واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: قصهگوی ناب تصویرها
«سلطان صاحبقران» كه به جرأت میتوان نام شاهكار بر آن نهاد یكی از ماندگارترین سریالهای تلویزیونی ایران است؛ مجموعهای از نقش، بازی ، ادبیات ، موسیقی، نقاشی، تاریخ، سیاست، هنر و فرهنگ این مرز و بوم كه در تركیبی هوشمندانه چشم و گوش و عقل را به ضیافتی غریب از هنر هفتم میبرد.«سلطان صاحبقران» به ظاهر درباره ناصرالدین شاه قاجار و سیره و سلوك او میبایستی به تصویر درآمده باشد اما چنانچه روال سینمای مرحوم علی حاتمی است، نمایشی از پارادوكسهای تراژیك فرهنگی-تاریخی این سرزمین بهنظر میرسد، با همه شیرینی و تلخی و غم و شادیهایش. تابلویی است از قصهگویی ناب ایرانی با لحن و بیان خاطرهانگیز علی حاتمی. قصه سلطانی كه از یك سو دل در گرو عشق دارد و از دیگر سو بسته تخت و سلطنت و تبعات خشونتبار آن است. تراژدی همیشه آدمهای درگیر سیاست و قدرت و داستان ملیجكی كه خاموش نظارهگر قربانیان كارزار آن میشود. قصه سلطانی كه حسرت وزیر به قتل رسیدهاش را میخورد و روزگارانی را كه به سعایت زورپرستان و زرمندان به باطل گذرانده و عمری كه دیگر باقی نمانده است. قصه انقلابی انتقامجویی كه پس از كشتن شاه در برابر چوبه دار، پاسخی برای زن و بچه بیپناهش ندارد. ... و بالاخره قصه و داستان سرنوشت و تقدیر كه از آن گریزی نیست كه اصلا ماجرای «سلطان صاحبقران» كلا در یك روز موسوم به روز قرن (سرنوشت) میگذرد. قصه سریال با هراس از روز قرن آغاز می شود، همان روزی كه منجمباشی خاص سلطان در 50 سال قبل پیشبینی كرده بود كه ناصرالدین شاه قاجار میمیرد. از همین رو ناصرالدین شاه تصمیم میگیرد به همراه ملیجك، این روز را در اتاق خود بگذراند و كسی را به حضور نپذیرد. این گوشهگیری با مرور خاطرات گذشته همراه میشود: روزهای نخست سلطنت، صدارت و قتل امیركبیر، پیدان كردن ملیجك و عزیز كردن او، ترك كردن اردوی شكار و نگران ساختن ملازمان و... .بالاخره روز قرن ظاهرا میگذرد و به شادمانی سالگرد پنجاهمین سال سلطنت ناصرالدین شاه، جشنی برپا میشود. شاه قصد میكند ابتدا به زیارت حضرت عبدالعظیم برود و بهرغم اصرار اطرافیان بدون محافظ به این زیارت میرود، غافل از اینكه منجمباشی یك روز اشتباه كرده و روز قرن روز قبل نبوده بلكه امروز است. هنگام زیارت، میرزا رضای كرمانی با شلیك گلوله ناصرالدین شاه را به قتل میرساند. طی یك دادرسی علنی، میرزا رضای كرمانی كه خود را از پیروان سیدجمالالدین اسدآبادی معرفی میكند نیت خود از كشتن شاه را انتقام زندگی از دست رفتهاش اعلام میكند. وی سرانجام به اعدام محكوم شده و به دار آویخته میشود. ملیجك بیپناه هم از دربار میرود. سلطان صاحبقران دومین تجربه تلویزیونی علی حاتمی پس از شكست تجاریاش در سینمای اوایل دهه 50 به شمار می آمد. علی حاتمی پس از ساختن 3 فیلم «قلندر»، «خواستگار» و «ستارخان» در سالهای 1351 و 1352 بهدلیل عدم توفیق فیلمهایش در گیشه، موقتا از ساخت فیلم در سینمای ایران كنار رفت و در همان سالها از سوی برخی دوستانش كه در تلویزیون مسئولیتهایی داشتند، به كار دعوت شد. نخستین تجربهاش، سریال «داستانهای مولوی»- كه با تكیه بر مضامین كهن ادب پارسی، حكایات ایرانی را به تصویر كشیده بود-نوروز 1353 در 6 قسمت از شبكه اول تلویزیون پخش شد. حاتمی در اوایل سال 1353 پیشنهاد دیگری دریافت كرد مبنی بر ساخت یك سریال تاریخی. علی حاتمی كه به مطالعات تاریخی خصوصاً درباره دوران قاجار علاقهمند شده بود، در میان كتب متعدد، جذب شخصیت ملیجك به لحاظ ابعاد متفاوت و مختلف شده بود و همین شخصیت باعث شد وی روی مقطع خاصی از سالهای حاكمیت قاجاریه مربوط به ناصرالدین شاه قاجار زوم كند. بعدها حاتمی در گفتوگویی با هفتهنامه سروش اظهار داشت قصدش از ساخت سریال «سلطان صاحبقران» پرداختن به شخصیت تاریخی منحصر به فرد امیركبیر بوده است كه خصوصیات ویژه ملی ایرانی را در عقاید و مرامش بیش از سایر معاریف تاریخ معاصر لحاظ میكرده، ولی بهدلیل محدودیتهای سیاسی سالهای پیش از انقلاب و برخورد با سانسور فرهنگی رژیم شاه، ناچار شده كه روی شخصیت ناصرالدین شاه قاجار مانور بدهد. به هر حال حاتمی برای نگاشتن فیلمنامه سریال «سلطان صاحبقران» به منابع تاریخی مكتوب بسیاری مراجعه می كند. گفته شده كه ماخذ مورد استفاده حاتمی در طول 3 سال نوشتن فیلمنامه مذكور، 32 كتاب معتبر تاریخی بوده است از جمله: خاطرات اعتمادالسلطنه و ظهیرالدوله، متن نامههای ناصرالدین شاه، كتاب جامع امیركبیر و ایران تألیف فریدون آدمیت. خود مرحوم حاتمی در مقدمه كتاب «سلطان صاحبقران» (انتشارات تلویزیون، آبان 1356) مینویسد: «در مورد محاكمه میرزا رضا از مطالب روزنامه صوراسرافیل آن زمان و نیز كتاب تاریخ بیداری ایرانیان تالیف ناظمالاسلام كرمانی سود بردهام و همینطور از كتاب «الماثر و الآثار» اعتمادالسلطنه و نیز از كتاب آسیای هفت سنگ دكتر باستانی پاریزی قسمت مربوط به امیركبیر.» او همچنین از متنهای نمایشی عصر قاجار كه در دسترس است مثل نمایشنامههای ملكم خان و میرزا رضای تبریزی یا شوخیها و بقالبازی دلقكهای دربار ناصرالدین شاه برای لحنهای مختلف گویش سریال بهره گرفت. بهدلیل دیالوگهای سنگین و پیچیده فیلمنامه، حاتمی ناگزیر از بازیگران باتجربه و قوی حتی در نقشهای كوتاه سود برد. وی برای نقش ناصرالدین شاه؛ جمشید مشایخی، برای ملیجك؛ مرحوم پرویز فنیزاده، برای امیركبیر ناصر ملكمطیعی را انتخاب كرد كه این آخری در فیلمهای «باباشمل» و «طوقی» و «قلندر» حاتمی هم بازی كرده بود. فیلمبردارش، رضا مجاوری شد كه پیش از این تواناییاش را در فیلمبرداری از مشهد اردهال كاشان دیده بود. فیلمبرداری به طریقه 35 میلیمتری اوایل تابستان 1353 آغاز شد و تا اواخر زمستان به طول انجامید. برای موسیقی متن سریال، واروژان یكی از درخشانترین آثارش را ساخت كه هنوز ملودیهای دلنشین آن، علاقهمند سینما را به خاطره قصهگوییهای هزار و یك شبی علی حاتمی میبرد. بهدلیل مشكلات سر صحنه، كلیت سریال دوبله شد و به جز سعید نیكپور در نقش میرزا رضای كرمانی كه به جای خودش صحبت کرد، برای بقیه بازیگران دوبلورهای حرفهای انتخاب میشوند؛ از جمله پرویز بهرام كه دیالوگهای امیركبیر را گفت.منبع : همشهری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]