واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > میرفتاح، سیدعلی - سیدعلیمیرفتاح به قول شاعر «روزگار غریبی است، نازنین». حقیقتاً تجربههای منحصر به فردی را داریم از سر میگذرانیم. چیزی که میگویم فراتر از بحث انتخابات است. یعنی در شهر خبرهایی است که ربطی به تبلیغات انتخاباتی ندارد؛ به رویارویی و مواجههای برمی گردد که نشان از خبرهایی جدی دارد. باید صبر کرد و دید و شنید تا بفهمیم که غربت این روزگار به کجاها خواهد انجامید. اما از غرایب یکی این است که هیچوقت مردم - از هر طبقه و در هر ردهای- تا این حد، دم از عقلانیت و خرد جمعی نمیزدند و در عین حال تا حد افراط احساساتی عمل نمیکردند و پیرو احساسات نبودند. اگر بخواهیم بر ظاهر امر قضاوت کنیم، طبیعی است که این گفتار عقلمدارانه و رفتار احساساتی را نقد کنیم و بگوییم که این تناقض راه به جایی نمیبرد اما حقیقت این است که ما در شرایطی به سر میبریم و در موقفی ایستادهایم که جز «احساسات» ابزار دیگری - و حتی فراتر میروم، هیچ دستاویز دیگری- برای سنجش و شناخت انتخاب نداریم. ما حتی آنجا که به عقل رجوع میکنیم و از خرد دم میزنیم، همچنان تابع احساساتیم و از طریق تأثیرات و تأثرات احساسی، به دامن عقل پناه میبریم. تأکید میکنم، ما در روزگار سیطره بیچون و چرای احساسات و نفسانیات به سر میبریم و هر فعل و قول ما تابعی است از غلیانهای احساسی و کنشها و واکنشهای نفسانی. برای اینکه منظورم را بهتر منتقل کنم، به فلسفه اشاره میکنم که بارزترین نمود عقل است. امروز تمام گرایشات فلسفی، تابع رفتارهای احساساتی است و آن فیلسوفی میتواند حرفش را به کرسی بنشاند و طرفدار جمع کند که تواناییاش در برانگیختن احساسات مخاطبان بیشتر باشد. امروز کسی از سر منطق و محاسبات و استنتاجات عقلی به فلسفه فیلسوفان رجوع نمیکند، بلکه مدار عقلش را به دست احساساتش میدهد. حرفی که میزنم خاص ایران و محصور سرزمین ما نیست، اما برای اینکه عرضم را بپذیرید، کافی است به نوشتهها و سخنرانیها و نقادیهای پر التهاب اهل فلسفه در ایران نگاه کنید که نتیجهای جز «زنده باد» و «مرده باد» ندارد. لازم نیست به یادتان بیاورم که تا همین چند سال پیش، در تمام مباحثات فلسفی، به کارگیری و استفاده از هر چیزی جز روشهای منطقی و عقلی- علی الخصوص روشهایی که موجب برانگیختن احساسات دم دستی میشد- ممنوع و قبیح بود. حتی معتقد بودند که در میانیه یک بحث ناب عقلی، نباید از شعر که بیانی نفسانی است و احساسات را متأثر میکند بهره ببرند. امروز فقط فلسفه نیست که از سر ناچاری به حوزه احساسات نزول کرده. فلسفه را شاهد مثال آوردم که بگویم وقتی مباحث ناب عقلی به این دام میافتد، دیگر حساب سیاست و اقتصاد و اجتماع روشن است. فعلاً مجال آن را ندارم که بخواهم بگویم چه پیش آمده و چه بر سر سنجش خرد ناب آمده که احساسات جایگزین عقل شده، اما تنها همین را از من بپذیرید که این احساسگرایی پنهان - یعنی این غلیانهای نفسانی که خود را در لباس عقلمداری پنهان میکند- از سر ناچاری است. ما راه دیگری و چاره دیگری نداریم. برای ما معیارهای عقلی و روشهای منطقی ناکارمد شدهاند. نه ما که حتی برای پیش از ما نیز، پیش میآمد که به دفعات از مدار عقل و منطق بیرون بیایند و به دامن شعر و اسطوره و داستان و شعار پناهنده شوند. لابد داستان فیلسوف شهیر آلمانی را به خاطر دارید، آنجا که در دفاع از هیتلر، به احساسات پناه میبرد و میگفت «آیا آن دستها را میبینی؟» برای خیلی از مخاطبان هایدگر نیز همین یک اشاره کوتاه کافی بود تا تحت تأثیر قرار بگیرند و متأثر شوند و به هیتلر دل ببندند. این روزها با خیلیها که صحبت میکنم، میبینم که مثل مارگزیده از ریسمان سفیدوسیاه میترسند و به شدت مراقبت میکنند که در دام احساسات نیفتند و انتخاب رئیسجمهور آینده کشورشان احساسی نباشد. گویی بارها و بارها چوب احساساتشان را خوردهاند و این بار نگرانند که مبادا دوباره احساسات آنها را به بیراهه بکشاند. این نگرانیها قابل درک است، اما حقیقت این است که ابزار دیگری وجود ندارد و کار دیگری از پیش نخواهیم برد. کاندیداها همگی از خردگرایی میگویند. پیروان آنها نیز با همین شعارها توی سر مخالفان میکوبند. تلویزیون نیز سعی کرده تا مناظرههایی تدارک ببیند که مردم اقوال را بشنوند و از قول احسن پیروی کنند. اما حقیقت این است که این مناظرهها نیز در باطن چیزی جز باشگاههای مشتزنی نیستند و قرار نیست چیزی جز احساسات ما مخاطبان را برانگیخته کنند. ما با عقلمان مقابل این مناظرهها نمینشینیم، بلکه با میزان قابل اعتنایی از احساسات، بازی پرالتهابی از دو مشتزن، یا دو گلادیاتور را میبینیم. پیروز این میدان قطعاً کسی خواهد بود که نه عقل ما، بلکه احساسات ما را خطاب قرار داده باشد و ما را به شورو شوق وا دارد. از احساسات نترسیم، بلکه با خیال راحت مقابل این حجم کثیر شعر و اسطوره و مسابقه بنشینیم و به آن اعتماد کنیم. ما ابزار دیگری نداریم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 268]