تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1821311770
امام حاضر نشد به ازاي دريافت موشك دوربرد دست از حمايت مجاهدان افغان بردارد
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: امام حاضر نشد به ازاي دريافت موشك دوربرد دست از حمايت مجاهدان افغان بردارد
خبرگزاري فارس: پيروزي انقلاب ايران، انديشههاي خالصانه امام خميني، حمايتهاي بيدريغ ايران از جهاد مردم افغانستان و همفكري علماي 2 كشور از جمله علل تأثيرپذيري جهاد افغانستان از انقلاب اسلامي ايران بودند.
به گزارش فارس، انقلاب اسلامي ايران به رهبري مقتدر حضرت امام خميني(ره) و جان فشانيهاي ملت شهيدپرور ايران، با شعار "نه شرقي و نه غربي" و با عنوان "انفجار نور" در 22 بهمن 1357 به ثمر نشست.
اين انقلاب برخاسته از متن ملت در حالي رخ داد كه به اذعان كارشناسان جنگ سرد، در بازي سياست آن دوره، تنها وابستگي به شرق و غرب باعث اقتدار دولتها مي شد.
اين انقلاب به دليل مؤلفههاي ارزشمندي كه با خود به ارمغان آورد، به زودي مرزهاي جغرافيايي را در نورديده و تأثيرات مختلفي نه تنها بر پيرامون خود، بلكه در سراسر جهان اسلام و حتي دنيا گذاشت؛ معادلات سياسي 2 قطبي جهان در هم گسيخت، ارزشهاي اسلامي و جنبشهاي اسلامگرا روحي دوباره يافت و پرچم حكومت ناب اسلامي به رهبري عالمان دين، دوباره برافراشته شد.
بازتاب انقلاب اسلامي ايران در افغانستان
وقتي انقلاب اسلامي ايران به پيروزي رسيد، در افغانستان رژيم كمونيستي دست نشانده اتحاد جماهير شوري سابق به رهبري "نورمحمد تركي" هنوز اولين سالگردكودتاي خود را عليه "ظاهر شاه" جشن نگرفته بود.
هنوز شش ماه از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران نگذشته بود كه "حفيظ الله امين " عليه نورمحمد تركي كودتا كرد، و چهار ماه بعد "ببرك كارمل" با قتل امين و حمايت نظامي شوروي بر اريكه قدرت نشست.
در همين دوران بود كه بارقههاي جهاد عليه كمونيسم در افغانستان شكل گرفته و پرچم جهاد عليه تفكر كمونيستي توسط مجاهدين جان بر كف افغاني برافراشته شد.
انقلاب اسلامي اولين تأثيرات برون مرزي را بر روي همين مجاهدين بر جاي گذاشت.
آنان با تأسّي از مبارزات اسلامي ايران، با شور و حرارت بيشتري در ميدانهاي نبرد حاضر شده و در نهايت اقتدار شرق را به زانو درآورده و با خواري از افغانستان برون راندند.
انقلاب ايران با ايجاد اميد در همه مسلمانان، در ميان شيعيان تأثير خاصي در جهت جهاد و مبارزه باقي گذاشت و در ميان اهل تسنن نيز انگيزه رقابتي ايجاد كرد.
معني صدور انقلاب ما اين است كه همه ملتها بيدار شوند
قسمتي از تأثيرات انقلاب بر بيرون از مرزهاي ايران اسلامي ناخواسته و غير ارادي و در اثر عمق ارزشهاي آن بود، اما بخش مهمي از آن ناشي از تفكري آگاهانه بود؛ تفكري كه از رهبري انقلاب برخاسته و تا شاخ و برگهاي آن ادامه مييافت؛ تفكري ناشي از جهان بيني خميني بزرگ؛ كه آزادي و اسلام را تنها منحصر به مرزهاي جغرافيايي ايران نميدانست. او با شعار"اسلام مرز ندارد" خود معتقد بود كه بايد انقلاب اسلامي را به تمام دنيا صادر كرد.
