واضح آرشیو وب فارسی:فارس: درآمدي بر لزوم نگاه نهضت محور در تدوين تاريخ انقلاب اسلامي ايران
خبرگزاري فارس: نگاه نهضتمحور در تدوين تاريخ انقلاب اسلامي، بر اساس خالص نمودن تاريخ انقلاب اسلامي با فيلتر نهضت امام خميني (ره) و آرمانها و مبارزات امام راحل(ره)صورت ميگيرد و لزوم آن بر اساس تجربه تلخ نيروهاي مذهبي از تاريخهاي مجهول نوشته شده براي نهضت مشروطيت و نهضت ملي نفت قابل درك است.
هر چند از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي به صورت شخص محور و نه سازمان يافته و جدي، نگارش تاريخ انقلاب اسلامي ايران آغاز شد اما هم اينك و در بهار 29مين سالگي جمهوري اسلامي، پيدايش بيش از 10 مؤسسه و سازمان عمده كه به شكل كاملا تخصصي در راه تدوين تاريخ انقلاب اسلامي فعاليت دارند، لزوم بررسي ديدگاهها در تدوين تاريخ انقلاب اسلامي را جديتر نموده است.
نامهايي چون مرحوم حجتالاسلام علي دواني، حجتالاسلام سيدهادي خسروشاهي، حجتالاسلام سيدحميد روحاني و... يادآور تكچهرههايي هستند كه عليرغم سهم عمدهاي كه در آغاز نهضت نگارش و تدوين تاريخ انقلاب اسلامي داشتهاند اما انفراد در عمل و نگاه سازمان نيافته و غيرسازماني به اينگونه فعاليت، مشخصه عمده فعاليت اين چهرههاست؛ گونهاي از فعاليت كه در بهار 1387 و با وجود سازمانها و نهادهاي متشكل و سازمان يافته مشكل شده و فعاليت شخصي آنچناني در اين عصر چندان برد و دقت عمل و قدرت مانور و رسانهاي شدن را ندارند. اين مجال جهت پرداخت و آسيبشناسي عمل اين افراد فراهم نشده است اما اين بررسي را ميتوان در هر دو دسته فعاليتهاي تاريخنگاري انقلاب اسلامي ايران قابل تسري است.
نگارنده را فرض بر آن است كه عليرغم كميت بالا و كيفيت نسبتا مناسب فعاليتهاي صورت گرفته از پيش از پيروزي انقلاب اسلامي تا كنون و رويكردهاي مختلفي كه در تدوين تاريخ انقلاب اسلامي وجود داشته است اما نبود يك نگاه نهضت محور جامع در تدوين تاريخ، مانع از نگارش و تدوين جريانساز از تاريخ انقلاب اسلامي شده است.
اگر امروز در مورد نهضت مشروطيت و يا نهضت ملي شدن صنعت نفت، رويكردي خاص غالب گشته است كه عموما مليگرا، عليه نيروهاي مذهبي و روحانيت و غرضورز نسبت به سنتهاي بومي و فرهنگ مذهبي ايران معاصر است، علت را بايد در نگاه نهضتمحور – ولو غرضورز و مليگراي صرف – تاريخنگاران آن جريانها و نگاه شخصمحور، واقعمحور، جامعهمحور، جريان محور و معطوف به تحليلهاي خاص (غيرنهضت محور) تاريخنگاران جريان مذهبي و روحانيت محور دانست.
به عبارت ديگر، در جريان مذهبي شاهد نگاه جامع در نهضت نبودهايم و در مقابل، جريان مقابل كه در خوشبينانهترين حالت مليگرا بودند، بدون دخالت دادن تفكر خود در نگارش و تدوين تاريخ به تدوين نهضت محور تاريخ پرداختند و در عين حال، چنان ظريفانه رويكرد خود را دخالت دادند كه پس از 100 سال از صدور فرمان مشروطيت و نزد عوام، جايگاه شهيد شيخ فضلالله نوري، علماي ثلاث و منورالفكران غربگرا وارونه و جا به جا گشته است پس از بيش از يك قرن جريان مذهبي همچنان بايد براي اثبات جايگاه شيخ فضلالله نوري، فدائيان اسلام، آيتالله كاشاني و... دليل و برهان ارائه نمايد اما به مرحمت تاريخنگاري دقيق و زبده جريان مقابل، تقيزاده، دكتر مصدق، ملكمخان و... جايگاه ثابت و تقريبا غيرمخدوشي را در ذهن عامه يافتهاند.
