واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: ورزش > فوتبال ملی - فرهاد عشوندی او یک ایرانی است. یک مرد. یک مرد متعصب. مردی که مثل همه ی مردهای ایرانی روی خانواده اش تعصب دارد. این مرد ، افشین قطبی است. قطبی که چون فارسی را به سختی حرف می زند و خودش هربار که به خاطر حرفهایش به دردسر می افتاد ، می گفت سال ها دور از ایران بوده ام و با این فرهنگ ، آشنایی ندارم. این گفته اش شاید باعث می شد آنها که نمی توانستند موفقیت و محبوبیتش را ببینند ، به خود اجازه دهند تا به لایه های درونی زندگی افشین سرک بکشند و چیزهایی را در رسانه ها مطرح کنند که افشین نمی توانست تحمل شان کند. قطبی در زمان رفتن یکی از نکاتی را که باعث شده بود تا نتواند در ایران بماند ، مشکلات خانوادگی مطرح کرد. در شرایطی که قطبی در میان توده مردم محبوبیت رویایی داشت اما نمی توانست تحمل کند که مخالفانش برای لطمه زدن به او مسائل خانوادگی اش را دستاویز کنند. حرف های مایلی کهن علیه خانواده قطبی هرچند مدت ها پیش اتفاق افتاد اما افشین را برآشفت . قطبی البته پیش از این رابطه اش را با یکی از دوستان مطبوعاتی اش محدود کرده بود چون او در روزنامه اش برای اولین بار عکس همسر افشین را روی جلد برده بود؛« ... تو خوشت می آید که عکس همسرت را روی جلد نشریه کار کنند؟» ضربه روحی شدید برای افشین وقتی با برچسب دلالی در ماجرای دوکارمو اضافه شد ، او دیگر نتوانست به خودش مسلط باشد ، توهم داشت و حس می کرد دیگر مردم دوستش ندارند. همین حس بد بقدری برایش دردناک بود که نمی توانست تحمل کند. این حس بد وقتی با حاشیه های بیرونی مخالفانش و جو ملتهب تیم همگام شد و فضای منفی روحیه برد را از افشین گرفت ، برایش چاره ای جز فرار نگذاشت. افشین از سایه هایی می گفت که از پی اش می آیند و به او خنجر می زنند. دعواهای درون مدیر یتی ، دیوار بی اعتمادی او را بیش از قبل کرده بود. نمی توانست هیچ حرفی را باور کند. دایره دوستانش روز به روز کوچکتر می شد. هر نگاهی را چشمی حسود می دید که می خواهد به او چشم زخمی بزند و همین التهاب کابوسی برایش ساخته بود که زندگی و کار در ایران را برایش ناممکن کرده بود. او به همین دلیل تصمیم به رفتن گرفت. البته با این تصمیم باعث شد تا به روزهای بدتر نرسد. قطبی در این ماه ها قدرت تصمیم گیری نداشت و ماندنش تنها باعث می شد ، اسطوره اش را رو به زوال بکشاند. حالا با رفتنش این فرصت را به خود داد تا دوستدارانش فکر کنند دست های پنهان و عدم حمایت مدیریت ، پرسپولیس را به نابودی کشیده است. دعواها و سهم خواهی های درون هیات مدیره تیم از یکسو ، اختلاف و چشم و همچشمی درون تیمی میان ستاره های مسن تیم از سوی دیگر و از همه مهمتر تیم ترد شده مدیریت سابق تیم که هنوز بزرگ ترین رویای شان بازگشت به مجموعه باشگاه است ، همه و همه کابوس هایی هستند که با رفتن قطبی ، دیگر فصل مشترکی برای تمرکز روی آن ندارند. حالا این دشمنان باید با هم بجنگند و این به هم ریختگی ، اوضاع قهرمان سال قبل لیگ را نابه سامان تر از قبل می کند و قطبی که خود را ناخواسته و به رغم میل باطنی اش از این درگیری دور کرده ، فرصت خواهد داشت تا با ناکامی قابل پیش بینی پرسپولیس در این فصل ، قطبی می تواند دوباره اسطوره شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]