معمار كبير انقلاب در مورد اين انديشه ميفرمايند: «اين كه ميگوئيم بايد انقلاب ما به همه جهان صادر بشود، اين معني غلط را از او برداشت نكنند كه ما ميخواهيم كشورگشايي كنيم... معني صدور انقلاب ما اين است كه همه ملتها بيدار بشوند و همه دولتها بيدار بشوند و خودشان را از اين گرفتاري كه دارند و از اين تحت سلطه بودني كه هستند و از اين كه همه مخازن آنها دارد به باد ميرود و خودشان به نحو فقر زندگي مي كنند نجات بدهد.»
انديشه صدور انقلاب به آن سوي مرزها، سرلوحه كار جمهوري اسلامي شد و مجاهدين افغاني هم از آن بيبهره نبودند.
علل تأثيرگذاري انقلاب اسلامي ايران بر افغانستان
انقلاب اسلامي ايران با توصيفات فوق، در ميان ملت مسلمان افغانستان و به خصوص مجاهديني كه در حال جهاد مقدس عليه كمونيسم و استكبار شرق بودند، تأثيرات مختلفي نهاد.
از اين ميان ميتوان به تأثيرات ديني-مذهبي، اجتماعي، فرهنگي و مهمتر ازهمه سياسي اشاره كرد.
ريشهيابي علت اين تأثيرات مهمتر از ليست كردن آنها در زمينه هاي مختلف است، از اين رو بر آن شديم تا مهمترين دلايل تاثيرگذاري انقلاب اسلامي ايران بر جامعه افغانستان را بررسي كنيم.
1- حمايت هاي جمهوري اسلامي ايران از جهاد اسلامي در افغانستان
گذشته از انديشه صدور انقلاب اسلامي، امام راحل و ساير اركان انقلاب همواره حمايت هاي بيبديل خود را از مجاهدين انقلاب اسلامي افغانستان دريغ نميكردند.
در اثبات اين گفته ميتوان از سخن امام بزرگوار در حمايت از جهاد اسلامي افغانستان در برابر شوروي اشاره كرد.
زماني كه سفير وقت شوروي، محضر آن يگانه دوران، حضور به هم ميرساند تا تهاجم ارتش سرخ به افغانستان را توجيه نمايد، امام(ره) مخالفت خود را در برابر اين حركت ابراز مي دارند. چنانچه خود ايشان مي فرمايند:
"آن روزي كه سفير شوروي آمد پيش من، گفت كه دولت افغانستان خواسته است كه شوروي، نظامي به آنجا بفرستد، به او گفتم كه اين اشتباهي است كه شوروي ميكند، البته دولت شوروي ميتواند افغانستان را قبضه كند، ولي نميتواند در آنجا مستقر شود، اگر شما خيال كرده ايد بتوانيد افغانستان را بگيريد و آن را آرام كنيد، اين خيال باطل است. ملت افغانستان مسلم است، ايستاده اند در مقابل حكومت افغانستان، شما هم اگر برويد و هر قدرت ديگر هم برود، آنجا را ميگيرد اما نميتواند آن ها را آرام كند و بالآخره شكست مي خورد".
در زمان جهاد مردم افغانستان، آن هم در شرايطي كه خود ايران، درگير جنگ نابرابر و تحميلي با ارتش مجهز و تا به دندان مسلح "صدام" بود، وزير خارجه وقت اتحاد جماهير شوروي، خدمت امام خميني(ره) رسيد و از ايشان تقاضا كرد كه دست از حمايت جهاد مردم افغانستان بردارند و در عوض، شوروي، امكانات نظامي به خصوص موشكهاي دوربرد به رژيم صدام نخواهند داد تا بتواند قلب تهران را نشانه بگيرد، اما جواب منفي امام چنان دندان شكن بود كه باعث حيرت وزير خارجه شوروي و تمام قدرتمندان دنيا شد.
امام حاضر نشد حتي به خاطر در امان ماندن جان خود و هموطنانش، ازحمايت مجاهد مردان افغانستان دست بكشد .
