واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > دانش، مهرزاد - درباره وضع رو به افول عرضه سریال از شبکه نمایش خانگی چند ماه قبل که دو مجموعه قهوه تلخ و قلب یخی به بازار نمایش خانگی راه یافتند، قرار شد که برای کتاب سال ماهنامه سینمایی فیلم، مطالبی برای هر یک از آن ها بنویسم و همین انگیزه ای شد که هر هفته جزو خریداران این دو مجموعه باشم. انکار نمی کنم که تا حدی علاقه و کنجکاوی خودم هم برای تماشای این آثار عامل این پیگیری بود؛ ولی هر چه زمان می گذشت، رغبتم به تعقیب شان کمتر می شد و دیگر جز وعده ای که به دوستان مجله فیلم داده بودم هیچ انگیزه ای برایم باقی نمانده بود. این بو که به محض اتمام سری نخست سریال ها و پایان یافتن مهلت مقرر برای ارسال مطالب مزبور، دیگر سراغ سریال ها نرفتم و از اتلاف وقتی هم که در این مدت عارضم شده بود ناخرسند بودم. البته از آن جا که مطلب برای یک سالنامه بود، لحنی ملایم تر از یک نقد متعارف برایش به کار بردم و بیش تر به معرفی شان پرداختم تا تحلیل. تا چندی پیش تصور میکردم دلزدگی از این دو مجموعه، محدود به افرادی معدود است و اغلب مردم هم چنان از آن ها استقبال می کنند. اما با اعلام خبر تعطیلی پروژه قلب یخی ( گو این که به رغم اعتراف سازنده اش به ورشکستگی، فیلم نامه نویس سریال اخیرا خبر از ادامه ساخت سریال داده است. پیدا کنید پرتقال فروش را!) و نیز مشاهداتی پراکنده و شخصی از محیط پیرامونی مبنی بر صرف نظر کردن بسیاری از آشنایان و اطرافیان از تماشای ادامه قهوه تلخ، متوجه شدم تصورم نادرست بوده است. قطعا بخشی از این افت فروش و یا کاهش استقبال و یا ورشکستگی ( یا هر نام دیگری که بتوان بر ناکامی مزبور اطلاق کرد) به فرهنگ غلط تکثیرهای غیرقانونی برمی گردد، ولی همه ابعاد ماجرا را نباید بدان معطوف ساخت. هر دو سریال به رغم داشتن برخی قابلیت ها در قسمت های نخستین شان، به تدریج وارد فضایی شدند که هر چه زمان می گذشت، ضعف شان افزون می شد. قلب یخی آکنده از سانتیمانتالیسم غلیظ، سیاسی نمایی سطحی، و حادثه پردازی های گرته برداری شده از نمونه های موفق خارجی بود و قهوه تلخ نیز عملا به تکرار مکرر شوخی های مستعمل می پرداخت و عاری از یک قالب پیوسته ( که تماشاگر را برانگیزاند تا برای تهیه قسمت بعدی تعلیق و کنجکاوی داشته باشد) بود و تدریجا نشان داد که تطمیع خیریدار برای جوایز ویژه و تصاحب آپارتمان و غیره، راهکار چندان مناسبی برای جذب مخاطب به یک کالای فرهنگی در درازمدت به حساب نمی آید. ورود اثری داستانی در قالب سریال به سیستم نمایش خانگی، در آغاز امری بدیع بود و هنوز هم البته هست، اما اکنون متولیان این سیستم باید از مرز نوآوری در قالب عبور کنند و به کیفیت و محتوا بیندیشند. تماشاگری که قرار است برای تماشای مجموعه ای پرقسمت، هر هفته مبلغی خرج کند، باید مطمئن شود که بین هزینه از دست رفته و اوقات و تعلیق سپری شده و کالای به دست آمده، تناسب وجود دارد، در غیر این صورت این پتانسیل نیز جای خود را به رکود خواهد داد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 508]