واضح آرشیو وب فارسی:فارس: قتل دوست به خاطر 170 هزار تومان
خبرگزاري فارس: زيادهخواهي دو جوان عامل مرگ يك پسر ۱۸ساله ،تنها بهخاطر مبلغ 170 هزار تومان شد.
به گزارش خبرنگار حوادث فارس، در روز 8 ديماه سالجاري فردي با مراجعه به كلانتري 159 بيسيم به مأموران گفت: پسرم محمدصادق كه 18 ساله است در ساعت 19 و 30 دقيقه روز 5 دي و در حاليكه به همراه خود مبلغي در حدود 170 هزار تومان به همراه داشت، براي خريد لباس از منزل خارج و تاكنون به خانه مراجعه نكرده است.
با تشكيل پرونده مقدماتي و به دستور موسوي، داديار شعبه پنجم دادسراي امور جنايي تهران، پرونده جهت رسيدگي تخصصي در اختيار اداره يازدهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت.
با آغاز تحقيقات در اداره يازدهم، پدر محمدصادق در خصوص زمان خروج پسرش از خانه به كارآگاهان گفت: در روز 5 ديماه قرار بود تا پسرم به همراه يكي از دوستانش به اسم نقي و براي خريد كاپشن به تهرانپارس بروند لذا وي در ساعت 19 و 30 دقيقه از خانه خارج شد. در حاليكه من و مادر محمدصادق تصور ميكرديم كه او به همراه دوستش به تهرانپارس رفته، نقي به در خانه مراجعه و سراغ محمد را گرفت. ما در پاسخ به او عنوان كرديم كه محمد قرار بوده تا پيش وي برود.
با توجه به اظهارات پدر فرد گمشده مبني بر اينكه پسرش به قصد ملاقات با نقي از منزل خارج و پس از آن هيچ كس محمدصادق را ملاقات و يا مشاهده نكرده بود، كارآگاهان اداره يازدهم با انجام هماهنگي قضايي لازم نقي 18 ساله را روز 19 دي در ميدان شوش دستگير و براي انجام تحقيقات به اداره يازدهم منتقل كردند.
با دستگيري نقي، وي در اظهارات اوليه منكر هرگونه ملاقات با محمدصادق در روز گم شدن وي شد اما زماني كه نتوانست براي سخنانش دلايل و مدارك قانع كننده به كارآگاهان ارائه كند، در اظهارات متناقضي منكر صحبتهاي اوليه خود در خصوص عدم ملاقات با محمدصادق شد و در اظهارات جديد خود به كارآگاهان گفت: قرار بود تا به همراه محمدصادق و براي خريد لباس به تهرانپارس برويم اما او هيچ لباسي خريداري نكرد؛ به پيشنهاد محمدصادق و براي كشيدن قليان به منطقه لشگرك رفته اما در آنجا با دو نفر درگير شديم؛ در آن لحظه براي آنكه آسيبي به ماشينم وارد نشود محمدصادق را لحظاتي تنها گذاشته و از محل دور شدم اما بعد از دقايقي و براي كمك به محمد، مجددا به محل درگيري بازگشته اما ديگر اثري از محمد پيدا نكردم و تنها موفق شدم كه كفش خوني وي را در نزديكي محل درگيري پيدا كنم.
با توجه به اظهارات جديد نقي كارآگاهان اداره يازدهم جهت بررسي صحت اظهارات متهم به محل مورد ادعاي وي در منطقه لشگرك رفته و در آنجا به تحقيقات از كسبه محل پرداخته اما هيچكدام از كسبه محل در منطقه لشگرك سخنان متهم را در خصوص وقوع درگيري دسته جمعي تأييد نكردند.
در شرايطي كه هر لحظه تناقض دراظهارات نقي بيشتر مي شد ، وي اينبار در اظهارات جديدي به كارآگاهان گفت: در محل پيدا شدن كفش خوني متعلق به محمدصادق، جسد او را در حاليكه در زير خاك مدفون و تنها سرش از خاك بيرون مانده بود پيدا و تنها براي آنكه آسيب بيشتري به جسد وارد نشود سر محمدصادق را در زير خاك قرار دادم .
با گفته هاي جديد متهم در خصوص مرگ محمدصادق، كارآگاهان كه خود را در برابر يك جنايت مي ديدند، با اطلاعات بدست آمده از نقي به محل دفن جسد رفته و در بررسيهاي انجام شده موفق به كشف جسد متعلق به محمدصادق شدند.