امام(ره) علاوه بر اين كه همواره تقويت دل و روح مجاهدان افغانستان بودند و از راههاي گوناگون ابراز دلسوزي، محبت و حمايت ميكردند، مبارزان مسلمان اين كشور را بتشكن معرفي كرده در رهنمودي، خطاب به سفراي كشورهاي اسلامي، در تهران، ميگويند:
"ارزش اين چريكهاي افغاني اين است كه شكستند آن بت بزرگي كه براي ملتها تراشيده بودند كه اگر چنانچه كسي به شوروي يك كلمه بگويد بايد به فنا برسد... چريك هاي افغانستان شكستند آن هيولا و چيزي كه براي ملتها پيش آورده بودند. اين عمل شما در اينجا و آن عمل آنها در آنجا (افغانستان) ارزشش يك ارزشي نيست كه ما بتوانيم به ميزان در آوريم."
به طور طبيعي، تبيين و عمده نمودن چنين مطلبي، آن هم از سوي بزرگترين مرد معاصر، غير از اين كه موجبات تشويق بيش از پيش مجاهدين را فراهم ميكرد، خود نوعي مطرح كردن مردم افغانستان به عنوان الگوي مبارزه و جهاد بود.
اين عمل به طور غير مستقيم، باعث جلب توجه ملتهاي مسلمان براي ايجاد ارتباط با مردم كشور و ارائه كمكهاي مختلف به مجاهدين افغانستان شده و نيز تأكيد موكد بر اين بود كه مقابله مردم افغانستان با ابرقدرت شرق، جهاد الهي بوده و ايستادگي در برابر ارتش تا به دندان مسلح شوروي، برحق، و كشتن دشمن در اين جنگ، وظيفه ديني و انساني و كشته شدن در آن هم، شهادت محسوب ميشود.
امام خميني (ره) جداي از حمايت مجاهدين، از مهاجريني كه بر اثر حمله شوروي به كشور دوست و همسايه خود ايران پناهنده شده بودند، نيز حمايتهايي بيبديلي كردند. ايشان در جمع اصناف و بازاريهاي تهران فرمودند:
"...و همينطور مهمانهايي كه داريم، خوب افغاني هستند، مسلمان هستند يا فرض كنيد كه عراقي هستند يا بيچارهها را از خانههايشان دور كردند، مالشان را بردند، خودشان را فرستادند اينجا، خوب بايد چه كرد با اينها؟ نبايد اين ها را پذيرايي كرد؟ ما مسلمانيم، آنها هم مسلمانند، ما بايد از آنها پذيرايي كنيم، خدمت كنيم به آنها و اين دولت است كه دارد اين كار ها را ميكند".
و همچنين حمايتهاي ديگري همچون تحريم المپيك مسكو كه با مشورت مجاهدين افغانستان در اعتراض به هجوم و اشغال نظامي افغانستان توسط شوروي در زمان "بنيصدر" صورت گرفت و صدها حمايت ديگر كه مجال بيان كردن آنها نيست.
2- الگوپذيري مجاهدين انقلاب اسلامي افغانستان از مبارزات انقلابي-اسلامي ايران
9 ماه پس از كودتاي ماركسيستي در شرق حوزه تمدني ايران، انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد و به سرعت در مبارزات مردم افغانستان اثرگذار شد.
علاوه بر تأثيرات انگيزشي و معنوي، گروههاي مجاهد از تاكتيكهاي مبارزات مردمي ايران نيز الهام گرفتند.
قيامهاي مردمي در شهرهاي "هرات" و "كابل" در سال 1979 نمونههاي مهم از شيوه جهاد مردمي بود. گروههاي مبارز شيعي و سني زيادي عليه اشغال شوروي و دولت كمونيستي دست به قيام مسلحانه زدند كه تمام احزاب شيعي از اين كشور كمكهاي مادي و معنوي دريافت ميكردند.
برخي گروههاي سني نيز مورد حمايت ايران بودند و ميتوان گفت كه انقلاب اسلامي ايران بيشترين تأثير را در منطقه افغانستان به جا گذاشته است.
"حفيظ منصور"، مدير مسئول هفته نامه "پيام مجاهد"، بر تأثيرات پيروزي انقلاب اسلامي ايران بر مبارزات مردم افغانستان تأكيد داشته و آن را گسترده و عميق ميداند.
