واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: تحلیل روزنامه کریستین ساینس مانیتور آمریکا نمای نزدیک از وضعیت روسیه بعد از جنگ گرجستان برخی منتقدین معتقدند که اقدام یکجانبه روسیه در شناسایی رسمی استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا پایه گذار بدعتی خطرناک خواهد شد که در آینده ممکن است مسکو هزینه های سنگینی بابت آن بپردازد. عصرایران- روزنامه کریستین ساینس مانیتور آمریکا در مطلبی که روز جمعه (3 اکتبر) به قلم "فرد ویر" به چاپ رسانیده است، وضعیت روسیه در بین افکار عمومی دو منطقه جدایی طلب اوستیای جنوبی و آبخازیا را تشریح می کند. در این مطلب سعی شده است موقعیت روسیه پس از بحران گرجستان با توجه به مشاهدات و تجربیات نویسنده از منطقه مورد تحلیل قرار گیرد.نویسنده مدعی است روسیه نفوذ خود در منطقه را پس از بحران گرجستان گسترش داده است و مردم دو منطقه جدایی طلب گرجستان نظر مثبتی نسبت به روسیه دارند. اما این وضعیت مخاطراتی نیز برای آینده امنیت و تمامیت ارضی روسیه دارد. متن گزارش را بخوانید: "بوریس سامویف" راننده ساکن تسخینوالی، مرکز اوستیای جنوبی ، اتومبیل خود را آرام به کنار جاده ای می کشد تا ستون تانک ها و نفربرهای زرهی روسیه از جاده عبور کنند. ستون نظامی روسیه منطقه اوستیای جنوبی را به سمت تونل "روکی" که پیوند دهنده اوستیای جنوبی و اوستیای شمالی است، ترک می کند. با وی صحبت می کنم. او می گوید: "روسها کمک زیادی به ما کردند. آنها در زمانی که گرجستان می خواست خانه ما را ویران کند وارد عمل شدند و گرجی های متجاوز را از سرزمین ما بیرون راندند."وی در ادامه با ستودن سیاست روسیه در اوستیای جنوبی می افزاید: "ما اوستیایی ها همواره به روسیه وفادار بوده ایم و روسها با حمایت به موقع از ما نشان دادند که وفاداری ما به آنها درست بوده است". به واقع هر چند که مسکو با حمله به گرجستان - در پی اقدام تفلیس در باز پس گیری منطقه جدایی طلب اوستیای جنوبی- روابط خود با غرب را تیره ساخته است ، اما به نظر می رسد فعلاً کرملین در نزاع با همسایه چند قومی قفقازی خود (گرجستان) برنده بازی بوده است و اوضاع- لااقل تاکنون- بر وفق مراد کرملین به پیش می رود. بسیاری از تحلیل گران و مقامات اوستیای شمالی (واقع در مرزهای جنوبی روسیه با قفقاز)- که یکی از 7 قومیت عمده موجود در مرزهای جنوبی روسیه هستند و بنا به دلایل تاریخی وابسته یا وفادار با مسکو مانده اند- معتقدند که اگر روسیه در بحران اوستیای جنوبی دخالت نمی کرد و وارد عمل نمی شد، این بی تفاوتی ممکن بود سیاست و نفوذ روسیه در منطقه را ناکارآمد جلوه دهد. برخی دیگر از کارشناسان و تحلیلگران ساکن در اوستیای شمالی نیز که با آنها صحبت کردم معتقد بودند که روسیه اکنون بهتر است پس از شناسایی رسمی استقلال اوستیای جنوبی اجازه دهد تا اوستیای جنوبی و شمالی متحد شوند و یک جمهوری مستقل اوستیایی طرفدار مسکو در منتهی الیه شمالی کوه های قفقاز پا بگیرد تا بدین وسیله ثبات و صلح در تمامی منطقه قفقاز تقویت شود. "نودار تابرتی" متخصص مسایل اقتصادی ساکن در اوستیای جنوبی در باره سیاست مسکو در اوستیای جنوبی می گوید: " این جنگ نشان داد که روسیه دولتی مقتدر است و می توان به حمایت و قدرت این کشور تکیه کرد. روسیه با اقدام نظامی خود دوستان و متحدان خود در منطقه را دلگرم کرده و به دشمنان خود هشدار داد و آنها را نگران ساخت. به واقع اقدان نظامی ماه اوت روسیه در گرجستان تاثیر آرام کننده ای