با كشف جسد و تأييد هويت مقتول، متهم جهت انجام تحقيقات به اداره يازدهم منتقل و تحقيقات از وي در خصوص ارتكاب جنايت در دستور كار كارآگاهان قرار گرفت.
در شرايطي كه متهم همچنان در اظهارات خود مدعي نزاع و درگيري با دو پسر ناشناس در منطقه لشگرك بود، كارآگاهان كه با توجه به اطلاعات بدست آمده در پرونده و با توجه به تعدد اظهارات متناقض متهم اطمينان داشتند كه وي قطعا در ارتكاب جنايت نقش و مشاركت داشته به تحقيقات خود ادامه داده و سرانجام متهم لب به اعتراف گشود و در اعترافات خود به كارآگاهان گفت: روزي كه براي خريد لباس با محمد قرار داشتم، يكي از دوستانم به اسم خالد با من تماس گرفت و اظهار داشت كه من نيز به همراه شما و براي خريد لباس به تهرانپارس ميآيم؛ در بين راه بود كه نظر هر سه نفرمان براي خريد لباس تغيير كرد و تصميم گرفتيم تا براي تفريح و كشيدن قليان به لشگرك برويم ؛ در بين راه و در منطقه تلو بود كه از ماشين پياده شديم تا از بالاي جاده به مشاهده منطقه بپردازيم كه به علت سرد بودن هوا، من به سرعت به داخل ماشين بازگشتم.
وي بيان داشت: اما خالد و محمدصادق همچنان در بيرون از ماشين ايستاده بودند؛ ، ناگهان در كمال تعجب خالد را مشاهده كردم كه قمه اي از زير آستين لباس خود خارج و به قصد گرفتن پولهاي محمد، شروع به تهديد وي كرد و لحظاتي بعد خالد ضرباتي را با قمه به محمد وارد كرد كه بر اثر اين ضربات وي بر روي زمين افتاد؛ در همين لحظه من از ماشين پياده شده و قصد داشتم كه محمد را به بيمارستان منتقل كنم اما خالد ضربات متعدد ديگري را به گردن و سينه او وارد كرد كه باعث مرگ محمدصادق شد.
متهم در ادامه اظهارات خود به كارآگاهان گفت: پس از كشته شدن محمدصادق، خالد چاقوي كوچكي را به من داد و با تهديد مرا مجبور كرد تا دو ضربه به دست و پهلوي محمد وارد كنم؛ سپس به در خانه محمد مراجعه و به دروغ به پدر محمد گفتيم كه محمد با ما نبوده و مجددا به محل قتل محمدصادق بازگشته و اينبار خالد با بنزيني كه در بين راه خريدار كرده بود، اقدام به آتش زدن جسد محمد كرد.
وي گفت: سه روز بعد از حادثه بود كه مجددا به محل جنايت بازگشته و در حالي كه سر محمد بيرون از خاك قرار داشت ، وي را كاملا در زير خاك دفن كرده و از محل دور شدم.
با توجه به اعترافات متهم در خصوص ارتكاب جنايت و معرفي خالد 19 ساله به عنوان عامل اصلي جنايت، كارآگاهان ادراه يازدهم با شناسايي مخفيگاه خالد در منطقه شوش در حاليكه متهم قصد داشت تا از طريق پشت بام از محل متواري شود، وي را در ساعت يك بامداد روز دوشنبه 26 دي دستگير و به اداره يازدهم منتقل كردند.
با آغاز تحقيقات از متهم دستگير شده خالد به حضور خود در محل وقوع جنايت اعتراف اما مدعي شد كه عامل اصلي ارتكاب جنايت وي نبوده و محمدصادق توسط نقي به قتل رسيده است.
سرهنگ كارآگاه آريا حاجي زاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ، در ادامه در توضيح اين خبر با اشاره به وجود تناقضات موجود در اعترافات متهمان پرونده گفت : با توجه به اعترافات صريح متهمان در خصوص نقش و حضور آنها در ارتكاب جنايت، پرونده به همراه متهمان پرونده جهت صدور دستورات قضايي لازم براي آغاز تحقيقات تكميلي پرونده در اختيار مقام قضايي قرار گرفته است.
انتهاي پيام/
دوشنبه|ا|26|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 201]