وي ميگويد، پيش از پيروزي انقلاب 1357 در ايران، با توجه به دو قطبي بودن قدرت جهاني يعني آمريكا و شوروي سابق، تصور عموم بر اين بود كه مبارزه عليه رژيمها و ايجاد تحول سياسي در يك كشور، تنها از طريق معاملهگري با يكي از اين قطبهاي جهاني ممكن است؛ اما پيروزي انقلاب اسلامي در ايران اين معادله را برهم زد.
وي مي افزايد: "پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، جنبشهاي اسلامي، به ويژه مجاهدين افغانستان به پيروزي خود اميدوار شدند و موضع آن ها در مبارزه عليه حكومت كمونيستي و تجاوز ارتش سرخ به افغانستان، مستحكمتر شد".
به قدرت رسيدن مجاهدين افغان در افغانستان و ارتباط معنوي برخي از سران آنان با ايران به عنوان نشانهاي از تآثير پذيري اين كشور از انقلاب اسلامي قابل ارزيابي است، كه سرانجام براي جلوگيري از نفوذ بيشتر اين انقلاب در افغانستان، آمريكا با همكاري برخي از كشورهاي منطقه، گروههايي را عليه اين مجاهدان بر قدرت آورد.
3-پيشينه تأ ثيرات متقابل 2 كشور و قرابتهاي جامعه شناختي و جغرافيايي
محدوده جغرافيايي گسترده اي كه از مرزهاي غربي و شمال غربي چين تا آن سوي بين النهرين، تا كنارههاي درياي مديترانه را در بر مي گيرد و از آسياي ميانه و قفقاز تا كناره هاي سند و شمال هند و خليج فارس را شامل ميشود، سرزمينهاي حوزه فرهنگ آريانا (افغانستان) و ايراني است.
تاريخ و سرگذشت مشترك، سرزمين مشترك، عناصر فرهنگي مشترك، به ويژه زمينههاي معنوي، به خصوص عناصر پايدار و غير ملموس پنهان در لايههاي زيرين فرهنگ، رشتههاي درهم تنيده و پيچيده اي است كه زير ساخت پيوندها، و جانمايه كليت فرهنگي اين سرزمين هاست.
اين بقاي زير بناي همگن فرهنگي و مشتركات بنيادي و زباني 2 ملت ايران و افغانستان است، كه با وجود جدايي مرزهاي سياسي و حكومتي، همچنان مشتاق، همكار و علاقمند به يكديگر نگه داشته است.
بر همين اساس، شاعر نامي افغان، استاد "خليل الله خليلي"، احساسات و جوشش دروني خود در پيوند اين دو ملت را چنين ابراز ميدارد:
ز آغاز تاريخ، ايران و افغان سر خوان دانش چو اخوان نشسته
ز باغي دو سرو روان قد كشيده به شاخي دو مرغ خوش الحان نشسته
دو شاگرد فطرت، دو استاد مشرق دو همدرس در يك دبستان نشسته
مردم اين 2 كشور كه زماني ملت واحدي به حساب ميآمدند، علايق تاريخي، فرهنگي، ديني و زباني مشترك ديرينه اي دارند.
افغانستان دومين كشوري است كه زبان فارسي در آن رواج دارد و زبان ادبي آن به حساب مي آيد. در سال 1921 امان الله خان به منظور تثبيت اين استقلال، قرارداد دوستي با ايران منعقد ساخت.
اما تأثير انقلاب ايران بر افغانستان، با توجه به پيوندهاي تاريخي، فرهنگي، زباني و ديني اين دو كشور بيشتر از هر كشور ديگري بود.
حدود هشت ماه پيش از پيروزي انقلاب ايران، رژيم "سردار داوودخان"، در هفتم ارديبهشت 1357 به وسيله احزاب چپگرايي خلق و پرچم ساقط شده بود.
ماهيت ضد ديني رژيم كمونيستي كابل، مردم افغانستان را به شدت عليه اين رژيم تحريك كرده و در نقاط مختلف افغانستان، خيزش هاي پراكنده اي عليه رژيم كمونيستي آغاز شده بود.
كشور كنوني افغانستان هم همانند ديگر سرزمينهاي اسلامي، در راستاي اهداف نامشروع و استعماري كشورهاي استعمارگر از جمله به منظور انتزاع 2 ملت از همديگر ساختار سياسي مستقل پيدا كرده است.