بر سراسر منطقه قفقاز داشت." در جریان جنگ ماه اوت هزاران تن از مردم اوستیای شمالی با حضور در پایگاه های نظامی خواستار اعزام به منطقه اوستیای جنوبی و نبرد علیه گرجستان بودند. "فاسان زوتسوف" مدیر یک مرکز مطالعات اجتماعی در قفقاز شمای در این باره می گوید: "اگر دخالت نظامی روسیه نبود هزاران تن از مردان اوستیای شمالی به طور داوطلب و برای کمک به مردم اوستیای جنوبی و جنگ با گرجستان به منطقه جنگ می رفتند. به واقع پس از حادثه تروریستی گروگانگیری خونین در مدرسه ای در بسلان (پایتخت اوستیای شمالی) مردم اوستیای شمالی نسبت به حمایت به موقع روسیه از خود مردد بودند. اما با وقوع جنگ گرجستان و اقدام نظامی روسیه در حمایت از مردم اوستیای جنوبی مردم اوستیای شمالی هم دلگرم شدند و می توان ادعا کرد که بحران گرجستان لحظه ترمیم اعتماد مردم اوستیایی به روسیه بود." اما در کنار این تعریف و تمجیدها از روسیه، برخی منتقدین معتقدند که اقدام یکجانبه روسیه در شناسایی رسمی استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا پایه گذار بدعتی خطرناک خواهد شد که در آینده ممکن است مسکو هزینه های سنگینی بابت آن بپردازد. "نیکلای پتروف" کارشناس مرکز مطالعاتی "کارنگی" در مسکو در این باره معتقد است: "تمام دلایل و توجیهاتی که دمیتری مدودف رییس جمهور روسیه به هنگام اعلام رسمی استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا از گرجستان، بیان کرد می تواند به طور یکسان در استقال سایر مناطق و جمهوری های استقلال طلب در قفقاز شمالی از جمله چچنستان نیز مصداق یابد. وقتی روسیه به طور یکجانبه استقلال مناطق جدایی طلب اوستیای جنوبی و آبخازیا را مشروعیت می بخشد، سایر مناطق جدایی طلب در قفقاز شمالی (در محدوده حاکمیت و تمامیت ارضی روسیه) نیز می توانند این توقع را داشته باشند که با استقلال آنها هم مثل اوستیای جنوبی و آبخازیا برخورد شود". منطقه قفقاز شمالی که به خاطر موزاییکی بودن و شکنندگی از آن با عنوان "بالکان روسیه" نیز یاد می شود، پر از اقوام و ملیت هایی است که با روحیه ناسیونالیستی جنگنده و ضد روسی در آنجا رشد یافته اند. اوستیایی هایی که بیشتر "مسیحی ارتدوکس" هستند حدود 2 قرن پیش به طور داوطلبانه به امپراتوری روسیه پیوستند. اما دیگر اقوام از جمله مسلمانان چچنی در جنگ های قرن نوزدهم امپراتوری روسیه مقهور این امپراتوری شدند؛ از این رو به محض فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و از بین بردن سیاست فشار و سرکوب، علیه مسکو طغیان کردند. بسیاری از کارشناسان و جامعه شناسان اتحاد جماهیر شوروی سابق نسبت به خطر قابلیت بالقوه ملی گرایی و استقلال طلبی ملیت های ساکن در جمهوری های خود مختار اتحاد جماهیر شوروی سابق هشدار می دادند. اما "جوزف استالین" دیکتاتور سابق شوروی- که خود اصلا یک گرجی و متولد شهر گوری در گرجستان بود- مناطق اوستیای جنوبی و آبخازیا را به گرجستان الحاق کرد و این سیاست استالین بلافاصله پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در 1991 با شورش مردم ساکن این دو منطقه برای استقلال از گرجستان، نتایج خود را عیان ساخت.