مفاد واقعى اين دعوت يا سوء انتقاد آن نيز درك شود، بايد تمام آنچه را كه طى اين سالها در مورد راهبرد احمدى نژاد در انتقال نبرد به خاك دشمن و مسئله آفرينى مداوم وى براى آنها و شهامت وى در پيگيرى اين راهبرد گفته شده نيز در ذهن داشته باشيم.با اين توجيهات ديگر نيازى به تصريح اين نكته نيست كه از منظر گوينده سخن دشمن در واقع در ميان خود است، مشكل نه غربى ها، بلكه كسانى هستند كه زمينه روى آورى غربيها به جنگ را از طريق عدم تمكين و سازگارى با آنها فراهم مى آورند.اما آنچه در اينجا مورد غفلت آقاى هاشمى قرارمى گيرد تناقضى است كه رويكرد تحليلى او با هشدارهاى وى در مورد عقلانيت و احتياط پيدا مى كند. يا بايستى تحليل وى در مورد مطلوبيت جنگ براى سرمايه دارى بحران زده را به عنوان راه نجات بپذيريم يا اينكه امكان اجتناب از جنگ در صورت رعايت احتياط و عقلانيت در مواجهه با هيولاى سرمايه دارى جنگ طلب را. وى، شايد بواسطه عدم اشراف و اطلاع كامل از نظريه و يا از جهت گرفتارى در مقاصد و اغراض سياسى خاص، توجه ندارد كه نظريه مورد بحث نياز سرمايه دارى به جنگ را تابع شرايط و اقتضائات درونى سرمايه دارى دانسته و آن را مستقل از جهان غير سرمايه دارى و يا رفتارهاى افراد و اجتماعات بيرونى تلقى مى كنند. همانطورى كه تاريخ نيز نشان داده سرمايه دارى درصورت نياز به جنگ بهانه ها و علل يا عوامل آن را نيز خلق خواهد كرد. مورد خوبى در اين خصوص همانى است كه آقاى هاشمى در سخنان خود به آن اشاره مى كند: يعنى آنچه در جنگ دوم غربى ها بر سر ايران به اصطلاح بى طرف آوردند. مورد ديگر آن اقداماتى است كه امريكايى ها براى حمله به صدام از طرق مختلف از جمله ارسال پيام هاى گمراه كننده به وى توسط سفير خود در بغداد براى ترغيب وى به اشغال كويت انجام دادند.اگر آنچه مورخين در مورد اثر ترغيب كننده رفتارهاى احتياط آميز و مسامحه گرايانه دول غربى در برابر هيتلر گفته را در نظر داشته باشيم، برعكس آنچه آقاى هاشمى تصور مى نمايد، عقلانيت مورد توجه وى، دشمن خواهان جنگ را بيشتر تحريك و ترغيب به جنگ مى كند تا آنكه وى را از آن بازدارد. در هر حال اما جالب ترين و در عين حال خطرناكترين بخش تحليل آقاى هاشمى آنجايى است كه وى گام آخر را در ايجاد فضاى ترس آلود از طريق طرح خطرى تصورناشدنى براى آينده ايران بر مى دارد. در همين بخش است كه او بسادگى از تمام چارچوب ها وحدود معمول رقابت انتخاباتى بويژه رقابت هاى انتخاباتى در جمهورى اسلامى پا بيرون مى نهد، چرا كه هدف وى ايجاد پيوندى ميان احمدى نژاد با احتمال بالفعل شدن اين واقعه مصيبت بار يعنى استفاده غرب از بمب اتمى عليه كشور است.پس از آنكه هاشمى به استناد نظريات مطرح در مورد سودمندى جنگ براى سرمايه دارى بحران زده، احتمال وقوع جنگ را نزديك مى سازد، در دنباله به خبرى اشاره مى كند كه اخيراً غربى ها در مورد استفاده امريكايى ها از بمب اتمى در جنگ اول آنها عليه صدام درز داده اند. همانطورى كه وى نيز به آن توجه مى دهد خبرى كه توسط يك افسر امريكايى در يك رسانه ايتاليايى انتشار يافت، با سكوت خبرى تمام رسانه هاى غربى على رغم ماهيت جنجالى و رسانه اى آن به فراموشى سپرده شد. با اين حال آقاى هاشمى بدون اينكه بپرسد چرا با خبرى تا بدين پايه مهم و رسانه طلب چنين معامله اى شده است، لازم مى داند آن را براى ترغيب مردم ايران و مسئولان به عقلانيت و احتياط بيشتر از طرق مختلف از جمله اجتناب از افرادى همچون احمدى نژاد و راهبردهايش به گوش كسانى كه احتمالاً به واسطه شكست رسانه اى نشنيده اند برساند.