اما برخلاف خواست آنها همواره روابط دو ملت مبتني بر مشتركات عميق فرهنگي حفظ شده و در كنار هم باقي مانده اند، هر چند تلاش براي ايجاد اختلاف و دشمني ميان اقوام و مذاهب و ملتها هيچگاه از دستور كار استعمارگران خارج نشده است.
هر چند پيوند 2 ملت ايران و افغانستان براساس خميرمايه هاي ديني - فرهنگي شكل گرفته و انقلاب اسلامي هم به دليل ماهيت اسلامي و رويكرد مردمي خود اين پيوند را تقويت كرده است، اما مشكلات ناشي از كودتاي كمونيستي در افغانستان و اشغال اين كشور توسط شوروي سابق از يك سو و حمايت مردم و دولتمردان جمهوري اسلامي از مردم افغانستان از سوي ديگر، تاثير بسزايي بر تعامل و همگرايي سازنده 2 ملت داشته است.
ملت افغانستان شاهد بوده كه ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي بر اساس وظيفه انساني، ملي و تاريخي خود از مردم افغانستان در مقابل اشغالگري دفاع كرده است.
در طول 3 دهه گذشته ايران اسلامي بيشترين روابط و همكاري ها را مبتني بر وحدت فرهنگي، نژادي، زباني، تاريخي و ديني با مردم و جريانات مردمي در افغانستان داشته و ضمن به رسميت نشناختن حكومت كمونيستي، محكوم كردن مستمر تجاوز شوروي به افغانستان، حمايت از جهاد و مقاومت مردمي عليه تجاوز و اشغال، حمايت از دولت مجاهدين، مخالفت با سلطه جريان متعصب و متحجر طالبان، دفاع از حاكميت ملي افغانستان، كمك به توسعه، ايجاد ثبات و امنيت و برطرف نمودن سايه شوم جريانات ضد مردمي و نيروهاي اشغالگر از سر اين ملت مظلوم با مردم افغانستان داشته است.
4- همفكري علماي اسلامي ايران و افغانستان در مبارزه با طاغوت
"وحيد مژده" پژوهشگر و تحليلگر سياسي ميگويد: "انقلاب ايران يك انقلاب ملّي نبود. مهمترين مشخصه اين انقلاب اسلامي بودن آن بود؛ به همين دليل تأثير آن بر ساير جوامع اسلامي، به ويژه بر قيامهاي مردم افغانستان كه آن هم ماهيت اسلامي داشت، كاملاً مشهود بود".
به باور مژده، پيش از انقلاب ايران، بيشتر اهل تشيع افغانستان از كانونهاي فكري ايران تأثير ميپذيرفتند؛ اما اسلامي بودن انقلاب ايران اين تأثير گذاري را بر اهل تسنن افغانستان نيز گسترش داد.
وجود علماي ديني كه باروركننده انديشه اسلامي در ميان مردم بودند، تسريع كننده حركت انقلابي تودهها در برابر ظلم و استعمار بود.
علماي ديني كه در حوزه هاي علميه تمدن اسلامي مانند مشهد، قم و نجف اشرف كسب علم كرده و در بازگشت به افغانستان مروج فرهنگ استعمار ستيزي ومبارزه با طاغوت و تشكيل حكومت اسلامي بودند.
اين علما با وقوع انقلاب اسلامي ايران، و پيدا كردن پشتوانه و الگو، با اراده و اعتماد بيشتر به جهاد پرداخته و مردم را به اين فريضه تشويق مي كردند.
اوج اين حركت ها در زمان حكومت هاي كمونيستي بود كه هر روز هزاران عالم و آگاه ديني به دستور حكومت كمونيستي دستگير شده و به زندان هاي نامعلوم انتقال داده ميشدند.
در جريان همين ترورهاي شخصيتي بود كه در ميان جامعه افغانستان به خصوص مذهب تشيع خلأ رهبري پيدا شده و در برخي موارد، حركتها از صراط مستقيم به كج راههها هدايت شدند.
