واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: نماي نزديك از وضعيت روسيه بعد از جنگ گرجستان
"بوريس سامويف" راننده ساكن تسخينوالي، مركز اوستياي جنوبي ، اتومبيل خود را آرام به كنار جاده اي مي كشد تا ستون تانك ها و نفربرهاي زرهي روسيه از جاده عبور كنند. ستون نظامي روسيه منطقه اوستياي جنوبي را به سمت تونل "روكي" كه پيوند دهنده اوستياي جنوبي و اوستياي شمالي است، ترك مي كند. با وي صحبت مي كنم. او مي گويد: "روسها كمك زيادي به ما كردند. آنها در زماني كه گرجستان مي خواست خانه ما را ويران كند وارد عمل شدند و گرجي هاي متجاوز را از سرزمين ما بيرون راندند."
عصرايران- روزنامه كريستين ساينس مانيتور آمريكا در مطلبي كه روز جمعه (3 اكتبر) به قلم "فرد وير" به چاپ رسانيده است، وضعيت روسيه در بين افكار عمومي دو منطقه جدايي طلب اوستياي جنوبي و آبخازيا را تشريح مي كند.
در اين مطلب سعي شده است موقعيت روسيه پس از بحران گرجستان با توجه به مشاهدات و تجربيات نويسنده از منطقه مورد تحليل قرار گيرد.
نويسنده مدعي است روسيه نفوذ خود در منطقه را پس از بحران گرجستان گسترش داده است و مردم دو منطقه جدايي طلب گرجستان نظر مثبتي نسبت به روسيه دارند. اما اين وضعيت مخاطراتي نيز براي آينده امنيت و تماميت ارضي روسيه دارد.
متن گزارش را بخوانيد:
"بوريس سامويف" راننده ساكن تسخينوالي، مركز اوستياي جنوبي ، اتومبيل خود را آرام به كنار جاده اي مي كشد تا ستون تانك ها و نفربرهاي زرهي روسيه از جاده عبور كنند. ستون نظامي روسيه منطقه اوستياي جنوبي را به سمت تونل "روكي" كه پيوند دهنده اوستياي جنوبي و اوستياي شمالي است، ترك مي كند.
با وي صحبت مي كنم. او مي گويد: "روسها كمك زيادي به ما كردند. آنها در زماني كه گرجستان مي خواست خانه ما را ويران كند وارد عمل شدند و گرجي هاي متجاوز را از سرزمين ما بيرون راندند."
وي در ادامه با ستودن سياست روسيه در اوستياي جنوبي مي افزايد: "ما اوستيايي ها همواره به روسيه وفادار بوده ايم و روسها با حمايت به موقع از ما نشان دادند كه وفاداري ما به آنها درست بوده است".
به واقع هر چند كه مسكو با حمله به گرجستان - در پي اقدام تفليس در باز پس گيري منطقه جدايي طلب اوستياي جنوبي- روابط خود با غرب را تيره ساخته است ، اما به نظر مي رسد فعلاً كرملين در نزاع با همسايه چند قومي قفقازي خود (گرجستان) برنده بازي بوده است و اوضاع- لااقل تاكنون- بر وفق مراد كرملين به پيش مي رود.
بسياري از تحليل گران و مقامات اوستياي شمالي (واقع در مرزهاي جنوبي روسيه با قفقاز)- كه يكي از 7 قوميت عمده موجود در مرزهاي جنوبي روسيه هستند و بنا به دلايل تاريخي وابسته يا وفادار با مسكو مانده اند- معتقدند كه اگر روسيه در بحران اوستياي جنوبي دخالت نمي كرد و وارد عمل نمي شد، اين بي تفاوتي ممكن بود سياست و نفوذ روسيه در منطقه را ناكارآمد جلوه دهد.
برخي ديگر از كارشناسان و تحليلگران ساكن در اوستياي شمالي نيز كه با آنها صحبت كردم معتقد بودند كه روسيه اكنون بهتر است پس از شناسايي رسمي استقلال اوستياي جنوبي اجازه دهد تا اوستياي جنوبي و شمالي متحد شوند و يك جمهوري مستقل اوستيايي طرفدار مسكو در منتهي اليه شمالي كوه هاي قفقاز پا بگيرد تا بدين وسيله ثبات و صلح در تمامي منطقه قفقاز تقويت شود.
"نودار تابرتي" متخصص مسايل اقتصادي ساكن در اوستياي جنوبي در باره سياست مسكو در اوستياي جنوبي مي گويد: " اين جنگ نشان داد كه روسيه دولتي مقتدر است و مي توان به حمايت و قدرت اين كشور تكيه كرد. روسيه با اقدام نظامي خود دوستان و متحدان خود در منطقه را دلگرم كرده و به دشمنان خود هشدار داد و آنها را نگران ساخت. به واقع اقدان نظامي ماه اوت روسيه در گرجستان تاثير آرام كننده اي بر سراسر منطقه قفقاز داشت."