فقدان نگاه نهضت محور در تاريخ نگاري انقلاب اسلامي نيز از چنان اهميتي برخوردار است كه در صورت عدم توجه و دقت نظر، چه بسا، سرنوشتي مشابه و ملي شدن صنعت نفت را براي تاريخ نهضت امام خميني (ره) رقم بزند و جرياني رويكرد خود را تفوق بخشد كه فارغ از نهضت امام خميني (ره) در تاريخ معاصر ايران حضور داشته است؟!
رويكردهاي مختلف در تدوين تاريخ انقلاب اسلامي
1. نگاه شخصمحور
در اين نگاه بررسي تاريخ مبتني بر نظرات و خاطرات اشخاص صاحبنظر و يا دخيل و حاضر در تاريخ صورت ميگيرد و نمود آنها در كتب تدوين شده خاطرات، شخص مورد نظر به روايت اسناد و نقد نظرات و ديدگاهها است. اين فعاليتها لازم و ضروري است اما اولا فعاليتي ابتدايي است و مربوط به مراحل اوليه تدوين تاريخ و در ثاني، انتخاب شخص مورد نظر داراي اهميت است.
جاي اين سوال باقي است كه در آستانه سومين دهه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، آيا ادامه فعاليت تاريخنگاري از طريق جمعآوري خاطرات اشخاص چه وجهي دارد؟ آنچه مسلم است پس از گذشت قريب به 30 سال از پيروزي انقلاب اسلامي، پرداختن به اين مقوله به شكل جدي، جاي سؤال و تأمل دارد چرا كه ميبايست در اين فرصت 30 ساله، از اين مرحله عبور ميكرديم و اكنون وارد مرحله تحليل ميشديم. البته در نهايت بايد گفت كه آنچه تحت عنوان تاريخنگاري در خارج از كشور انجام ميشود – بنا به اين استدلال – عقبتر از آن چيزي است كه در داخل كشور صورت ميگيرد چرا كه كاملا و 100 درصد، معطوف به تاريخنگاري شخص محور و بر اساس جمعآوري خاطرات از افراد از طريق مصاحبه است ولاغير.
2. نگاه واقعه محور
بررسي وقايع مختلف تاريخ انقلاب به صورت واحد و نه در طول نهضت از طريق جمعآوري خاطرات، تدوين تاريخ شفاهي و تحليل و پژوهش سندي و غيرسندي حول آن، رويكرد واقعهمحور در تدوين تاريخ انقلاب اسلامي را شكل ميدهد. مسلم است كه تاريخ انقلاب اسلامي از كنار هم گذاشتن همين وقايع مختلف يا نقاط عطف شكل ميگيرد اما تحليل موردي و واحد اين وقايع و فارغ از جريان نهضت، چيزي غير از تدوين تاريخ انقلاب اسلامي را به دست ميدهد؛ تاريخ انقلاب اسلامي از تحليل تكتك اين موارد با در نظر گرفتن رويكرد نهضت محور ميسر ميشود.
3. نگاه جامعه (مردم) محور
اين نگاه معطوف به نوعي جامعهشناسي انقلاب اسلامي است كه در مراكز پژوهشي متولي امر تدوين تاريخ انقلاب، به دو شكل صورت ميگيرد.
الف) تاريخ منطقهاي:
بررسي شيوع، جريان و سرانجام نهضت در مناطق مختلف كشور مورد توجه اين تحليل مبتني بر نگاه جامعه محور است. بر اين مبنا، جريان نهضت بر اساس مناطق جغرافيايي كشور و به صورت خاص و فارغ از مسائل انقلاب در مناطق ديگر مورد بررسي قرار ميگيرد. نقطه حساس در اين تحليل توجه به مسائل نهضتي خارج از منطقه مورد بحث (توجه به رويكرد نهضت محور در تحليل تاريخ منطقهاي انقلاب اسلامي) و غرق نشدن در مسائل و جريانات خاص منطقهاي است.
ب) نگاه معطوف به تيپشناسي مردم انقلابي:
در اين تحليل جامعه محور، مردم انقلابي بر اساس تيپهاي فكري (مذهبي، فرهنگي، روشنفكري، چپ، راست، حوزوي و... )، شغلي و صنفي (بازاري، دانشجو، كارگر، معلم، روحاني، واعظ و مداح و... )، جنسيتي (زن، مرد)، منطقهاي (ترك، كرد، لر، عرب، خراساني، بلوچ، مازني، گيلاني و... ) سطح سواد و آموزش (دانشجو و غيردانشجو، استادان دانشگاه، افسران و همافران ارتش و... )، ميزان فقر و غنا و... تقسيمبندي شده و تحليل تكتك هر يك از تيپها و در نهايت، كنار هم قرار دادن همه تيپهاي تحليل شده، مبناي تدوين تاريخ انقلاب اسلامي قرار ميگيرد.
4. نگاه جريان محور
در اين نگاه يا رويكرد، تدوين تاريخ انقلاب اسلامي بر مبناي جريانهاي حاضر يا مؤثر در روند انقلاب اسلامي مورد نظر است. در شكلگيري، پيگيري و سرانجام انقلاب اسلامي جريانهاي متعددي حاضر بودهاند كه البته تعدادي نيز داراي كارآمدي و تأثير مثبت بودهاند؛ جريانهاي مذهبي، روحانيت، چريكها و مبارزين مسلح مسلمان و چپ، جريانهاي فرهنگي و مناديان براندازي نرم رژم پهلوي، چپها، ملي – مذهبيها، مليها و... از جمله جريانهاي عمده حاضر در تاريخ انقلاب اسلامي بودهاند كه مطالعه هر يك، حركتي و گامي است در جهت شناخت نيروهاي درگير و تدوين تاريخ انقلاب اسلام. اما نكته قابل تأمل در اين ميان، توجه به نهضت امام خميني (ره) و بررسي جريانهاي مختلف بر اساس ميزان حضور و نحوه تأثير و نقشآفريني در نهضت است. بر اساس نگاه نهضتمحور، محقق را در بررسي جريانشناسانه انقلاب اسلامي ناگزير مينمايد كه جريانهاي متعددي را به جهت تأثير منفي بر روند انقلاب اسلامي يا عدم نقشآفريني و مؤثر بودن را حذف نموده و تنها به نقش جريانهاي مؤثر مذهبي و مردمي بپردازد. هر چند بر اساس نگاه نهضت محور و بر مبناي آسيبشناسي انقلاب اسلامي، بررسي تأثيرات منفي و نقشآفريني مخرب جريانهاي ديگر حاضر نيز قابل تأمل و توجه مينمايد.
5. نگاه معطوف به تحليلها و اظهارات ضد انقلاب، مستشرقين، خاندان سلطنت و سلطنتطلبان:
هر چند تصور نيت انتقادي به جريانهاي ضد انقلاب و سلطنتطلب در اين نگاه دور از ذهن نيست اما عمده قائلين به اين نگاه در تدوين تاريخ انقلاب اسلامي و تحليل اوضاع را جريانهاي لازم و همسو با ضد انقلاب و سلطنتطلبان تشكيل ميدهند. البته ميبايست توجه كرد كه قائلين به ديدگاه در داخل كشور و خارج از كشور به دو صورت مختلف به تحليل و تدوين ميپردازند.
گر چه مؤسسات و افراد اين جريان در خارج از كشور به صورت يك مرحلهاي، ضربتي و بيريا به بيان مواضع و انجام فعاليتهاي خود مشغولند اما در داخل كشور شاهد روندي تدريجي در انجام فعاليتهاي اين جريان هستيم. آنها در مرحله اول به تطهير افراد و جريانهاي ضد انقلاب و سلطنتطلب داراي پتانسيل طهارت (!) ميپردازند؛ دامنه اين افراد وابستگان درجه اول دربار پهلوي تا برخي روشنفكرنمايان و اصحاب نشريات و مطبوعات گسترده است.
در مرحله دوم بررسي نقادانه نظرات عام آنها و توأمان پرداخت ويژه نظرات خاص صورت ميپذيرد؛ بنابراين استراتژي، نقد نظريات آنان در خصوص مسايل سياست روز، مسائل سياسي، اقتصادي و اجتماعي جهان و.... در دستور كار قرار ميگيرد وليكن توأمان، نظرات خاص آنان حول تاريخ انقلاب اسلامي، به عنوان خبره و مطلع دست اول مورد پذيرش جدي واقع ميشود. البته در مورد افرادي خاص كه نميتوان با صراحت به نقل قول ويژه از آنان پرداخت، "استراتژي استفاده از تحليلهاي آنان در كنار تحليلهاي انقلابي و ارزشي بدون تحليل رسمي و موضعگيري واضح و با ژست آگاهسازي جامعه از وجود تحليلهاي غيررسمي نزد اصحاب نظر " به كار گرفته ميشود.
در مرحله سوم و نهايي، تحليلهاي مورد نظر – با طي مراحل گذشته – به عنوان منابع اصلي و زمينههاي آكادميك پژوهشهاي تاريخ انقلاب مطرح ميشوند؛ چنانچه در تاريخ مشروطه و ملي شدن صنعت نفت شاهديم كه چه تحليلهايي در ضمير جامعه غالب شدهاند به نحوي كه متأسفانه بيان صحيح تاريخ در اين مقاطع، حتي در محافل دانشگاهي و فرهيخته نيز بيدردسر و پذيرفتني نمينمايد؟!
نگارنده بر آن است كه در صورت عدم تفوق نگاه نهضت محور در نگارش و تدوين تاريخ انقلاب اسلامي و عليرغم اينكه جريانهاي عمده تدوين تاريخ در جمهوري اسلامي، دوستي و انقلابي و مدعي نقش نيروهاي مذهبي حامي نهضت امام خميني (ره)هستند اما بعيد نيست كه سرنوشت تاريخ انقلاب اسلامي نيز به سرنوشت نهضت مشروطه و نهضت ملي شدن صنعت نفت تبديل شده و نگاههاي غرضورز، سويهدار و ضد سنت و مذهب بر تاريخ مذهبي و انقلابي و نهضتمحور چيره گردند!؟
6. نگاه نهضتمحور
بر اساس نگاه نهضت محور، تاريخ انقلاب اسلامي با تاريخ شروع و به سر انجام رسيدن نهضت امام خميني (ره) (15 خرداد 42 تا 22 بهمن 1357) منطبق است، اركان نهضت امام خميني (ره) "رهبري "، "مردم " و "اسلام " در تحليل تاريخ انقلاب اسلامي ظهور و بروز جدي و مشخص دارند، اشخاص و جريانهاي حاضر در تاريخ انقلاب اسلامي بر اساس همراهي، مخالفت و يا بيتفاوتي نسبت به نهضت امام خميني (ره) سنجيده و بررسي ميشوند، در تدوين تاريخ انقلاب اسلامي به زمينههاي شروع نهضت، ويژگيهاي آن، زمينههاي ثمردهي و عوامل پيروزي آن توجه ويژه مبذول ميگردد، بررسيها در جهت تبيين آرمانها و اهداف نهضت امام خميني (ره) صورت ميپذيرد و آسيبشناسي جمهوري اسلامي با توجه به آرمانهاي نهضت در مورد نظام برآمده از نهضت صورت ميپذيرد.
اگر بررسي جامع و تدوين جامع تاريخ انقلاب اسلامي و يا بررسي نقطهاي و موردي آن (شخصمحور، واقعهمحور، جامعهمحور، جريان محور و.... ) بر اساس ويژگيهاي نگاه نهضت محور صورت پذيرد، گامي در جهت تدوين نهضت محور تاريخ انقلاب اسلامي است.
بر اين اساس، انتخاب اشخاص جهت ضبط خاطرات، نوع سؤالات مطروحه در مصاحبه، نحوه تدوين خاطرات و تاريخ شفاهي وقايع، نوع بررسي جامعه انقلابي ايران و تحليل جريانهاي حاضر در تاريخ انقلاب اسلامي نهضت محور و در رابطه با ميزان تأثير و نقشآفريني در نهضت صورت ميگيرد.
جمعبندي و نتيجهگيري
نگاه نهضتمحور در تدوين تاريخ انقلاب اسلامي، بر اساس خالص نمودن تاريخ انقلاب اسلامي با فيلتر نهضت امام خميني (ره) و آرمانها و مبارزات امام راحل عظيمالشأن (ره)صورت ميگيرد و لزوم آن بر اساس تجربه تلخ نيروهاي مذهبي از تاريخهاي مجهول نوشته شده براي نهضت مشروطيت و نهضت ملي شدن صنعت نفت قابل درك است.
در اين مجال مختصر، سعي شد تا رويكردهاي مختلف در بررسي تاريخ انقلاب اسلامي با تكيه بر رويكرد نهضت محور مورد بررسي قرار گيرد.
نويسنده: مهدي حق بين
.............................................................................................
منبع: مركز اسناد انقلاب اسلامي
انتهاي پيام/
دوشنبه|ا|14|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 211]