انقلاب اسلامي ايران، بيشترين تأثير را بين جمعيت شيعه افغانستان كه به طور عمده متشكل از قوم هزاره است، گذاشت، كه قابل انكار نيست و جاي بحث ندارد. اما پس از هزارهها شايد بيشترين تأثير بر اقليت شيعه تاجيك گذاشته شد.
حضور تاجيكهاي شيعه مذهب در ايران و آشنايي آنان با آموزهها و تعاليم انقلابي در ايران، اين تأثيرات را دو چندان كرده است؛ به گونه اي كه در دوران جهاد و پيروزي مجاهدان، آنان خواستار حقوق سياسي و مذهبي خويش شدند.
هر چند بيشتر تاجيكها از مذهب اهل سنت پيروي ميكنند، اما انقلاب اسلامي به اقليت شيعه تاجيك جرأت داد تا مشاركت در نظام سياسي افغانستان را بخواهند و بر مطالبات سياسي خويش پاي بفشارند.
قزلباشها در كابل، پس از پيروزي انقلاب اسلامي، زمينه را براي طرح ديدگاههاي مربوط به انقلاب اسلامي ايران، فراهم مي كردند و تصاوير امام خميني(ره) را، حتي زمان اشغال اين كشور توسط شوروي سابق، در كابل پخش ميكردند.
تأثير تحولات ايران در ميان تاجيكهاي شيعه به گونهاي زياد بود كه تعدادي از پژوهشگران، دوره جهادي افغانستان را "دوره ايراني شدن"(Inanization) نام نهادند و ادواردز(Edwards) و كوپكي (Kopecki)آشكارا به اين مسئله تصريح كرده اند.
5- نقش رسانهها در گسترش تفكرات اسلامي
از بعد فكري و فرهنگي ميتوان به تأثيرات ناشي از چاپ و پخش اعلاميهها و بيانات حضرت امام و ديگر پيشگامان انقلاب كه از سويي شيوههاي صحيح مبارزه و از سويي ديگر خطوط سالم كار سياسي را ارئه ميدادند، اشاره كرد.
باز شدن فضاي سياسي ايران و چاپ و پخش كتب و نشريات در تبيين اسلام و تشييع راستين، از ديگر مواردي است كه بر شيعيان افغانستان كه هم مرز و هم زبان مردم ايران بودند و بويژه به شهر مذهبي و يكي از مراكز مهم نشر فرهنگ اسلامي در مشهد نزديك بودند، تأثير بسيار داشت.
فعاليتهاي صدا و سيماي جمهوري اسلامي نيز در اين زمينه قابل توجه است.
هم زباني مردم افغانستان با ايران باعث ميشد كه مهمترين مراجع خبري و اطلاعاتي آنها رسانههاي ايراني باشد و در همين زمان بود كه آنها با مؤلفههاي انقلاب اسلامي آشنا ميشدند و ارزش هاي والاي آن را درك ميكردند.
ترس استعماگران از نفوذ انقلاب اسلامي ايران در افغانستان
افغانستان از جمله كشورهاي اسلامي است كه از لحاظ تاريخي، فرهنگي و ژئوپليتيكي با ايران پيوند عميق داشته و تعامل 2 ملت به ويژه در دورههاي حساس و تعيين كننده برقرار بوده است و اين پيوند و تعامل در تحولات و پديده هاي سياسي-اجتماعي و به صورت خاص در تحولات 3 دهه اخير 2 كشور در گستره وسيع و با عمق زياد قابل مشاهده است.
كشور افغانستان به عنوان يك واحد سياسي عضو در منطقه آسياي مركزي و منطقه مركزي جهان اسلام هر چند محاط در خشكي و محصور در كوهستانها بوده، ولي در طول تاريخ مورد نظر استعمارگران و كشورگشاياني قرار گرفته است كه از پيچ و خم كوهها و درههاي اين سرزمين مي خواسته اند خود را به هندوستان برسانند كه حمله اسكندر مقدوني، تيمور گوركاني از اين گذرگاه به هند و توجه استعمارگران انگليسي به اين كشور را در اين راستا ميتوان شاهدي بر اين ادعا دانست.