در جريان جنگ ماه اوت هزاران تن از مردم اوستياي شمالي با حضور در پايگاه هاي نظامي خواستار اعزام به منطقه اوستياي جنوبي و نبرد عليه گرجستان بودند.
"فاسان زوتسوف" مدير يك مركز مطالعات اجتماعي در قفقاز شماي در اين باره مي گويد: "اگر دخالت نظامي روسيه نبود هزاران تن از مردان اوستياي شمالي به طور داوطلب و براي كمك به مردم اوستياي جنوبي و جنگ با گرجستان به منطقه جنگ مي رفتند. به واقع پس از حادثه تروريستي گروگانگيري خونين در مدرسه اي در بسلان (پايتخت اوستياي شمالي) مردم اوستياي شمالي نسبت به حمايت به موقع روسيه از خود مردد بودند. اما با وقوع جنگ گرجستان و اقدام نظامي روسيه در حمايت از مردم اوستياي جنوبي مردم اوستياي شمالي هم دلگرم شدند و مي توان ادعا كرد كه بحران گرجستان لحظه ترميم اعتماد مردم اوستيايي به روسيه بود."
اما در كنار اين تعريف و تمجيدها از روسيه، برخي منتقدين معتقدند كه اقدام يكجانبه روسيه در شناسايي رسمي استقلال اوستياي جنوبي و آبخازيا پايه گذار بدعتي خطرناك خواهد شد كه در آينده ممكن است مسكو هزينه هاي سنگيني بابت آن بپردازد.
"نيكلاي پتروف" كارشناس مركز مطالعاتي "كارنگي" در مسكو در اين باره معتقد است: "تمام دلايل و توجيهاتي كه دميتري مدودف رييس جمهور روسيه به هنگام اعلام رسمي استقلال اوستياي جنوبي و آبخازيا از گرجستان، بيان كرد مي تواند به طور يكسان در استقال ساير مناطق و جمهوري هاي استقلال طلب در قفقاز شمالي از جمله چچنستان نيز مصداق يابد. وقتي روسيه به طور يكجانبه استقلال مناطق جدايي طلب اوستياي جنوبي و آبخازيا را مشروعيت مي بخشد، ساير مناطق جدايي طلب در قفقاز شمالي (در محدوده حاكميت و تماميت ارضي روسيه) نيز مي توانند اين توقع را داشته باشند كه با استقلال آنها هم مثل اوستياي جنوبي و آبخازيا برخورد شود".
منطقه قفقاز شمالي كه به خاطر موزاييكي بودن و شكنندگي از آن با عنوان "بالكان روسيه" نيز ياد مي شود، پر از اقوام و مليت هايي است كه با روحيه ناسيوناليستي جنگنده و ضد روسي در آنجا رشد يافته اند.
اوستيايي هايي كه بيشتر "مسيحي ارتدوكس" هستند حدود 2 قرن پيش به طور داوطلبانه به امپراتوري روسيه پيوستند. اما ديگر اقوام از جمله مسلمانان چچني در جنگ هاي قرن نوزدهم امپراتوري روسيه مقهور اين امپراتوري شدند؛ از اين رو به محض فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و از بين بردن سياست فشار و سركوب، عليه مسكو طغيان كردند.
بسياري از كارشناسان و جامعه شناسان اتحاد جماهير شوروي سابق نسبت به خطر قابليت بالقوه ملي گرايي و استقلال طلبي مليت هاي ساكن در جمهوري هاي خود مختار اتحاد جماهير شوروي سابق هشدار مي دادند. اما "جوزف استالين" ديكتاتور سابق شوروي- كه خود اصلا يك گرجي و متولد شهر گوري در گرجستان بود- مناطق اوستياي جنوبي و آبخازيا را به گرجستان الحاق كرد و اين سياست استالين بلافاصله پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در 1991 با شورش مردم ساكن اين دو منطقه براي استقلال از گرجستان، نتايج خود را عيان ساخت.
به واقع شايد بزرگترين برنده جنگ روسيه و گرجستان اوستيايي هايي باشند كه جمعيت دو منطقه شمالي و جنوبي آن حتي به يك ميليون نفر نيز نمي رسد.
بسياري از مردم اوستيا معتقدند كه اكنون زمان اتحاد دو بخش اوستيا با استفاده از قانون مصوب سال 2001 در روسيه فرا رسيده است.