به واقع شاید بزرگترین برنده جنگ روسیه و گرجستان اوستیایی هایی باشند که جمعیت دو منطقه شمالی و جنوبی آن حتی به یک میلیون نفر نیز نمی رسد. بسیاری از مردم اوستیا معتقدند که اکنون زمان اتحاد دو بخش اوستیا با استفاده از قانون مصوب سال 2001 در روسیه فرا رسیده است. این قانون اجازه می دهد که مناطق خارج از قلمرو روسیه به جمهوری فدراتیو روسیه بپیوندند. اتحاد دو بخش جنوبی و شمالی اوستیا و تشکیل یک جمهوری خود مختار اوستیا، این جمهوری را در یک وضعیت مستحکم و در حکم یک سرپل مهم مسکو در تقابل با کشورهای نفتی و ثروتمند قفقاز جنوبی همچون گرجستان و آذربایجان می کند. "استانیسلاو کیزایف" معاون رییس پارلمان اوستیای شمالی در این باره معتقد است که ملت دو پارچه اوستیا حق دارد تا دوباره متحد شده و به هم بپیوندند. وی در این باره می افزاید: "این امر ممکن است همین فردا به وقوع نپیوندد. اگر اوستیای جنوبی بتواند پس از استقلال موقعیت خود را بازیافته و مستحکم کند، این درخواست طبیعی دولت اوستیای جنوبی خواهد بود. تمام مردم ساکن در دو بخش شمالی و جنوبی اوستیا طرفدار و خواستار تحقق چنین ایده ای هستند". "ادوارد کوکویتی" رییس جمهور اوستیای جنوبی پس از جنگ گرجستان در اظهاراتی اعلام کرد که ادغام دو بخش اوستیا به هم امری محتوم و غیر قابل اجتناب است. اما پس از مدتی کوکویتی با تغییر لحن خود گفت: "موضوع الحاق به روسیه در دستور کار فعلی رهبران اوستیا نیست. از سوی دیگر روسها نیز به صراحت اعلام کرده اند که برنامه ای برای الحاق بخش هایی از خاک دیگر کشورها به قلمروی خود ندارند". کوکویتی افزود: "مردم اوستیای جنوبی خواستار پیوستن به اوستیای شمالی هستند و ما همین حالا هم خودمان را متحد مردم اوستیای شمالی می دانیم." اما با این حال و با وجود اظهارات کوکویتی بسیاری از تحلیل گران معتقدند که روسیه مایل به اتحاد دو بخش اوستیا با هم نیست. "آلکسی موخین" مدیر مرکز مستقل مطالعات سیاسی در مسکو در این باره می گوید: "برداشت دنیا از اتحاد اوستیای جنوبی و شمالی به مفهوم الحاق اوستیای جنوبی به روسیه و ملحق کردن سرزمین یک کشور همسایه به روسیه خواهد بود. روسیه خواستار استقلال اوستیای جنوبی است چرا که از نظر مسکو این عمل بی ثباتی موجود در گرجستان را تداوم خواهد بخشید. همچنین، کرملین نگران شکل گیری یک اوستیای بزرگتر (در صورت الحاق دو بخش اوستیا به هم) در قفقاز است، چرا که این عمل احساسات جدایی طلبانه سایر قومیت های ساکن در مناطق ناآرام جنوبی روسیه در قفقاز شمالی (چچن، داغستان و ...) را تحریک خواهد کرد." علیرغم وجود حس روسیه دوستی در اوستیا، برخی مردم اوستیا به شدت نسبت به انگیزه ها و اهداف روسیه در اوستیا مشکوک و بی اعتمادند.هنوز بسیاری از مردم بسلان حادثه گروگانگیری در یک دبستان در پایتخت اوستیای شمالی در 4 سال پیش را از یاد نبرده اند که آن حادثه منجر به کشته شدن بیش از 330 نفر (که بیشتر آنها کودک بودند) شد. بسیاری از مردم بسلان معتقدند که اقدام به حمله نیروهای روسیه علیه گروگانگیران باعث فاجعه کشتار بسلان شد و شروع کننده درگیری نیروهای روسی بودند."الا کسایوا" رییس گروه "صدای بسلان" که پس از فاجعه کشتار بسلان از سوی بازماندگان فاجعه بسلان تشکیل شده است در این زمینه با احساس نارضایتی خود از افزایش نفوذ روسیه در منطقه و نظامی گری این کشور در قفقاز ناراحتی خود را پنهان نمی کند. وی می گوید: "بسیار سخت است که به ارتشی چون روسیه خوشامد گفت چرا که ما سابقه فاجعه بسلان را داریم که در آن خشونت نیروهای روسی فاجعه آفرید. ما از دیدن آنها در بسلان خوشحال نخواهیم شد. ما از اهداف روسها و از اینکه آنها از جان انسان ها به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند، می ترسیم."
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 491]