مهمترين عاملي كه وزن موقعيت منطقهاي و بين المللي افغانستان را تعيين ميكند عبارت از رقابتهاي قدرتهاي منطقهاي و جهاني براي توسعه نفوذ خود در منطقه مهم قلب آسيا، محل تلاقي جنوب و شمال آسيا و شرق و غرب آن و مديريت خط لوله نفت و گاز بين كشورهاي داراي اين منابع با پاكستان و هندوستان است.
همجواري اين كشور با جمهوري اسلامي به دليل برخورداري از پيوندهاي مشترك ديني، فرهنگي و تاريخي و حامل آموزه هاي اسلامي-انقلابي اين اهميت را بسيار بالا برده است.
بنابراين افغانستان براي استعمارگران در طول تاريخ همواره از 3 نظر اهميت داشت: نقش ژئوپولتيكي، نقش ژئواكونوميكي و نقش ژئوكالچرال.
هر كدام از اين نقشها داراي پشتوانه تئوريك است كه از سوي دانشمندان غربي ارائه شده است.
پس از وقوع انقلاب اسلامي ايران يكي از دلايل حضور نظاميان كشورهاي استعماگر مانند شوروي و آمريكا در افغانستان، جلوگيري از نفوذ ارزشهاي اسلامي انقلاب ايران در اين كشور است.
شوروي پس از وقوع انقلاب اسلامي ايران از 2 نظر احساس رضايت ميكرد؛ اول اين كه دست يكي از رژيمهاي دستنشانده آمريكا از منطقه كوتاه خواهد شد و ثانيا اين انتظار ميرفت كه ايران به زودي در اختيار گروههاي چپي مانند "توده" و "مجاهدين خلق" كه متمايل به آنها بودند، خواهد افتاد.
اما شوروي به زودي دريافت كه معادلات آنها برهم ريخته و مديريت الهي امام خميني (ره) هرگز به بيراهه نميافتد. بنابراين گزينه بعدي يعني لشكركشي به افغانستان را در دست كار گرفت. حركتي كه هر چند عوامل داخلي افغانستان از مهمترين دلايل آن بود، اما دليل ديگر آن وقوع انقلاب اسلامي است.
پس از شكست شوروي و خروج مفتضحانه آن از خاك افغانستان و فروپاشي اتحاد جماهير شوروي اكنون نوبت به آمريكا ميرسيد كه چشم طمع به خاك افغانستان بدوزد.
آمريكا در ابتدا با ايجاد گروه طالبان سعي در منزوي كردن انقلاب اسلامي ايران كرد، اما پس از مدتي با جلوه دادن اين گروه به عنوان تروريست، دست به اشغال نظامي خاك افغانستان زد.
از مهمترين دلايل حضور آمريكا در افغانستان، جلوگيري از نفوذ ارزشهاي اسلامي انقلاب ايران و رصد مداوم برنامههاي جمهوري اسلامي ايران است.
1- http://www.irna.ir/ar/news
2- ويژه نامه صدور انقلاب اسلامي - مورخ دوشنبه 1389/11/18 شماره انتشار 17766
3- صحيفه نور ج13 ص281 به نقل از همان
4- به نقل از سايت خبرگزاري ايرنا و خبرگزاري صداي افغان، 5 جوزاي 1388
5- ويژه نامه صدور انقلاب اسلامي - مورخ دوشنبه 1389/11/18 شماره انتشار 17766
6- به نقل از خبرگزاري بامداد، دلو ۱۳۸۸ - ساعت ۰۷:۰۰، جمال الدين انصاري تيموري
7- شهاب الدين فرخ يار، سرزمين دره ها، چ 1، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1371، مقدمه كتاب
8- عبداللطيف نظري، تاجيك هاي افغان و انقلاب اسلامي ايران، به نقل از سايت hawzah.net
9- همان
10- حسين منصوري، تاثيرات انقلاب اسلامي ايران بر افغانستان، روزنامه رسالت، 5/2/1390
11- به نقل از سايت http://iranpanel.net
12- عبدالوهاب فراتي، انقلاب اسلامي و بازتاب آن، چ 1، قم: زلال كوثر، 1381، ص 85.
13- حسين منصوري، همان
انتهاي پيام/م
پنجشنبه|ا|20|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]
-
گوناگون
پربازدیدترینها