اين قانون اجازه مي دهد كه مناطق خارج از قلمرو روسيه به جمهوري فدراتيو روسيه بپيوندند. اتحاد دو بخش جنوبي و شمالي اوستيا و تشكيل يك جمهوري خود مختار اوستيا، اين جمهوري را در يك وضعيت مستحكم و در حكم يك سرپل مهم مسكو در تقابل با كشورهاي نفتي و ثروتمند قفقاز جنوبي همچون گرجستان و آذربايجان مي كند.
"استانيسلاو كيزايف" معاون رييس پارلمان اوستياي شمالي در اين باره معتقد است كه ملت دو پارچه اوستيا حق دارد تا دوباره متحد شده و به هم بپيوندند.
وي در اين باره مي افزايد: "اين امر ممكن است همين فردا به وقوع نپيوندد. اگر اوستياي جنوبي بتواند پس از استقلال موقعيت خود را بازيافته و مستحكم كند، اين درخواست طبيعي دولت اوستياي جنوبي خواهد بود. تمام مردم ساكن در دو بخش شمالي و جنوبي اوستيا طرفدار و خواستار تحقق چنين ايده اي هستند".
"ادوارد كوكويتي" رييس جمهور اوستياي جنوبي پس از جنگ گرجستان در اظهاراتي اعلام كرد كه ادغام دو بخش اوستيا به هم امري محتوم و غير قابل اجتناب است. اما پس از مدتي كوكويتي با تغيير لحن خود گفت: "موضوع الحاق به روسيه در دستور كار فعلي رهبران اوستيا نيست. از سوي ديگر روسها نيز به صراحت اعلام كرده اند كه برنامه اي براي الحاق بخش هايي از خاك ديگر كشورها به قلمروي خود ندارند".
كوكويتي افزود: "مردم اوستياي جنوبي خواستار پيوستن به اوستياي شمالي هستند و ما همين حالا هم خودمان را متحد مردم اوستياي شمالي مي دانيم."
اما با اين حال و با وجود اظهارات كوكويتي بسياري از تحليل گران معتقدند كه روسيه مايل به اتحاد دو بخش اوستيا با هم نيست.
"آلكسي موخين" مدير مركز مستقل مطالعات سياسي در مسكو در اين باره مي گويد: "برداشت دنيا از اتحاد اوستياي جنوبي و شمالي به مفهوم الحاق اوستياي جنوبي به روسيه و ملحق كردن سرزمين يك كشور همسايه به روسيه خواهد بود. روسيه خواستار استقلال اوستياي جنوبي است چرا كه از نظر مسكو اين عمل بي ثباتي موجود در گرجستان را تداوم خواهد بخشيد. همچنين، كرملين نگران شكل گيري يك اوستياي بزرگتر (در صورت الحاق دو بخش اوستيا به هم) در قفقاز است، چرا كه اين عمل احساسات جدايي طلبانه ساير قوميت هاي ساكن در مناطق ناآرام جنوبي روسيه در قفقاز شمالي (چچن، داغستان و ...) را تحريك خواهد كرد."
عليرغم وجود حس روسيه دوستي در اوستيا، برخي مردم اوستيا به شدت نسبت به انگيزه ها و اهداف روسيه در اوستيا مشكوك و بي اعتمادند.
هنوز بسياري از مردم بسلان حادثه گروگانگيري در يك دبستان در پايتخت اوستياي شمالي در 4 سال پيش را از ياد نبرده اند كه آن حادثه منجر به كشته شدن بيش از 330 نفر (كه بيشتر آنها كودك بودند) شد. بسياري از مردم بسلان معتقدند كه اقدام به حمله نيروهاي روسيه عليه گروگانگيران باعث فاجعه كشتار بسلان شد و شروع كننده درگيري نيروهاي روسي بودند.
"الا كسايوا" رييس گروه "صداي بسلان" كه پس از فاجعه كشتار بسلان از سوي بازماندگان فاجعه بسلان تشكيل شده است در اين زمينه با احساس نارضايتي خود از افزايش نفوذ روسيه در منطقه و نظامي گري اين كشور در قفقاز ناراحتي خود را پنهان نمي كند.
وي مي گويد: "بسيار سخت است كه به ارتشي چون روسيه خوشامد گفت چرا كه ما سابقه فاجعه بسلان را داريم كه در آن خشونت نيروهاي روسي فاجعه آفريد. ما از ديدن آنها در بسلان خوشحال نخواهيم شد. ما از اهداف روسها و از اينكه آنها از جان انسان ها به عنوان ابزاري براي رسيدن به اهداف خود استفاده مي كنند، مي ترسيم."
يکشنبه 14 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 134]