اما در اين مورد اخير نيز به نظر مى رسد، همانند مورد قبلى در خصوص عدم درك تناقض تحليل وى از بحران سرمايه دارى با هشدارهايش، در گيرى آقاى هاشمى رفسنجانى در پيگيرى سياست انتخاباتى تخريب احمدى نژاد كه مداوماً آن را در موقعيت هاى مختلف دنبال مى كند مانع از آن شده است تا وى ناخواسته گرفتار سياست تبليغاتى امريكايى ها و عامل اجراى آن نگردد. او به اين دليل نتوانسته دريابد كه اساساً هدف از درز دادن آن خبر ما بوده ايم،والا چگونه ممكن است افسرى امريكايى در رده اطلاعاتى اجازه پيدا كند خبرى اين چنين مهم را در بحبوحه حضور امريكايى در عراق پيامدهاى خطرناك آن بر وضع عراق و سربازان امريكايى افشا كند ! به علاوه آيا سكوت رسانه اى عام و شامل در كل جهان سلطه على رغم تنوع و تعدد محافل رسانه اى و خبرى به اندازه كافى گويا نيست. بر فرض صحت اين احتمال كه چنين خبرى با گذشت پانزده سال توفيق درپرده پوشى و اختفاى آن، بطور اتفاقى و ناخواسته قبل از پايان زمان لازم براى پنهان كارى فاش شده باشد، آيا آگاهى از اينكه غربى ها به هزار شيوه و كرشمه كريه شيطانى از زبان همه از خرده پاهاى خود در جهان سياست و رسانه تا كسانى چون ساركوزى يا مك كين مى كوشند احتمال به كارگيرى بمب اتمى عليه ما را به رخ ما بكشند كفايت نمى كرد كه ما خود به بخشى از ابزار تبليغاتى آنها در ترساندن مردم و مسئولان كشور بدل نشويم از تمام اين ها گذشته، آيا شما تصور نمى كنيد كه وقتى براى آزمايش و يا ايجاد تصويرى رعب انگيز بدون آنكه نيازى باشد، به قيمت جان صدها هزار انسان بى گناه عليه ژاپن و يا صدام شكست خورده از بمب اتمى استفاده مى شود، سخن گفتن از عقلانيت عين عدم عقلانيت باشد و وقتى ضرورت انجام اينگونه اعمال شيطانى و جنون آميز براى سرمايه دارى متجدد به اثبات رسيده باشد، آنها در ماوراى مرزهاى عقلانيت و انسانيت كه در آن جا هيچ سخنى جز زور ممكن نيست آنان را از جنايت بازدارد قدم مى زنند.ما حداقل در سه دوره اخير انتخابات رياست جمهورى با سياست تبليغاتى اى كه مى كوشد تا با ايجاد فضايى ترس آلود و تهديد آميز انتخاباتى خود را به مردم بقبولاند آشنا شده ايم. دوم خرداديها در انتخابات ۷۶ بر پايه چنين سياستى فعاليت هاى تبليغاتى خود را سازمان دادند. آنها بعدها گفتند كه انتخاب آقاى خاتمى تهديد حمله قطعى امريكا به ايران را خنثى و دفع كرده است. اين سياست بعدها بويژه در انتخابات قبلى نيز تكرار شد يعنى هنگامى كه روشنفكران سكولار حامى آقاى هاشمى با توجيه مشابهى در پشت وى قرار گرفته و ديگران را به همراهى دعوت كردند: توجيه جلوگيرى از عدم معقوليت ها و خطرات ناشى از آن در صحنه سياست خارجى. اما نكته مهم اين است كه هيچ انتخاب يا سياستى از اين قبيل نمى تواند مارا از مصائب ادعايى نجات دهد جز آنكه ما را به شيوه اى ذلت بارانه درگير مصائبى مشابه و بدتر از آن سازد.اين درست كه سرمايه دارى و تجدد بحران زده به جنگ به عنوان راه نجات و چاره نگاه مى كند. اما سرمايه دارى فى ذاته بحرانى است و در بحران زيسته است. بحران اخير نيز بحرانى تازه نيست از حدود اواخر دهه ۷۰ ميلادى سرمايه دارى در انتظار بحرانى بزرگ و به مراتب بزرگتر از بحران دهه سى قرن بيستم ميلادى بوده است. اما اين بحران ۳۰ سال است كه آغاز شده است. جنگ هاى پى درپى و لشكركشى هاى لاينقطع به لبنان، افغانستان، عراق، سومالى.‎/‎/‎/ نيز پيامدهاى اين بحران سى ساله است. اگر آنها جنگى بر عليه ايران به راه نينداخته اند، از آن رو نيست كه نيازى به چنين جنگى نداشته و به آن به عنوان راه چاره نگاه نكرده اند. آنها نتوانسته اند كه به چنين جنگى مبادرت كنند. گرچه كه در واقع، علاوه بر جنگ هشت ساله تحميلى. تمامى جنگ هايى كه آنها در منطقه طى سى سال اخير به راه انداخته بخشى از جنگ آنها عليه ايران است. كشور را نبايستى از جنگى تازه ترساند بويژه اگر هدف از اين كار تخريب رقيب ومقاصد انتخاباتى باشد. اما وقتى آقاى هاشمى به اين شيوه سخن مى گويد به قرينه گذشته ترسى به دل مى آيد كه شايد مك فارلينى ديگر در راه يا قطعنامه ۵۹۸ تازه اى در كمين باشد!




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن