واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: موشك ما هم به ثريا رفت
در اواسط مهر 1336حدود هفت، هشت سال بيشتر سن نداشتم كه پدرم با خوشحالي به خانه آمد و خبر داد كه روسها موفق شدهاند خود را به فضا بفرستند و گوي سبقت را از آمريكائيان بربايند.
بعد از كودتاي 28 مرداد سال 1332 احساسات ضد آمريكايي در ايران بسيار بالا بود و روشنفكران و آزادي خواهان و به خصوص كساني كه از كودتا آسيب مستقيم خورده بودند از ذلت آمريكا خوشحال ميشدند. براي اين خوشحالي طبعا بايد از ديگراني مثل روسها مايه ميگذاشتند چون ايران آن روز چيزي براي ورود به رقابت با آمريكا نداشت.
آن روزها در سخنان مردم بسيار ميشنيديم كه از عقب ماندگي ايران سخن ميگفتند و از اين عارضه احساس تحقير و تأسف ميكردند. كودتاي 28 مرداد مردم ما را تا پائينترين سطح تحقير كرده بود. ، و جملات آشنايي بود. شايع بود كه ثروتمندان براي درمان سردرد خود هم به اروپا و امريكا سفر ميكنند.
متأسفانه اين سخنان حقيقت داشت. مردم ما قحطيهاي زياد ديده بودند، اشغال نظامي خارجي را تجربه كرده بودند، فرار فرماندهان نظامي را در برابر دشمن مشاهده كرده بودند و دست آخر كودتاي 28مرداد و بگير و ببندها و كشتار گسترده آزاديخواهان را به ياد داشتند. بر اساس اين رويدادهاي تاريخي بود كه چنين حسهاي نا ميموني در ذهن مردم به وجود آمده بود. طبعا فرهنگ عمومي و رفتار عمومي جامعه ما هم از اين تحقيرها تأثير پذيرفته بود.
بعد از پرتاب روسها به فضا نوجواناني مثل من بسيار كنجكاو بودند كه در مورد بيشتر بدانند. از آن به بعد مسابقه براي تسخير فضا بين آمريكا و اتحاد شوروي آغاز شد و هر روز خبري از پرتاب موشكي جديد و تازه كه از آن به بعد خوانده ميشد منتشر ميگرديد.
در شبهاي تابستان كه ما روي پشت بام و يا در حياط خانه ميخوابيديم آسمان پر ستاره و مخملين كوير اعجابانگيز بود. شبها به دنبال آسمان را ميكاويدم. پيدا كردن يك سفينه در ميان آن همه ستاره درخشان غير ممكن بود. اما گاهي نقطهاي نوراني مثل يك ستاره اما در حال حركت سريع را رصد ميكرديم كه به گمان ما خبر از سفر يك در فضا ميداد.
سخنرانيها و صحبتهاي علمي پرفسور محسن هشترودي هم براي بسياري از نوجوانان و جوانان در سالهاي قبل و بعد از دهه 1340 جاذبه داشت. او از فضا و چگونگي تسخير آن و تلاش انسان براي رفتن به كهكشانهاي دور سخنها ميگفت. فرضيه سفر موجودات فضايي به زمين را هم او مطرح ميكرد. در مورد آينده بشر و قرنهاي آينده نظريهپردازي ميكرد و همه چيز ميگفت الا اين كه روزي ايران هم در اين مسابقه حضوري داشته باشد. در ميان يأس و تأسف ما اصلاً صحبت از ايران در ميان نبود.
در آبان 1336 روزي كه اولين موجود زنده ( يعني سگي روسي به نام لايكا يا كودرياوكا2) به فضا فرستاده شد3، در فروردين 1340 روزي كه اولين مرد (يوري گاگارين4) و در خرداد 1342زماني كه اولين زن (والنتينا ترشكوا5) به فضا رفتند جهان شگفتزده شد. اما آن روزها هم خبري از اين كه روزي ايران به چنين عرصهاي وارد شود در ميان نبود.
به ياد دارم در تير 1348 روزي كه نخستين انسان (نيل آرمسترانگ6) پا بر كره ماه گذاشت مرحوم توفيق در روي جلد مجله فكاهي خود ضمن چاپ كاريكاتوري نوشت:
مشكل عمده ما نرخ پياز است هنوز>
سالها گذشت. در سال 1368 بود كه سفري به مسكو و بازديد از مركز فضايي اتحاد شوروي در شهر ستارگان دست داد. كنار مجسمه گاگارين ايستادم، در چهرهاش خيره شدم و بسياري از خاطرات نوجواني و جواني را مرور كردم.
همه اينها را گفتم تا برسم به اين كه پريشب با شنيدن خبر پرتاب موفقيتآميز سفينه ايران به فضا حسي عجيب پيدا كردم. همه آن خاطرات چند ده ساله يكباره به ذهن من هجوم آورد. همه آن شنيدهها را در ذهن مرور كردم. دلم ميخواست پدرم و همه كساني كه چهل، پنجاه سال پيش از عقبماندگي ايران متأسف بودند سر بر ميداشتند و ايران امروز را ميديدند. بيشك اين خبر آنها را هم خوشحال ميكرد.
ورود ايران به فضا، بعد از ورود ايران به عرصه استفاده صلحآميز از فناوري هسته اي، خودكفايي نظامي، توليد سالانه بيش از سيزده هزار مقاله علمي، پژوهشهاي بنيادين در زمينه بيوتكنولوژي، توسعه داروسازي و دهها زمينه قابل اشاره ديگر جهان را شگفت زده كرده است. من ريشه همه اين موفقيتها را در نيرويي ميبينم كه در خيابانهاي ايران در سال 1357 آزاد شد. جوانان ما در جريان انقلاب اسلامي پشت قويترين ديكتاتور منطقه را به خاك ماليدند. من علت اين خلاقيتها را هويت گم شدهاي ميدانم كه در كوچههاي خاكي خرمشهر پيدا شد. جوانان ما در جريان جنگ تحميلي كمر شيطان را با همه حمايتهاي گسترده و وسيع جهاني كه نصيب او كرده بودند شكستند. خودباوري جوانان ما در جريان انقلاب ريشه گذاشت، در خرمشهر به شكوفه نشست و امروز هم به بار نشسته است.
اين دستآوردها براي خوشحال كردن يك ملت، براي ايجاد اعتماد به نفس، خود باوري و جبران تحقيرهاي تاريخي از عهدنامه تركمنچاي تا كودتاي 28 مرداد سال 1332 كافي است.
اما اين احساس بايد سريعاً از محدوده علم و فناوري به ساير محدودهها نيز تسري پيدا كند. ما بايد اين توان را به حيطه بالندگيهاي رفتاري، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي امتداد دهيم. فرهنگ عمومي ما هم بايد از اين خودباوري تاثير بپذيرد. برخي رفتارهاي عمومي ما ايرانيان هنوز ريشه در ميراث همان دهههاي پيش دارد كه بايد از بين برود. در سايه اين موفقيتها و اين بلوغ بايد شخصيت تازهاي براي خود تعريف كنيم كه با مولفههاي جديد سازگار باشد. ايران امروزي را باور كنيم. به ايرانيت خود بيشتر بباليم.
پينويس:
1. Sputnik
2. Laika (Kudryavka)
3. Sputnik
4. Yuri Alexeyevich Gagarin
5. Valentina Vladimirovna Tereshkova
6. Neil Alden Armstrong
پنجشنبه|ا|17|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 139]